پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۷ شهریور ۱۳۹۶، ۱۶:۲۵

باشد که باز بیاید/ شعر جواد محقق درباره امام موسی صدر

باشد که باز بیاید/ شعر جواد محقق درباره امام موسی صدر

جواد محقق باشد شاعر و نویسنده در دومین تریبون آزادی» امام موسی صدر شعری که درباره این اندیشمند جهان اسلام سروده است را قرادت کرد.

به گزارش خبرنگار مهر، جواد محقق شاعر و نویسنده در دومین«تریبون آزادی» امام موسی صدر که در موسسه امام موسی صدر در حال برگزاری است،  گفت: آشنایی من با این شخصیت بزرگ و بزرگوار از دوران نوجوانی اتفاق افتاد، اگرچه هیچ گاه توفیق دیدار ایشان را نداشتم اما همواره پگیر نامه ها و نوشته های او بودم.

وی درادامه گفت: در یکی از سفرهایی که به لبنان رفتم این توفیق دست داد که بخش هایی از لبنان را که حضور امام موسی در آنجا مشهود بود، ببینم و از موسسه ای که به همت او تاسیس شده، بازدید کنم. در آنجا من شعری را در ارتباط با ایشان نوشتم.

وی در ادامه سروده خود به شرح زیر برای حضار خواند:

بالابلند بود
با چهره‌ای به روشنی ماه
پیشانی‌اش سپیدۀ توحید
لبخنده‌اش، مرهم مجروحان
*
مثل مسیح بود و محمد
آمد که آسمان خدا را
از ابرهای تیره بپیراید
آمد که با شکوه و شگفتی
ایمان زخم‌خوردۀ مردم را
آهنگ التیام ببخشد
*
در سال‌های سرد ستم، یک روز
از زمهریر ظلمت این خاک دردمند
خورشیدوار درخشید
چون چشمه از فراز
         فرود آمد
از سینه‌ها غبار کدورت شست
با کینه‌های کهنه محبت کرد
لبخند را به چهرۀ شهر آورد
*
او با عصای معجزه‌اش
         ایمان
سحر تمام ساحره‌های سفیه صهیون را
فرمان مرگ داد
او سایۀ تسلط فرعون جهل را
از جان مردمان ستم‌دیده
         دور کرد
موسای مهربان زمانش شد
از نیل فتنه‌های فراوان
        عبور کرد
*
هرچند
گلبوته‌های باغ خداوند
در سایه‌سار قامت او سبز می‌شدند
اما دریغ که سی سال
آن آفتاب روشن بیداری
در پشت ابرهای ستم
         گم شد
با این همه
     ستارۀ نامش در این دیار
چشم و چراغ خانۀ مردم شد
*
او سال‌هاست
در قلب این قبیلۀ قبله
مهمان است
امروز نیز
در سرزمین زخمی زیتون‌ها
او رهنمای خیل شهیدان است
با آن‌که نیست، ولی باز
تصویر او تداوم آگاهی
در کوچه کوچه کوچۀ لبنان است
*
باشد که باز بیاید
باشد که مثل همیشه
بر صدر روزگار نشیند
باشد که قدر ببیند

کد خبر 4073160

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha