به گزارش خبرگزاری مهر، سالهای آخرقرن 20 برای اسرائیل وضعیت دوگانه ای ایجاد کرد؛ ازیک سوکشورهای جبهه پایداری عرب حامی خود یعنی شوروی را از دست دادند و زیر فشار آمریکا روند سازش با رژیم صهیونیستی را آغاز کردند و از سوی دیگر، پیدایش انتفاضه و فعالیت حماس و جهاد اسلامی و امکان دسترسی کشورهای دیگر به توان هسته ای سبب نگرانی اسرائیل شده است.
ازاین رو درادبیات سیاسی اسرائیل، فعالیتی چون نیروی نظامی آینده، جنگ آینده و استراتژی آینده فراوان یافت می شود و رژیم صهیونیستی می کوشد به مددعواملی چون نیروی نظامی آینده، محیط متحول بینالمللی و منطقه ای و فرصتهای ناشی از دوستان قدرتمند، بر پتانسیل داخل قدرت – دیپلماسی ابتکاری و ضعف دشمنان پرتوان خود بیفزایند.
لذا با ایجاد استراتژی نوین و استفاده از تکنولوژیهای برتر می خواهد بر رقبای خود ضربه زده و هزینه نبرد را برای آنها بالا ببرد. برنامههای نظامی اسرائیل در پاسخ به ضرورتهای برخاسته از این محیط جدید و مسایل خاص آن است.
سیاست امنیت ملی به منافع واهداف کلان وابزارهای نظامی- اقتصادی- اجتماعی و سیاسی می پردازد و سیاست دفاعی در سطح پایین تر با حمایت از شهروندان و دولتها در مقابل تهدیدات نظامی و اقدامات دیگر ارتباط دارد و کانون تمرکز آن بر مسائلی چون امنیت ملی استوار است. این تحقیق می کوشد تا جایگاه تسلیحات هسته ای در بازدارندگی و تفکرات استراتژیک اسرائیل را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهد.
پیشینه فعالیتهای بازدارندگی هستهای اسرائیل:
دولت اسرائیل برای کسب برتری نظامی وتحمیل اهداف خود به کسب تکنولوژی هسته ای اقدام نموده است.روند دستیابی اسرائیل به سلاحهای هسته ای به سال 1949 بازمی گردد که از کمکهای آمریکا و فرانسه در این زمینه برخوردار شد.
از دلایل روی آوردن اسرائیل به تسلیحات هسته ای : نبود عمق استراتژیک، تسلیح اعراب به جنگ افزارهای نوین و کلاسیک و در انزوا قرار گرفتن اسرائیل است.
دولت اسرائیل برای تسلط بر منطقه ناگزیر به برتری نظامی بوده است. پس از عقد قراردادی در سال 1958 فرانسه شروع به ساخت راکتور اسرائیل در دیمونا نمود. در سال 1959 ساخت راکتور ناحال سوریق واقع در دره رودخانه سوریق در جنوب تلآویو آغاز شد. در سال 1994 اسرائیل بودجه ای معادل 800 هزار دلار برای مقاصد نظامی هزینه کرد.
برنامه ریزی دفاعی راهی برای اجرای تأمین نیازمندیهای نظامی، کنترل، فرماندهی، توسعه و اهداف مربوط به کمکهای نظامی است و شامل بخشهای زیر می شود:
1- سیاست به کارگیری : استفاده از نیروی انسانی و مادی جهت بازدارندگی یا جنگ در قبال تهدیدات منطقه ای و بینالمللی
2- سیاست تأمین : نوع و ترکیب جنگ افزارها و تجهیزات دولت
3- سیاست استقرار : هر کشور در زمان جنگ و صلح نیروهای خود را کجا مستقر کند.
4- سیاست اعلامی : هر دولتی درمورد برنامه ها و سیاستهای امنیتی و نظامی خود شعارهایی مطرح می کند یا از اصطلاحات خاص استفاده کند.
پس برنامه ریزی دفاعی برای عملی کردن سیاست دفاعی و در سطح پایین تر از سیاست ملی و سیاست دفاعی قرار دارد.
در 49-1948 اسرائیل روند مشخص برنامه ریزی دفاعی داشته و نیازهای تسلیحاتی آن با ساختار و مفاهیم عملیاتی برگرفته از جنگ و سیاست های امنیتی هماهنگ شده است و ارتش به استراتژی های مرزی توجه داشته است.
مفهوم امنیت در ادبیات سیاسی استراتژی اسرائیل:
در ادبیات سیاسی اسرائیل امنیت دو معنا دارد:
1- امنیت شهروندان اسرائیل
2- امنیت به معنای برخورد با تهدیدات
این دو مفهوم با یکدیگر ارتباط متقابل دارند و مفهوم امنیت از نظر اسرائیل بسیار گسترده تر از مفهوم نظامی امنیت است. طبق دکترین امنیتی اسرائیل نمی توان حتی در یک جنگ شکست را تحمل کرد و لذا از نخستین روزهای تشکیل موجودیت اسرائیل سیاست امنیتی آن براساس خوداتکایی(با تکیه بر همپیمانی معنوی- اخلاقی با آمریکا) دفاع استراتژیک، خط قرمز و مجازات بنا شده است.
محیط امنیتی و استراتژیک در طول پنجاه سال اخیر دچار تحولاتی اساسی شده است که هم در حوزه جغرافیا و هم در نوع خود، جنگ بوده است. اسرائیل از سالهای پایانی دهه 1980 میلادی با موج گسترده ای از قیام های مردم فلسطین روبرو بوده است. اسرائیلیها جبهههای نبرد خود را پیرامون دو موازنه ترسیم کردهاند.
1- کشورهای جبهه شرقی : سوریه، اردن، مبارزان فلسطینی، کویت، لیبی و ایران
2- موازنه قوا میان اعراب و اسرائیل که مصر، الجزایر و مغرب نیز به آن پیوسته اند.
محیط عملیاتی اسرائیل نیز متحول شده و تلآویو سه سناریوی متفاوت را در پیش گرفته است :
1- نبرد علیه عملیات گروههای مبارز مسلمان که در ادبیات نظامی اسرائیل "جاری" یا "باتاش" نام دارد.
2- احتمال وقوع جنگ به دلیل عدم توافق با سوریه
3- نگاه به ماورای افق : به علت ادعای دسترسی ایران و لیبی (پیش از خلع سلاح ) به تسلیحات هسته ای، اسرائیل خود را ناچار به مقابله به مثل میداند.
در ادبیات جدید امنیت ملی اسرائیل، مفهومی به نام سه حلقه تهدید مطرح شده که حلقههای درونی، بیرونی نزدیک و بیرونی است. درحلقه بیرونی نزدیک سوریه به تنهایی یا همراه با سایر ملتهای عرب که به منزله یک جنگ متعارف در بلندیهای جولان یا لبنان و یا هر دو خواهد بود.
در حلقه بیرونی دور دست ضربات موشک بالستیک دوربرد با تهدیدات آینده ازروی کلاهکهای انهدام جمعی علیه مراکز استراتژیک و جمعیتی آسیب پذیر است.
درپایان آنچه حائز اهمیت دو چندان است اینکه اسرائیل هیچ گاه سعی نداشت رسماً عضو باشگاه هسته ای باشد، اما درحقیقت مدت بسیاری است که وجود سلاح هسته ای در اسرائیل برسمیت شناخته شده است. ولی با این حال برسمیت شناختن وجود سلاح هسته ای در اسرائیل، آن را به تحریم از سوی آژانس بین المللی انرژی اتمی و سایر سازمان های بین المللی تهدید نمی کند.
بعلاوه این حرکت رژیم صهیونیستی نشان ازآن دارد که همیشه سران تل آویواین این مفهوم را بیان داشتند اگر خطری جدی این رژیم را تهدید کند، ممکن است علیه کشورمخالف از سلاح هسته ای استفاده کنند. همچنین این موضوع می تواند بیانیه ای محکم تر از سوی اسرائیل باشد مبنی بر اینکه تل آویو می تواند از آن در مناقشات استفاده کند.
از سوی دیگر به عقیده برخی صاحب نظران این اعلامیه می تواند نشان دهنده خواست اسرائیل برای ورود به باشگاه هسته ای نیز تلقی گردد.
-------------------------------------------------------
نویسنده: حسین امیری
نظر شما