به گزارش خبرنگار مهر، شصت و دومین جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی مجمع عالی حکمت اسلامی با موضوع خوانشی از رابطه زبان شناسانه حکمت متعالیه و علم سیاست با ارائه دکتر محمد پزشگی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
وی با بیان اینکه آنچه که در این جلسه بیان میشود گزارشی از پروژه اینجانب است که در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در حال انجام است، گفت: پرسش اصلی در این پروژه آن است که چگونه «حکمت متعالیه» میتواند به عنوان بنیان «علم سیاست» به کار رود؟ در پاسخ به این پرسش باید به این دو پرسش فرعی پاسخی یافت: الف. معیار تمایز «حکمت متعالیه» از دیگر شاخههای «حکمت اسلامی» (حکمت مشاء و حکمت اشراق) چیست؟ و ب. سرشت «امر سیاسی» کدام است؟
وی افزود: در پاسخ به پرسش نخست (وجه ممیزه حکمت متعالیه) سه معیار بیان شده است: معیار نخست وجود مسائل جدید در حکمت متعالیه که پیش از آن در حکمت اسلامی مطرح نشده است. صدرالدین شیرازی خود در رساله «شواهد الربوبیه» به 168 مسالهای اشاره میکند که آنها را جزو ابداعات خود میداند. علاوه بر شیرازی، حکیمانی مانند شهید مطهری و دکتر سید حسین نصر و حکیمان بسیاری معتقد به این ایده هستند.
پزشگی در ادامه سخنانش تصریح کرد: دومین معیار برای تمایزگذاری میان حکمت متعالیه از دیگر شاخههای حکمت اسلامی استفاده حکمت متعالیه از شهود و وحی در کنار عقل برای فراهم آوردن استدلالات برهانی است. آیت الله مطهری، آیت الله جوادی آملی و بسیاری از حکیمان معاصر به این معیار عقیده دارند، اما توضیحات این حکیمان نشان دهنده آن است که معیار مزبور بیش از آنکه معیار تمایزگذاری بین حکمت متعالیه و دیگر شاخههای حکمت اسلامی باشد بیانگر یک خصیصه عمومی این حکمت است. از این رو نمیتوان آن را یک معیار مستقل دانست.
وی اضافه کرد: سومین معیار برای تمایزگذاری حکمت متعالیه از دیگر اقران خود «فرازبان» است. فرازبان مطالعه قواعد زبان میباشد. بر اساس این معیار مفهوم «هستی» یک «نخستی» اصیل برای حکمت متعالیه است. «نخستی» که یک مفهوم جهانی است و نمیتوان آن را مقید به یک فرهنگ خاص کرد، اما بر اساس آموزههای زبان شناسانه واژه «هستی» برای آنکه بتواند به عنوان عنصر فرازبان «حکمت متعالیه» معرفی شود علاوه بر «نخستی» بودن نیازمند «تفسیر موجز» است. تفسیر موجز به عمل تعریف معنایی یک واژه به وسیله نخستیها اطلاق میشود و تعریف موجز «هستی» به ایده «اصالت وجود» مطرح شده است.
وی با بیان اینکه اما در پاسخ به پرسش دوم (سرشت امر سیاسی) سه ایده بیان شده است، گفت: ایده نخست آن که «امر سیاسی» یک مفهوم ماهوی است. گرچه «امر سیاسی» از امور تأسیسی است که براساس قراردادها و توافقهای جمعی ایجاد میشوند، اما پس از طی مرحله تأسیس و یافتن ثبات دیگر واقعیتی قراردادی نداشته بلکه به مانند واقعیات عینی تحقق و تقرر خارجی مییابند. بر اساس این تفسیر، «امر سیاسی» را میتوان با آموزههای حکمت متعالیه بررسی کرد.
وی افزود: ایده دوم این است که «امر سیاسی» از جنس مفاهیم انتزاعی است که از ویژگیهای وجودی آدمی و نیازهای او به عاریت گرفته شدهاند. بنابراین میتوان گفت «امر سیاسی» را میتوان از منظر فرازبان «حکمت متعالیه» مورد مطالعه و بررسی قرار داد.
این محقق و نویسنده کشورمان گفت: بر اساس سومین ایده، «امر سیاسی» از جمله اعتباریات عملی است. به عبارت دیگر امر سیاسی از معانی غیرحقیقی است که در خارج از ذهن تحقق و تقرر ندارد، بلکه از طریق سازوکار «عاریتگیری» ویژگیهای حقایق عینی ایجاد میشود. به همین دلیل فرازبان به کار رفته در ایجاد امر سیاسی فرازبان «حکمت متعالیه» نیست، زیرا این حقایق نه تنها همتایی در خارج از ذهن ندارند بلکه (برخلاف دیدگاه پیشین) وجود خارجی غیرمستقل نیز برای آنها نمیتوان تصور کرد. از این رو به کارگیری آموزههای حکمت متعالیه برای مطالعه امر سیاسی نمیتواند به صورت مستقیم باشد.
وی در پایان سخنانش گفت: نظر شخصی بنده این است که در پاسخ به سوال اول دیدگاه زبان شناختی و در باب موضوع دوم ایده سوم مورد پذیرش است.
نظر شما