خبرگزاری مهر، گروه استانها – بهنام عبداللهی: مدت زیادی است که پوسترهایی در فضای مجازی و واقعی میبینیم که حاکی از برگزاری جلسات «شرح دیوان شمس تبریزی» در تبریز هستند.
این جلسات که با مسئولیت و اجرای علی حاجیبلندی از پیشکسوتان حوزه ادبیات و عرفان برگزار میشود.
به مناسبت برگزاری یکصدمین جلسه شرح دیوان شمس تبریزی با حاجیبلندی گفتگویی پیرامون گذشته، اهداف، آرمانها و کم و کیف استقبال از جلسات داشتیم.
*دفتر «شرح دیوان شمس تبریزی» را از چه زمانی گشودید؟
جلسات ما توسط انجمن ادبی استاد عابد تبریزی با مجوز و حمایت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی از ۳سال قبل شروع کردیم جلسات را به شکل عمومی در سالن شهید آوینی مجتمع فرهنگی-هنری ۲۹ بهمن تبریز برگزار کنیم.
از ابتدا تیم و هیئات اجرایی قوی داشتیم که به کار سیستماتیک آشنا بودند و جز در ایام عبادت و وفات هر هفته یکشنبهها میزبان علاقهمندان بودهایم.
*چرا احساس کردید باید در شهرمان چنین جلساتی برگزار شود؟
دنیا امروز بعد از راسیونالیسم افراطی و ساینتیسیسم، به سمت معنویتگرایی میرود. این را در همه کشورها میتوانیم ببینیم. امروز پرفروشترین کتاب سال آمریکا مثنوی معنوی است. به همین خاطر احساس کردیم اگر در این زمانه خلا معنوی را در جوانان، خودمان برطرف نکنیم، پارهی از عرفانهای نوظهور مثل عرفان حلقه و بودایی به روی کار میآیند که حقیقت عرفانی-اسلامی ندارند.
هدف ما ترویج عرفان اسلامی در مقابل این عرفانهای کاذب است. سعی کردیم با این جلسات عرفان حقیقی اسلامی را مطرح کنیم. چند متن در ابتدا مد نظر بود ولی مثنوی چون بیشتر از قرآن و نهجالبلاغه استفاده کرده است، و دیوان شمس تبریزی که مجموعه عرفانی عظیمی است مورد استفاده ما قرار گرفتند. تابحال هیچکس جرات نکرده بود جلسات شرح دیوان شمس را برگزار کند چراکه شمس دریایی هست که هرکس ورود پیدا کرده غرق شده است.
در جلسات ما لابهلای صحبتهایمان به صورت غیرمستقیم حقیقت محمدی، علوی و حسینی را به شکلی خاص برای حضار بیان میکنیم که هم تاثیرگذارتر و هم عمیقتر واقع میشود. انگیزه دیگرمان این است که مولانا را که از طرفی ترکیه ادعا دارد مال آنهاست و از طرفی افغانستان، ما ثابت کنیم که شاعری ایرانی است. حیف است که میراث فرهنگی ما را مصادره کنند و ما خودمان بیخبر بمانیم. در این راستا تلاش کردیم شمس تبریزی را به عنوان مفاخر شهر و کشورمان مطرح کنیم تا آغازی باشد برای این هدف. این وظیفه ملی است و باید در این راستا همه کمک کنند. خطاطی و نقاشی و خیلی از مکاتب هنری ما اکنون به تصاحب کشورهای همسایه درآمدهاند و باید از یک جایی به بعد جلویش را بگیریم.
*بازخورد جلسات چگونه بوده است؟
بازخورد این جلسات واقعا بسیار خوب است. ما ویدئوهای جلسات را پخش میکنیم مثلا از آلمان زنگ میزنند که ما هر هفته یکبار دور هم جمع میشویم و به تماشای جلسات شما مینشینیم؛ اینها واقعا به ما انرژی میدهند تا راهی که در پیش گرفتهایم را ادامه دهیم؛ و در خود تهران جلسات شرح دیوان شمس گذاشتهاند. خدا را شکر اکنون ما صدای برگزاری این جلسات در شهرهای مختلف ایران به گوش میرسد.
*یک جلسهای اینچنینی با این مضمون و محتوا برای اینکه موفق شود و مورد استقبال عموم قرار گیرد، به چه ویژگیهایی نیاز دارد؟
یک گروه قوی و امکانات مالی و از همه مهمتر تفکر میخواهد تا درباره جوانانمان دغدغه داشته باشیم. شکل هم مهم است. ما میتوانستیم برای عرفان اهل بیت قالبهای دیگری را انتخاب کنیم اما شعر را انتخاب کردیم که میتواند جوانان را جذب کند. عشقی که لابهلای بیتها نهفته است جوانان آن را درک میکنند. محتوای مناسب در شکل مناسب باعث موفقیت خواهد شد.
*شعر در عصر حاضر در زندگی ما ایرانیان چه جایگاهی دارد؟
شعر یک مقوله بزرگ است. معتقدم آذربایجانی ها شاعر به دنیا میآیند و هرکس حداقل یک بیت ترکی یا فارسی در زندگیاش سروده است. شعر واقعی و اصیل در انجمنهای ادبی جاری نیست و به سمت شعرهای جدید و غلط میروند؛ شعرهایی که بار محتوای مذهبی ندارند. شعرهای مذهبی هم ضدمذهبی هستند. جوانان ما متاسفانه یاد نمیگیرند وقتی میخواهند شاعر باشند چه کارهایی باید انجام بدهند. آرزو دارم یک جای مناسب در شهرمان تاسیس شود که ما بتوانیم جوانان را جمع کنیم و شعر خوب را یادشان بدهیم.
*بنظر شما شعرهای امروزی از محتوا خالی شدهاند؟
اگر عرفان را از شعر بگیریم در شعر تنها وزن باقی خواهد ماند. آنهمه شاهنامه را تعریف کردند و خواندند اما چون از عرفان بهره نبرده است خیلی سخت میتواند در قلب مردم جایگاه پیدا کند اما در مقابل ما میبینیم اشعار شاعری همچون حافظ با اقبال عمومی بسیار گستردهتری مواجه است.
عدهای در عصر حاضر خواستند شعر ایران که کاملا با مذهب آمیخته شده بود از آن جدا کنند و شعر را به سمت روزمرگی بکشند و موفق شدند. در نتیجه ذائقه جوانان خراب شد.
*برای آینده این جلسات چه برنامهای دارید؟
ما برای اینکه کارهایمان تحت قاعدهتر باشد، در سطح کشوری از استانداری مجوز گرفتهایم تا مرکز مولاناپژوهی را در تبریز تاسیس کنیم. در کشورمان بنیاد سعدی و فردوسی داریم ولی اجازه نمیدهند ما از واژه بنیاد درباره مولانا استفاده کنیم. فعلا شروع کردهایم مرکز پژوهشهای مولانا شناسی را ایجاد کنیم. دغدغهمان این است که شاعر خودمان را از ترکیه و افغانستان بگیریم. هدف طولانیمدتمان نیز این است که بتوانیم رفته رفته مرکز مولاناپژوهی را در مرکز هر استان ایجاد کنیم تا دستمان پر باشد برای مطرح کردن این داشته ادبی در سازمانهای جهانی مثل یونسکو.
نظر شما