به گزارش خبرنگار مهر، سالور که "ساکنین سرزمین سکوت" را سال 82 ساخته بود، دو سال بعد "چند کیلو خرما برای مراسم تدفین" را کلید زد. این فیلم مضمونی اجتماعی دارد و درباره دو شخصیت به نام های صدری و یدی است که در یک پمپ بنزین کار می کنند؛ پمپ بنزینی قدیمی که به خاطر عوض شدن مسیر جاده اصلی متروک مانده و به نوعی این آدم ها فراموش شده اند. یدی نامههای عاشقانهاش را به عشق نادیده خود در شهر مجاور میفرستد و با پستچی رابطه ای دوستانه دارد.
نمایی از فیلم "چند کیلو خرما برای مراسم تدفین"
این فیلم در بیست و چهارمین جشنواره بین المللی فیلم فجر نامزد دریافت جایزه برگزیده بخش مسابقه فیلم های اول و دوم شد. البته این موضوع سالور را راضی نکرد و در گفتگویی اظهار داشت: "در جشنوارهای که یک سیمرغ به آثار بخش هنر و تجربه اختصاص داده می شود، باید در هیئت انتخاب آن یک کارگردان از جنس این سینما وجود داشته باشد. کارگردانی که حداقل منسوب به سینمای بدنه نباشد. برای من این سئوال مطرح است که فیلم ها برای اکران انتخاب می شوند یا حضور جشنواره ای را تجربه می کنند؟ در همه جای دنیا که جشنواره برگزار میشود هدف اصلی حمایت از سینمای مستقل است."
وی تاکید کرده بود: "فیلم "چند کیلو خرما برای مراسم تدفین" در 4 روز اول جشنواره 14 بار به نمایش درآمد، ولی برای اهالی سینما و مطبوعات درست بعد از مراسم اختتامیه نمایش داده شد و نیم ساعت قبل از نمایش، جای آن با فیلم "شبانه" عوض شد. بسیاری از این تغییر اطلاع پیدا نکردند. مهمترین پخش فیلم در جشنواره در سینمای ویژه رسانه های گروهی و منتقدین انجام می شود که به راحتی این نمایش را خراب کردند."
سالور سال 85 حضور در جشنواره های خارجی را هم تجربه کرد. فیلم وی در نخستین حضور خارج از کشور مرداد امسال جایزه ویژه هیئت داوران بخش سینماگران عصر حاضر (یوزپلنگ طلایی) پنجاه و نهمین دوره جشنواره لوکارنو سوئیس را به دست آورد. فیلمساز همان زمان در پاسخ به مطالبی درباره سیاهنمایی "چند کیلو خرما ..." گفت: "من در ایران زندگی می کنم و معتقدم باید مشکلات خودمان را بین خودمان حل کنیم و از طرح آن در خارج کشور بپرهیزیم. از سوی دیگر، باید یاد بگیریم از موفقیت یکدیگر خوشحال شویم و برای بزرگ نشان دادن خودمان سعی نکنیم بی ربط به یک فیلم حمله کنیم. وقت بردن جایزه هم اعلام کردم سینمای مستقل ایران و تمامیت سینما به حق خودش با بردن این جایزه رسید."
"چند کیلو خرما برای مراسم تدفین" شهریورماه در جشن خانه سینما شرکت کرد و نامزد دریافت جایزه بهترین کارگردانی شد. یک ماه بعد در بخش اصلی جشنواره پوسان پذیرفته شد. آذر امسال این اثر سینمایی در بخش مسابقه بین الملل بیست و هشتمین جشنواره سه قاره نانت در کشور فرانسه موفق به کسب بالن طلایی و جایزه مردم شهر نانت شد. این فیلم برای نخستین بار طی بیست و هشت دوره برپایی جشنواره موفق شده همزمان هر دو جایزه را به خود اختصاص دهد.
حال این پرسش به ذهن می رسد که چگونه یک فیلم در خارج کشور تا این اندازه با استقبال رو به رو می شود و در داخل حتی اکران هم نمی شود. مسئله این است که حتی اگر فیلمی قصد سیاهنمایی صرف داشته باشد بدون داشتن داستان و ساختار تصویری مناسب توان رقابت با دیگر فیلم ها را نخواهد داشت. مهمتر اینکه، چطور تماشای یک فیلم ایرانی برای مخاطبان داخلی مطلوب نیست، اما مخاطبان خارجی حتی در سطح اندک این اجازه و امکان را به دست می آورند؟
نظر شما