به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر ترجمه و تلخیص سخنرانی دوریان آستور تحصیل کرده مدرسه عالیه نورمال پاریسو نویسنده آثار فلسفی در نشست «نیچه و جهان ایرانی» است.موضوع سخنرانی او در این نشست «پرسپکتیوها و نظرگاههای نا آگاهانه نزد لایب نیتز و نیچه »بود.
شرح حال دوریان آستور
او تحصیل کرده مدرسه عالیه نورمال پاریس و کنسرواتوار آمستردام، آلمانیدان، موسیقیدان واپرا شناس است و آثار گوناگونی درباره نیچه، لو سالومه، فروید، کافکا، گوته، واگنر و ریلکه چاپ کرده است. آخرین فرهنگ نیچه زیر نظر او تدوین شده و هم اکنون آستور پژوهشهای خود را درمورد مفهوم پرسپکتیو محوری نزد نیچه، لایب نیتز، وایت هید و دلوز دنبال می کند و با چند مرکز علمی ـ پژوهشی در برلن و پاریس همکاری دارد.
ترجمه و تلخیص متن آستور
پرسپکتیوها و نظرگاه های ناآگاهانه نزد لایب نیتز و نیچه آستورگفتار خود را با جمله نیچه ـ ژرفای اندیشه لایب نیتز هنوز به طور کامل درک و آشکار نشده (حکمت شادان، گفتار۳۵۷) ـ شروع میکند و مینویسد با این که لایب نیتز آلمانی، پروتستان مذهب، متافیزیسین، فیلسوف قانون همسازی پیشین و فردی مدافع خداوند است، مورد توجه نیچه قرار میگیرد. یعنی نیچه که بیشتر از طریق مفسران آثار لایب نیتز(Lange,Spir,Dühring ) با افکار او آشنا شده علاقه به وی پیدا کرده است. نیچه در یادداشت های خود از این " اندیشورز تنها و اهل خطر" و نیز از"این آلمانی اصیل" یاد می کند (ر.ک.پاره گفتارها پس از مرگF.P.juin۱۸۸۵ ) .آستور با تکیه برگفتار ۳۵۷ حکمت شادان ـ لایب نیتز، هگل وکانت درفرهنگ آلمان متفکرانی استثنایی می باشند ـ قضاوت پیشین نیچه را تکمیل میکند. آستور برقطعه فوق مکس میکند چون از نظر نیچه لایب نیتز تیزبین، برخلاف دکارت و پیشینیان خود، درک کرده بوده که آنچه که وجدان آگاه (یا خرد) مینامیم چیزیست عارض واتفاقی ذهنیت ـ و شاید هم بیانگرجنبه بیمار گونه وضیعت فکری و روانی ـ ماست.
از نظر نیچه، لایب نیتز توانست با چنین برداشت ژرف و دگرگون کننده مفهوم ظاهر را زیر سؤال ببرد و نشان دهد که ژرف نگری در میان آلمانی ها هنوز از بین نرفته است. آستور به کشف کشف او ـ وجدان آگاه آدمی تنها لایهای از روان است و جنبه اتفاقی دارد ـ می پردازد و می گوید که موضع لایب نیتز هم مخالف نظر دکارت (نگاه خرد محور به وجدان آگاه) است، هم متفاوت با نگرش تجربه محور لاک (تجربه حسی وجسمی)، زیرا برداشتی پویا از وجدان دارد وتوجه خاصی به تصورات ضمیر ناآگاه می کند. آستور گفتارش را با تعریف کردن مفهوم ادراک perception ـ تصور وبیان کثرت در وحدت، یعنی بیان تطابق طبیعی میان واحدی ادراک کننده (مونادmonade یا جوهر فرد) وکثرتی مورد ادراک (جهان) ـ نزد لایب نیتز ادامه می دهد و می گوید که عمل ادراک منفعل نیست بلکه بر اساس نیروی شوقappetito پویاتر و آگاه ترمی گردد. آستور می نویسد که لایب نیتز درسال۱۶۹۱ به تعریف فوق مقوله entéléchie کمال ارسطو را نیز می افزاید ولی معنای تازهای کمال جنبه ناتمام و توان خواه puissance active پیدا میکند ـ به آن میبخشد و ادراک پنهان perception را از ادراک آشکارaperception تفکیک و درجه بندی میکند (اشاره به صدای امواج دریا). آنچه که در این دیدگاه نیچه مهم می شمرد توجه لایب نیتز به نبود وحدت بخشی در وجدان آگاه و وجود نیرویی ناآگاه برای حس و درک کثرت پدیده. آستور یادآور می شود که برای نیچه هسته انسان آگاهی نیست ـ به ویژه اینکه وجدان آگاه آدمی ناموزون و بی ثبات است (حکمت شادان،۱۱)ـ با وام گیری مفهوم شوق از لایب نیتز، نیچه موتور و رشد حیات را شوق میداند (ر.ک. F.P.nov.۱۸۸۷).
در واقع، ازمنظر نیچه فعالیت اندیشه بیشتر جنبه ناآگاهانه دارد و با تکیه بر کارکردهای حیوانی، جانورشناسی و فیزیولوژیک، او میگوید که "حدس و باورلایب نیتز درست بوده" (حکمت شدان،۳۵۴) و روندهای شناخت اساسا" غیرآگاهانه اند. البته، نیچه برداشت دوگانه dualiste او را که آگاهی را تنها مختص مونادهای معنوی می کند (مونادهای جسمانی به امرالهی از آگاهی فاقدند !) نمیپذیرد. با این حال،هم نیچه ،هم لایب نیتز به حیات وزندگی ارج مینهند vitalismeو هر دو آنان با نگرش اتمیسم atomisme مخالفت دارند، هر چند که نیچه چه در مونادیسم باوری، چه اتمیسم باوری جنبه غیرعلمی همسانی میبیند. آستور معتقد است که لایب نیتز تنها اتم معنوی- جوهری ـ همان نقاط متافیزیک و نه اتم مادی دموکریت_ را قبول دارد ودرآخرین متون خود از وجود مونادی مسلط و وحدتبخش (=جوهری الهی اضافه شده surajouté ) درپدیده ها سخن میراند که با واژگان نیچه ـ در هر سازواره ،مناسبات بر پایه فرماندهی- فرمانبری قرار دارند( فراسوی خیر وشر،۱۹ )_ شباهت و هم زبانی دارد.
درباره "خویشاوندی" یا هم سویی نیچه با لایب نیتز، آستور بر این باور است ـ با مقایسه توان خواهی willezurmacht با شوق appetito، نیروی رشد وتکامل ـ که هر دو آنان، علیرغم تفاوتهای عقیدتی خویش، پیرو یک پرسپکتیویسم ـ نظرگاه محوری بنیادیاند که بر اساس ادراک بنا شده است: هستی یا واقعیت اساسا" جنبه ادراکی دارد و از نگاه نیچه قرار دادن جهان حقیقی در برابر جهان ظاهری بی مورد است (ر.ک. F.P. été ۱۸۸۶) زیرا هر جهانی جهانیست برای ما، یعنی پرسپکتیویسم :" آیا نگرش نظرگاهی جزء هستی است ؟ آیا رابطه ایست میان هستی ها ؟ آیا نیروهای حاضر طوری قرار دارند که این رابطه بستگی به نگرش ادراکی دارد؟ آری، این امر ممکن است اگرهرهستی sein چیزی باشد اساسا" دارای ادراک." آستور از آنچه که همراه با نیچه دگرگونی ظاهر لایب نیتزمی نامد چنین نتیجه می گیرد : "بدون تکیه گاه سنجشهای پرسپکتیویستی وظاهری، حیاط و زندگیای اصلا "وجودی نداشت ...شاید بهتر باشد که جهان ظاهر را قبول کنیم و از درجات ظاهر پدیدهها سخن گوییم، از جنبهی تاریک یا روش آنان" بدین ترتیب، لازم است تاریک و روشناییهای لایب نیتز عصر باروک baroque را دنبال کنیم ـ آستور به اثر دلوز ((pli اشاره می کند ـ چون او به درجات تاریک و روشن پدیدهها و گذار از ضمیر ناآگاه به ضمیرآگاه توجه کردهبود. آستورگفتار خود را با جمله نیچه ـ سطحی بودن یونانیان نتیجه ژرف نگریشان بود (ر.ک.پیش گفتار حکمت شادان) ـ به پایان میرساند.
نظر شما