خبرگزاری مهر، گروه استانها – بهنام عبداللهی: حال منابع طبیعی کشور خوب نیست. این را هم چشمان خودمان میگوید و هم زبان مسئولان مربوط.
اینکه حال جنگلهایمان چقدر بد است، اینکه دریاها و رودهایمان در کدام مسیر قرار گرفتهاند، اینکه مردم چقدر راجع به این موضوعات دغدغه دارند اما در عمل چه میکنند، بر کسی پوشیده نیست. اما واقعا با اوضاع حال حاضر منابع طبیعی چه میتوان کرد؟
به بهانه موضوعات متعدد در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی، از داور نامدار، مدیرکل منابع طبیعی آذربایجان شرقی دعوت کردیم تا ضمن حضور در دفتر خبرگزاری مهر در تبریز، به برخی سوالها و دغدغههایمان پاسخگو باشند. بخش اول گفتگوی مفصلمان را در ادامه میخوانید.
*حال منابع طبیعیمان چطور است؟
واقعیت این است که نسل ما با منابع طبیعی و محیط زیست بد تا کرده است. نمیدانم در مقابل بازخواست نسل بعد چه دفاعیاتی خواهیم داشت. منابع زیرزمینی را از بین بردهایم و حتی دشتها نشست میکنند و شاید کمتر کسی خبر دارد که این از زلزله خطرناکتر است. آبهای سطحی را هم از بین بردهایم؛ نمونهاش دریاچه ارومیه که هم در جغرافیا و هم تاریخ ما نقشی برجسته دارد.
*همین دریاچه ارومیه. بیایید بیشتر در حوالی این دریاچه صحبت کنیم.
اینکه دریاچه ارومیه در جغرافیای ما وجود دارد، تردیدی نیست اما در عین حال این دریاچه، حامل ۵۰۰میلیون سال تاریخ زمینشناسی است؛ و ما این را نابود کردهایم. حالا به فکر احیا افتادهایم و وقتی از واژه احیا استفاده میکنیم، یعنی مرگی وجود دارد، یعنی دریاچه در شرف مرگ است.
*حالا احیا به کجا رسیده؟
جا دارد از تلاش ۳ساله حاکمیت و دولت بخاطر همت در احیای دریاچه تقدیر کنیم زیرا در ۳۰سال گذشته چنین همتی وجود نداشت. ۵۰سال بود که سیاستهای ما طوری بود که گویا با منابع نامتناهی آبی مواجهیم و الان فهمیدیم خیالهایمان چقدر باطل بوده است.
*منظورتان چه سیاستهایی است؟
در حاشیه دریاچه ارومیه جمعیتمان افزایش پیدا کرده است؛ سرانه مصرف اراضی زیاد شده است. درحالی که باید بهرهوری و اثربخشی فعالیتهایمان را بالا ببریم مثل آبیاری تحت فشار که به اندازه مورد نیاز اجرا نشد. سدها به صورت افراطی احداث شدند. واقعا دریاچه مدت زیادی است که درحال خشک شده است اما ما صدای آن را دیر شنیدیم. حالا شهر ما برای افراد سنین بالا و سنین پایین مناسب نیست و این نشان میدهد محیط زیست آلوده شده و تخریب شده است؛ یعنی منابع پایه را درست استفاده نکردیم.
*از جنگلها بگویید. اوضاع جنگلهایمان چطور است؟
موضوع جنگلها کمی متفاوت است. در طول ۳۰سال گذشته انرژی مورد نیاز بهرهبرداران جنگلها خوشبختانه از راههای دیگر تامین شده است. مثلا امروز برای تامین سوخت لازم نیست به جنگلها اتکا کنیم. یا برای مصالح ساختمانی هم همینطور. تغییر شیوه معیشت مردم باعث شده فشار بر جنگلها کم شود.
واقعیت این است که برای عدهای هم که نسبت به جنگلها و منابع طبیعی آن سوئ قصد دارند، کارهای پلیسی مانع نمیشود. ما مدتی است که بجای حفاظت از جنگلهای ارسباران، طرح صیانت را اجرا میکنیم که بیشتر متکی به همکاری و مشارکت مردم است.
این روزها کمتر از جنگلها برای تامین منابع استفاده میشود. مثلا در روستایی که برقرسانی به آن باعث خسارت منابع طبیعی میشد، ما آمدیم و از پنلهای خورشیدی استفاده کردیم و حالا با کمترین هزینه در چند روزستا انرژی الکتریسیته تامین میشود.
*منظورتان این است که دیگر کسی به جنگلها آسیب نمیرساند؟
لزوما اینروزها تخریب منابع طبیعی متوقف نشده است. همیشه باید به علتها نگاه کنیم و الان نیازمند توجه بیشتر به ۲موضوع مهم هستیم. یکی اینکه منابع بودجهای برای منابع طبیعی بیشتر شود و دیگری این است که فرهنگ عمومی در حوزه منابع طبیعی بیشتر شود.
اگر امروز برای احداث یک واحد صنعتی که مواد اولیه پلاستیکی تولید میکند تسهیلات کمبهره میدهیم، خطا میکنیم. اگر برای آن دسته کارخانهجات مراسم افتتاح برگزار میکنیم و توجیهمان اشتغال چند نفر اندک است، خطاست و حاصل آن، تخریب منابع طبیعی میشود.
*بنظر شما پلاستیکها چقدر برای محیط زیست اثر مخرب دارند و چگونه میتوانیم پلاستیک را از زندگی مردم بیرون بیاوریم؟
امروز نگاه ما به محیط زیست، نگاه ماسکروپی است. الان ما فقط پلاستیکها را میبینیم که بجای شکوفهها در شاخههای درختان جا خوش کردهاند اما اگر در آزمایشگاه این پلاستیکها را بررسی کنیم، پی میبریم که اکنون آب و خاک ما با مواد میکروسکوپی پلاستیکی عجین شده است.
من خودم یادم هست که ۱۵سال پیش در هر خانه یک سبد وجود داشت که خریدها با آن صورت میگرفت. واقعیت آن است که برای رها شدن از دست پلاستیکها امروز باید کار فرهنگی بکنیم مثلا کمپینها و رسانهها میتوانند بیش از این موثر باشند و در مغازهها بجای استفاده فراوان از پلاستیک میتوان باز فرهنگ استفاده از سبد و پاکت را رواج داد.
*از زمینخواران و ویلاسازان چه خبر؟
ما با هرگونه تصرف و ساخت و ساز تحت هر نیت خوب یا بد، مخالفیم و مقابله میکنیم البته اگر بدون مجوز باشد. برخیها با عناوینی همچون خدمترسانی به گردشگران اقدام به ساخت ساختمانهایی در اراضی ملی میکنند ولی این برای ما مجوز نیست.
مجوز تصرف در اراضی ملی به شکل قانونی از طریق واگذاری انجام میشود و اگر کسی به قانون تمکین نکند و اقدام به ساخت ویلا یا هر ساختمان دیگری بکند، هیچ راهحلی جزو برخورد قضایی نداریم.
در منطقه جنگی اگر یک واحد ویلا دیده شود ما حتما رسیدگی میکنیم و اکثرا آنهایی هم که امروز دیده میشوند، ما بررسی کردهایم و از اراضی ملی نیتسند.
*تبریز از لحاظ فضای سبز، شهر فقیری است. در روزهای اخیر هم شاهد نابودی و قتل عام تعداد زیادی از درختان بودیم.
این یک واقعیت تلخ است که تبریز با جمعیت ۲میلیونی و با سابقه باغشهری، الان در این وضعیت قرار دارد. خوب است یک خاطرهای در این باره عرض کنیم: یکبار که در هواپیما بودم، وقتی به آسمان تبریز رسیدیم و ارتفاع هواپیما کاهش یافت؛ یکی از مسافران به بغل دستیاش گفت ببین تبریز چقدر زیباست، چه برجهای زیبایی دارد...؛ من با شنیدن این جملهها میخواستم بال دربیارم و پرواز کنم اما بلافاصله آن مسافر به دوستش گفت حیف که فضای سبز ندارد؛ تصورم از تبریز چیز دیگری بود و الان با کویر مواجهیم.
برای پیشآمدن این اوضاع در تبریز، علل متعدد و مختلفی وجود دارد ولی مهمترینشان این است که باغها تبدیل به ساختمان شدهاند و وقتی قیمت زمین در شهر بالا رفت، صاحبان باغها هم به جمع کردند و فروختند و رفتند و این شهرداری بود که بیشتر، خریدار این زمینها بود.
نظر شما