به گزارش خبرگزاری مهر، روزنامه آینده نو در ستون " یادداشت روز " امروز خود چنین نوشته است:
لابد شما هم این سخن بزرگان ما را شنیده اید که گفته اند: "اول اندیشه، وانگهی گفتار".
این سخن، نه تنها در عرصه گفتار ، بلکه در قلمرو "کردار" نیز مصداق دارد؛ یعنی صلاح کار همواره در این است که پیش از هر تصمیم، عمل و کردار مهمی، کمی هم به پیامدهای آن بیندیشیم و به فرمان عقل سلیم عمل کنیم، و گرنه ممکن است بر اثر تصمیم های شتاب آلود، نه تنها وقت گرانمایه را بی ثمر از دست بدهیم، بلکه متحمل خسارات و تبعات زیان آور دیگری نیز بشویم.
مصداق بارز این پند، ماجرای "تغییر ساعت کار بانک ها" است که چند ماهی است به یکی از خبرهای دست اول کشور تبدیل شده است. بعد از آن همه قیل و قال و جست وجو و گفت و گو، سرانجام روز گذشته مجلس شورای اسلامی، با تصویب یک طرح دو فوریتی، دولت را ملزم کرد که ساعت کار بانکها را به همان حالت اولیه بازگرداند.
نخستین پرسش این است که آیا به راستی، این همه بحث جدل بر سر موضوعی نه چندان پیچیده و معمایی ضرورت داشت؟ و آیا مملکت مسائل و گرفتاریهای مهمتر دیگری ندارد؟ البته مخالفان بازگرداندن ساعت کار بانک ها به همان روال چند ماه پیش ، هنوز هم دلایلی را ارائه می کنند.
مثلا در جلسه دیروز مجلس در قالب تذکر قانون اساسی و نطق مخالف ، بر این نکته تاکید کردند که ورود مجلس در تصویب بخشنامه ها غیر قانونی است . و نیز برای انصراف موافقان از حمایت از طرح دو فوریتی مذکور، به این نکته اشاره داشتند که دولت به صورت آزمایشی دست به این تغییرساعت زده است و باید فرصت بدهیم که نتیجه این آزمون مشخص شود.
در مقابل نمایندگان موافق طرح نیز گفتند: درست است که برنامه تغییر ساعت کار بانک ها در حد یک بخشنامه بوده و شأن مجلس اجل از ورود به این گونه مباحث است، اما این تصمیم نظم اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه را مختل کرده و موجب نارضایتی مردم و کارکنان شده است و مجلس نمی تواند نسبت به تصمیمات جزئی که نتایج کلی به دنبال دارند، بی تفاوت باشد.
درباره مباحثات مطرح شده در مجلس - و اصل و کل موضوع - می توان به چند نکته اشاره کرد:
1- نه در گزارش وزیر کشور، و نه در مباحث نمایندگان موافق ، به این مسئله هیچ اشاره ای نشد که اگر فرضا تغییر ساعت کار بانکها یک درصد در بهبود ترافیک تاثیر مثبت داشته، در مقابل چند درصد در حوزه اقتصادی تاثیر منفی و مخرب داشته است؟
عدم هماهنگی ساعت کار بانک ها با ساعت کار ادارات چه زیان های اقتصادی در پی داشته است؟ و به خصوص، در مباحثات مجلس هیچ اشاره ای به این موضوع نشد که سفرهای درون شهری چقدر افزایش یافته و این دوباره کاری چقدر میزان مصرف سوخت را افزایش داده است؟
2- هیچ یک از نمایندگان نیز به این نکته اشاره نکرد که آیا تصمیم گیری باید قبل از کارشناسی باشد، یا کارشناسی قبل از تصمیم گیری؟ مگر می شود در عصری که نظام های اداری گنجینه هایی از تجربه های علمی و کارساز هستند با اجرای طرح های آزمایشی، امور روزمره و حیاتی مردم را دچار اختلال کرد؟ آیا بودجه سرشار دولت هنوز هم برای استفاده از کارشناسی و نظر خواهی کفایت نمی کند؟ یا عجله در تصمیم گیری سبب می شود که با چنین مسائل و مشکلاتی رودرو شویم؟
اساس تصمیم های متکی بر آزمون و خطا- و بخصوص آزمایش در عرصه کردار و عمل - آن هم در قلمرویی که به مصالح عمده کشور آسیب می زند، به صرفه و صلاح کشور نیست و تجربه نشان داده است که هزینه و تبعات منفی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی چنین تصمیم هایی بیشتر از هزینه کارشناسی و تحقیق قبلی درباره آنهاست.
3- ریاست محترم مجلس به درستی فوریت طرح تغییر ساعت بانک ها را مطابق قانون اعلام کرد، زیرا در سال 1376 نیز که دولت وقت آغاز سال تحصیلی را 15 شهریور اعلام کرد، مجلس پنجم با ارائه یک طرح شروع سال تحصیلی را به همان ابتدای مهرماه برگرداند؛ اما گویا این نکته نیز از ذهنیت نمایندگانی که دیروز در مجلس سخن گفتند، به دور ماند و حال آنکه نکته مهمی است، زیرا با وجود قانون مصوب مجلس پنجم درباره آغاز سال تحصیلی، طبیعی است که دولت ها دیگر در این عرصه ورود نخواهند کرد.
4- بایست به چند نکته دیگر نیز به طور گذرا اشاره کنیم: نخست آنکه حتی قوانین مصوب نیز هرگز جنبه وجهه "تقدس " ندارند و دولت ها همواره باید آنتن های قوی برای شنیدن صدای مردم - که صدای خداست - داشته باشند و به آنچه "افکار عمومی" نام دارد، حساس باشند و مدام نبض جامعه را از راههای درست - از جمله توجه به انعکاس افکار عمومی در مطبوعات - بسنجند، زیرا مطبوعات تنها به مردم "خبر نمی دهند" بلکه نهادهای اجرایی را نیز از آنچه در متن و بطن جامعه می گذرد، "باخبر می سازند". و آیا در ماجرای تغییر ساعت بانک ها مطبوعات انصافا کم خبر دادند؟
دوم اینکه توجه به نظریات مردم ، و احتمال تجدیدنظر در تصمیماتی که در عمل اشتباه بودن آنها ثابت می شود، هرگز مایه کسر شأن هیچ مسئول و رئیسی - و حتی هیچ دولتی - نیست . اعتراف به اشتباه - و حتی عذرخواهی از مردم - از آداب بزرگواری و بزرگ منشی از موضع قدرت است، نه مایه حقارت. آن که فقط یک پا دارد، مرغ است نه انسان، که افزون بر دوپا، مغز هم دارد که او را اشرف مخلوقات کرده است، مغز برای اندیشیدن است: اول اندیشه، ونگهی کردار
نظر شما