خبرگزاری مهر- گروه استان ها: شاید هنوز به سن جوانی هم نرسیده بود که واژههایی چون فرمان امام(ره)، دفاع از میهن، آب و خاک و در نهایت راه حسین(ع) ذهنش را پر کرد و باعث شد کولهبارش را ببندد و راهی جبهه شود.
چه نوجوانی و جوانی بابرکتی را سپری کرد. گاه در عملیات «فتح المبین» گرهی از مسیر فتح خرمشهر را باز کرد، زمانی در «فاو» همراه فرماندهان و سرداران نقش آفرینی نمود و روزی نیز در مرز مهران فداکاری میکرد.
اما همه چیز به همین جا ختم نشد، او در این راه پایش را از دست داد تا وطنش چون سرو سرفراز و استوار بماند، روزها و شبها را بر روی تخت سپری کرد تا کودکان نسل بعد از خودش بی هراس از دشمن با شادی جست و خیر کنند و ساعتها در اتاق عمل جراحیهای سخت را پشت سر گذاشت تا دیگر هیچ هموطنش از جنگ آسیب نبیند.
اما امروز بعد از پشت سرگذاشتن همه این سختیها اگر باز هم از جانباز سرفراز وطن بپرسی اگر به گذشته برگردی باز هم عازم جبهه میشوی، بیدرنگ پاسخ میدهد آری و در نگاهش هیچ اثری از خستگی و رنج بیماری نیست.
علیرضا نصرآبادی یکی از همین قهرمانان است که در ۱۵ سالگی و در شرایطی که سال اول دبیرستان را سپری میکرده، راهی جبهه شده است. وی در گفتوگو با خبرنگار مهر از آن روزها گفت و بیان کرد: چند بار درخواست اعزام به جبهه دادم ولی چون سنم پایین بود، قبول نمیکردند.
این جانباز دفاع مقدس بیان کرد: من تنها پسر خانواده بودم و از این جهت دوری از من برای خانوادهام نیز سخت بود و در نهایت سال ۶۰ بعد از تلاش و خواهش های فراوان موفق شدم به جبهه بروم.
از ۱۵ سالگی تاکنون ویلچر نشین هستم
وی با اشاره به خاطرات زیبای روزهای دفاع از میهن، ادامه داد: اردیبهشت ماه سال ۶۰ در مراحل ابتدایی عملیات فتح المبین(عملیات آزادسازی خرمشهر) قطع نخاع و جانباز شدم.
نصرآبادی با اشاره به اینکه روزهای ۵۰ سالگیاش را سپری میکند، افزود: اینکه از ۱۵- ۱۶ سالگی تا ۵۰ سالگی را ویلچر نشین باشی سخت است ولی خدا را شاکرم که اگر بخشی از سلامتیام را از دست دادم در راه کشورم بوده است.
این جانباز دفاع مقدس بیان کرد: به خاطر جانبازی و مشکلاتی که نشستن طولانی مدت بر روی ویلچر و تخت برایم به وجود آورد هر بار بخش دیگری از سلامتی را از دست داده و عملهای طولانی مدت را پشت سرگذاشتم.
مکانهای درمانی و رفاهی برای جانبازان قطع نخاع مناسبسازی نشده است
نصرآبادی با اشاره به بخشی از مشکلاتی که برای جانبازان قطع نخاعی وجود دارد، ادامه داد: به عنوان مثال من برای درمان به تهران می روم ولی محل اسکان من اصلا برای یک بیمار قطع نخاعی مناسبسازی نشده و ویلچر من اصلا داخل آسانسور نمیرود.
نصرآبادی افزود: با این وجود هیچ وقت از هیچ کس و هیچ نهادی انتظار خاصی ندارم و امیدوارم این سختیها پاداش آخرت باشد.
وی با بیان اینکه ۵ سال بعد از مجروحیتم ازدواج کردم، یادآور شد: همسرم در تمام این سالها در کنار من بوده و سختیهای زندگی را پا به پای من تحمل کرده است.
غلامرضا رضایی نیز از آن دسته مردان غیور و با صلابتی است که درس ایثار و جانبازی را در مدرسه دوران دفاع مقدس فراگرفته و او نیز بخشی از سلامتیاش را در راه استقلال و دفاع از میهن از دست داده است.
وی در گفتوگو با خبرنگار مهر گفت: من در سال ۶۰ از دبیرستان دکتر علی شریعتی در حالی که سال سوم دبیرستان را سپری می کردم عازم جبهه کردستان شدم.
این جانباز دوران پرافتخار دفاع مقدس با بیان اینکه مدتی را کردستان بوده و سپس برگشته است، اظهار کرد: بعد از مدتی در حالی که هنوز سه امتحان از امتحانات نهایی دبیرستان باقی مانده بود برای عملیات فتح المبین (عملیات فتح خرمشهر) به جبهه جنوب اعزام شدم.
جانبازی و اسارت را با هم تجربه کردم
رضایی با اشاره به اینکه در عملیات رمضان نیز شرکت داشتم، گفت: در نهایت روز ۶۱/۴/۳۱در عملیات رمضان از ناحیه پای راست مجروح شده و به اسارت نیروهای دشمن درآمدم.
وی اظهار کرد: دوران اسارات را هیچگاه نمیتوان فراموش کرد چرا که صفا و صمیمتی که در بین آزادگان در آن روزها وجود داشت را در هیچ کجای دیگر نمیتوان تجربه کرد و از طرف دیگر تجربه درس گرفتن از محضر افرادی چون حجتالاسلام ابوترابی را داشتیم.
این آزاده و جانباز خراسان جنوبی با اشاره به روحیات حجت الاسلام ابوترابی، بیان کرد: این مرد به گونه ای اخلاق مدارانه رفتار میکرد که سرباز عراقی برای حل مشکلات خانوادگیاش از این مرد بزرگ مشاوره میگرفت.
قانون حمایت از ایثارگران به صورت کامل اجرا نشده است
رضایی با اشاره به اینکه جانبازان و ایثارگران هیچگاه توقع و انتظاری از مردم و مسئولان نداشتهاند، ادامه داد: با این وجود اگر قانون حمایت از ایثارگران چه در مورد جانبازان و چه آزادگان به درستی اجرا میشد از پتانسیل ایثارگران در پیشرفت کشور استفاده بهتری صورت میگرفت.
محمد سیروانی دیگر جانباز پر افتخار دوران دفاع مقدس در گفتوگو با خبرنگار مهر گفت: در نوجوانی درخواست اعزام به جبهه دادم که به علت سن کم با رفتن من به جبهه موافقت نشد.
وی اظهار کرد: در نهایت با دستکاری کردن در شناسنامهام موفق شدم در سال ۶۰ به جبهه بروم و تجربیات زیادی را در آن روزهای گرانقیمت به دست آورم که بیشک تکرار نشدنی است.
این جانباز خراسان جنوبی بیان کرد: من سه بار در مناطق سومار، مهران و منطه فاو مجروح شدم ولی مجروحیت در منطقه فاو در سال ۶۴ شدت بیشتری داشت.
سیروانی ادامه داد: شاید برای عدهای عجیب باشد که چگونه یک نوجوان تمایل رفتن به جبهه و گذران روزگار در بین آتش و خون پیدا میکند که برای پاسخ به این سؤال باید فضای معنوی و انقلابی آن روزها و اعتقاد عمیق مردم به امام(ره) را در نظر گرفت.
وی افزود: البته به اعتقاد من جوانان امروز نیز از جوانان آن سالها به لحاظ اعتقادی چیزی کمتر ندارند و الان نیز اگر شرایطی برای دفاع از کشور به وجود آید با جان و دل از ناموس و مرزهای این کشور در مقابل دشمن دفاع می کنند.
شهدای مدافع حرم پایبندی نسل امروز به دین را اثبات کردند
این جانباز دوران دفاع مقدس گفت: شهدای مدافع حرم که متولدین دهه ۷۰و ۶۰ هستند میزان پایبندی جوان امروز به ارزشهای دینی و انقلابی را ثابت کردند.
سیروانی با اشاره به اینکه ما ایثارگران هر آن چه انجام دادیم وظیفه شرعی و انقلابیمان در قبال کشور و ولایت فقیه بوده است، یادآور: تنها انتظاری که داریم این است که فقط در روزها و مناسبتهای خاص به یاد جانبازان نباشند و سایر ایام سال آنان را به فراموشی بسپارند.
آری این رسم جانبازی برای دفاع میهن و اعتقاد است. این مردان بزرگ و با صلابت به راستی میهن دوستی و انقلابیگری را از شعار به عمل رسانده و ثابت کردندکه حاضرند جانشان را فدای ایران، اسلام و انقلاب کنند.
کاش ما نیز از محضر آنان درس گرفته و برای رشد و آبادانی این آب و خاک آستین همت بالا بزنیم تا در سرای دیگر شرمنده دوستان شهید این جانبازان نباشیم.
نظر شما