پیام‌نما

وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ‌اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ * * * [مردان و زنان] بی‌همسرتان و غلامان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید؛ اگر تهیدست‌اند، خدا آنان را از فضل خود بی‌نیاز می‌کند؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست. * * اللّه از فضلش بسازدشان توانمند / دانا و بگشاينده مى‌باشد خداوند

۸ آذر ۱۳۸۵، ۱۲:۲۵

فایننشال تایمز:

سیاست خارجی بوش به بن بست رسیده است / آمریکا باید یک سیاست خارجی برای عصر کنونی طراحی کند

سیاست خارجی بوش به بن بست رسیده است / آمریکا باید یک سیاست خارجی برای عصر کنونی طراحی کند

برخی تحلیلگران درارزیابی از سیاستهای نومحافظه کاران به این نتیجه رسیده اند که سیاست خارجی رئیس جمهوری آمریکا به بن بست رسیده است.

به گزارش خبرگزاری مهر، روزنامه فایننشال تایمز در این زمینه نوشت : رای دهندگان آمریکایی افرادی را که به دنبال تحمیل دموکراسی از طریق زور در کشورهای خارجی بودند، طرد کرده اند. استراتژی دولت آمریکا بر مبنای چهار ایده بوده است : برتری زور؛ حفظ نظم تک قطبی؛ اجرای خودسرانه قدرت آمریکا ، و حق راه انداختن یک جنگ پیشگیرانه در نبود تهدیدهای فوری.

نویسنده این تحلیل خاطر نشان می کند: پاسخ به حمله تروریستی در 11 سپتامبر سال 2001، حفظ همه این اصول را تقویت کرد. مسئله جنگ علیه تروریسم به گونه ای نامحدود تکیه گاه سیاست آمریکا شد. این امربه ایده " محور شیطان" خطاب به عراق، کره شمالی و ایران منجر شد و موجبات جنگ توجیه شده افغانستان و همچنین عراق را فراهم آورد.

در ادامه این مطلب آمده است : ایده جنگ علیه تروریسم به زندانی کردن بدون دوره پایان مبارزان دشمن بدون نظارت قضایی، تحمل شکنجه ، بازداشت مظنونان تروریستی، زندانی شدن در گوانتانامو و بدرفتاریها در ابوغریب منجر شد. اما آمریکا باید دوباره آغاز کند. باید یک سیاست خارجی را برای عصر کنونی طراحی کند. در انجام این کار باید تقریبا هر آنچه را که دولت بوش اعلان کرده، به دور بیندازد:

نخست آنکه اهداف سیاست خارجی آن باید فراتر از نام اشتباه "جنگ علیه تروریسم" حرکت کند. تروریستها که جهان واقعا باید نگران آنها باشد حتی همان تهدید رقابت جنگ سرد در بین ابرفدرتها را تحمیل نمی کنند.

دوم آنکه، قدرت نظامی بسیار کم اثرتر از آن چیزی است که حامیان آن پیشنهاد می دهند. تهدید زور نمی تواند سیاستهای دیگر قدرتهای بزرگ را تغییر دهد به جز آنکه آنها را نسبت به تمایلات آمریکا بدگمان تر می کند.

سوم آنکه مشروعیت آمریکا به عنوان یک قدرت جهانی بر قدرت آن برای فرماندهی بر کشورها و مردم استوار است. جنگ علیه تروریستها جنگ افکاراست. این جنگ با ترس به پیروزی نمی رسد، بلکه از طریق جذاب تر کردن ارزشهای غرب برای صدها میلیون مسلمان انجام خواهد شد.

چهارم مسئله موسسات چندجانبه است. آنها آنچه را که برخورد اعتباروقدرت است، به قبول ارزشهای مشترک رفتار خوب تغییر می دهند. تنها همکاری حداقل قدرتهای جهان می تواند بسیاری از چالشهای جهانی را مورد بررسی قرار دهد.

پنجم مسئله ائتلاف منسجم است. همپیمانان ثابت در واقع محدود هستند، اما آنها همچنین ابزاری برای امنیت تعهدات هستند. 

نویسنده اعتراف می کند : سیاست خارجی جرج بوش رئیس جمهوری آمریکا به عنوان بدترین رئیس جمهوراین کشوراز زمانی که آمریکا به قدرت جهانی تبدیل شده، به بن بست رسیده است. آمریکا باید وفاداری خود را به ارزشهای آزادی، اصل قانون و همکاری جهانی در مورد آنچه که پس از سال 1945 به شکل نظم بین المللی موفق و شگفت آوری ایجاد کرده، احیا کند.

در پایان این مطلب آمده است : راه درست نمی تواند از دیدگاههای قرن 19 در مورد فرمانروایی و تعادل قدرت بگذرد. این راه باید ازطریق قدرت الگوی آمریکا نه از طریق قدرت نظامی آن و همچنین از طریق توانایی آن برای رهبری نه زورگویی یکجانبه طی شود.سیاستمداران بزرگ آمریکا در قرن بیستم آن را به خوبی دریافتند. جانشینان آنها باید همان فرزانگی را در قرن 21 از خود نشان دهند.

کد خبر 413857

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha