به گزارش خبرنگار مهر، در سالروز شهادت امام زین العابدین(ع)، با حجت الاسلام والمسلمین محمدجواد یاوری، استادیار گروه تاریخ و تمدن دانشگاه باقرالعلوم(ع) به گفتگو نشستیم.
حجت الاسلام یاوری گفت: یکی از محورهای مهم در زندگی و حیات علمی، فرهنگی و اجتماعی امامان شیعه(ع)، بررسی نقش آنان در شکل گیری و تعالی فرهنگ و تمدن اسلامی به ویژه در بخش نظام تعلیم و تربیت است. تا کنون نگاه جامع و کاملی به این موضوع نشده است و نسل امروز برخود فرض می داند که الگویی از این نظام را داشته باشد تا بتواند ضمن عبور از بحران های موجود، به تعالی خود نیز فکر کند و جامعه اسلامی را در بخش نرم افزار و سخت افزار تعالی ببخشد. نظامی که بتواند، در شرایط موجود، ضمن تولید محتوا و تدبیر امور علمی و فرهنگی برای عبور شیعه از بحرانهای سخت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، قدرت هماوردی با دیگر نظامهای مخالف را داشته باشد.
وی افزود: سیره امام سجاد(ع) به دلیل برخورداری از وضعیت ویژه بعد از واقعه کربلا و عصری که خفقان سیاسی بر فضای فعالیتهای شیعی وجود دارد، اهمیت دارد تا با تکیه بر آن به این سؤال پاسخ داده شود که سیاستگذاری و راهکارهای امام سجاد(ع) برای تعالی تمدن اسلامی در قالب توجه به نظام تعلیم و تربیت اسلامی چگونه ارزیابی می شود.
استادیار گروه تاریخ و تمدن دانشگاه باقرالعلوم (ع) گفت: پس از شهادت امام حسین(ع)، امام سجاد(ع) براساس نصب الهی به مقام امامت امت رسید. ولایت ایشان همزمان با حاکمیت بنی مروان و وضعیت بُغرنج اخلاقی، اجتماعی جامعه اسلامی بود. وضعیتی که در آن، مبارزه با تشیع و معارف آن امری عادی بود. عصری که شنیدن لفظ کافر برای حجاج بن یوسف حاکم عراق، بسیار آرام بخش تر از شنیدن لفظ شیعه بود. دوره ای که بخشی از آن همگام با آزار و زندانی شدن شیعیان و امام آنان همراه بود. امام سجاد(ع) در این شرایط سخت و همراه با تقیه، امامت امت را عهده دار شد. ایشان درباره وضعیت فکری جامعه عصر خویش فرمودند: «در مکه و مدینه بیست نفر مرد پیدا نمی شد که ما را دوست داشته باشند.»
وی اظهار داشت: از شاخصه های علمی و فرهنگی این دوره، استمرار منع نگارش و نقل سیره نبوی(ص)، انحراف مردم از مسیر حقیقی اسلام، فقیه سازی در برابر فقه اهلبیت(ع)، حجیت بخشی به سخنان خلفا توسط قصه گویان و مبلغان، رشد دیدگاههای انحرافی اهل حدیث، بروز بدعت ها، جعل حدیث، مُندرس شدن نشانه های دین، بازگشت به جاهلیت و دور شدن مردم از نور وجودی اهل بیت(ع) بود. بنی امیه با روشهای گوناگون تلاش کردند تا مرجعیت امام سجاد(ع) مطرح نگردد و مردم را به سمت خود کشانده و طبق مکتب خلفا بپرورانند. چنانکه اقدامات آنان به جایی رسید که شیعیان مناطق مختلف از جمله خراسان احکام حج، احکام حلال و حرام خود را نمیدانستند.
وی درباره فعالیت های تربیتی و آموزشی امام سجاد(ع) گفت: امام سجاد(ع) با در نظر گرفتن شرایط، برای پیشروی جهان تشیع، به یکسری اقدامات اساسی دست زد. یکی از مهمترین اقدامات ایشان در جهت تبیین رهبری نظام آموزشی امامیه، ارائه مفهوم دقیق امامت و کارکردهای علمی و آموزشی آن دربرابر شاخصه های غلط حاکم بر جامعه اسلامی بود. ایشان فرمودند: «اهل بیت(ع) وارثان علم رسول خدا(ص) هستند. همه علوم نزد ماست. ما برگزیدگان خدا و اوصیای رسول خدا(ص) هستیم و از هر فرد دیگری در آموزش قرآن و دین سزاوارتریم.» نصربن اوسطائی می گوید: «علی بن حسین (ع) به من میگفت: مردم برای پرسش سؤالهایشان به کجا میروند، گفتم: اینجا و آنجا میروند. امام(ع) فرمود: به آنان بگویید که نزد من بیایند.»
حجت الاسلام یاوری گفت: امام سجاد(ع) در عرصه نظام آموزشی فعالانه کار خود را آغاز کرد. ایشان با استناد به سخنان رسول خدا(ص) بر جایگاه رفیع علم آموزی در نزد پروردگار و نگارش و تدوین آموزه ها تأکید داشت. امام در فضای ممنوعیت نقل و نگارش سیره، به آموزش فرزندان خود اهتمام ورزید. امام سجاد(ع) علاوه بر آنکه جمعه ها در مسجد مدینه کرسی درس داشت، مردم مطالب ایشان را نوشته یا حفظ می کردند. در دیگر اوقات نیز در منزل خویش کرسی درس و پاسخ گویی به سؤالات داشت. همچنین برای تشویق و برانگیختن حلقه های درسی، در کنار دانشجویان می نشست و میفرمود: «علم را از هرکه و هرجایی که میتوانی فرابگیر و بخواه.» او طالب علم را تکریم، آداب متعلمان را به آنان می آموخت، حقوق معلم را گوشزد و تکرار می کرد. توجه جدی امام سجاد(ع) به عنوان فرزند رسول خدا(ص) و مفسر حقیقی اسلام ناب، به وضعیت علمی و آموزشی حاکم بر جامعه و برقراری کرسی درس، زمینه ای را فراهم کرد تا گروههای مختلفی از شیعیان و عامه چون محمدبن مسلم زُهَری از علمای عامه، قیسبن ماصر، حُمرانبن اعین و ابوخالد کابلی از دانشمندان شیعه، نزد امام کسب علم کردند. شیخ مفید(م۴۱۳ق) می نویسد: «فقهای عامه، علوم زیاد و مطالب مشهوری از موعظه ها، دعاها، فضائل قرآن، حلال و حرام، مغازی و ایام العرب را از امام سجاد(ع) نقل کرده اند.»
این کارشناس تاریخ اسلام درباره بحران های زمانه امام سجاد(ع) گفت: یکی از مسائل اصلی این دوره، رشد فقیهان سنی بود. عصری که بنابر گفته منابع روایی و تاریخی عصر فقاهت نام گرفت. فقهای هفتگانه، که برخی از آنان از خاندانهای بزرگ و مشهور در نزد عامه مردم بودند، ظهور کردند. امام سجاد(ع) کاری کرد که به آگاه ترین فرد به فقه در مدینه و افضل دانشمندان زمان خویش شهرت یافت. وی در طول ۳۴ سال فعالیت علمی و فرهنگی میراث عظیمی را برای تشیع باقی نهاد و آنان را از سخت ترین بحرانها عبور داد. نتیجه علمی و عملی فعالیتهای امام آن بود که ضمن عرضه فقه نبوی(ص) به علمای عامه، برخی از باورهای فقهی آنان را تصحیح و به مبارزه با فقیهان درباری که جعل حدیث می کردند، پرداخت. همچنین تبیین و تدریس آموزه های امامیه را در دستور کار خود قرار داد و نتیجه آن حضور بسیاری از شیعیان نزد وی بود. چنانکه ابوخالد کابلی و قاسمبن عَوف از درس محمدبن حنفیه جدا شده و به همراه برخی از خاندان اَعین از جمله عبدالملک و حُمران به تشیع پیوستند.
حجت الاسلام یاوری گفت: از دیگر اقدامات اساسی امام سجاد(ع) در بازسازی و کادرسازی نظام آموزشی شیعه باتوجه به بدیل سازی دستگاه خلافت، تربیت شاگردان بود. شاگردان مبرّزی که با کسب علم از محضر امام در مدینه، اساس مدرسه فقهی و تفسیری فعالی را بنیان نهادند. در این میان میتوان به قاسم بن محمدبن ابیبکر، ابوخالد کابلی، محمدبن جُبَیربن مُطعِم، یحیی بن اُمطویل، جُبَیربن مطعم، سعیدبن جُبَیر، ابوحمزه ثُمالی، جابربن عبدالله انصاری، حُمرانبن اعین و قیسبن ماصِر اشاره کرد. این شاگردان افزون بر برقراری کرسی درس در مساجد و مراکز دینی، سهم بسزایی در نگارش میراث مکتوب داشته و موفق به بقای شیعه و گسترش آن شدند. روش کار آنان اهتمام به نقل سخنان رسول خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) بود. آنان برای حراست از این میراث، صحت آنچه را می شنیدند، از خود امام جویا میشدند. به عنوان نمونه میتوان به عرضه صحیفة الزهد امام سجاد(ع) از سوی ابوحمزۀ ثُمالی بر خود آن حضرت اشاره کرد.
وی با بیان اینکه ابوحمزه ثُمالی راوی رساله حقوق امام سجاد(ع) است، گفت: او سخنان امام را یادداشت و منتشر می کرد. او میگوید: «به نوشته ای برخوردم که در آن گفتاری از امام سجاد(ع) درباره زهد بود. آن را نوشتم و به حضور امام بردم و بر ایشان عرضه کردم. امام آن را شناختند و درستی نوشته و هرچه در آن بود را تأیید کردند.» ابوحمزه افزون بر تألیف آثاری چون النوادر، تفسیر القرآن و الزهد، جلسات درس تفسیر و فقه داشت که فقیهان دور وی جمع میشدند. این تلاش آموزشی مورد توجه شیعیان و عامه بود. بعدها امام رضا(ع) نیز او را به سلمان و لقمان حکیم تشبیه کرد.
وی در ادامه گفت: حُمران بن اَعین و قیسبن ماصِر نیز از کسانی بودند که دانش کلام را از امام سجاد(ع) آموختند. آنان با شرکت در مجالس مناظره به دفاع و تبیین آموزه های شیعی می پرداختند. حُمران علم نحو و قرائت را از ابوالاسود دُؤلی فراگرفت. وی از فقها و قرّاء کوفه بود و بعدها نوشته های خود را بر امام باقر(ع) قرائت کرد. یکی دیگر از کسانی که در این دوره از فعالیت علمی و آموزش دست برنداشت، عبدالله بن عباس بود. او در مکه فعالیتهای خود را ادامه داد و به دلیل داشتن باورهای شیعی، مورد خشم دستگاه بنی زبیر قرار گرفت و به طائف تبعید شد. ابن عباس، در این دوره توانست شاگردانی چون سعیدبن جُبیر را تربیت کند که مردم را برای دریافت علم به او ارجاع دهد. جابربن عبدالله انصاری نیز هر بامداد به خانه امام سجاد(ع) میرفت و از محضر امام باقر(ع) کسب علم مینمود و این امر موجب تعجب و اعتراض مردم مدینه شده و میگفتند: «صحابی پیامبر(ص) از این کودک آموزش میبیند.» جابر صحیفه ای داشت که دست به دست در میان دانشمندان می گشت و از روی آن قرائت می کردند. ابن ابی بَشیر گوید: «به پدر سُفیان بن عُیَینَه گفتم چرا تو مانند سلیمان یَشکُری از جابر روایت نمیگویی؟ گفت: برای این که سلیمان مینوشت، ولی من نمینوشتم. به همین دلیل صحیفه جابر نزد او بود و قَتَادَةبن دِعَامَه نیز از سلیمان یَشکُری آنرا نسخه برداری کرد.» در گزارش دیگری، صحیفه جابر نزد گروهی بوده و آن را بر قَتادَة و حسن بصری عرضه کرده و اجازه استفاده از آنرا دادهاند.
استادیار گروه تاریخ و تمدن دانشگاه باقرالعلوم(ع) گفت: در عصر امام سجاد(ع) ، افزون بر مردان، زنان نیز کرسی درس و تدوین آثار علمی داشتند. چنانکه طبق گزارش نجاشی(م۴۵۰ق)، عَلیّه، دختر امام سجاد(ع) دارای کتاب و براساس گزارش ابوالفرج اصفهانی(م۳۵۶ق)، سکینه دختر امام حسین(ع) در دانشهای ادبی و نقد شعر پایگاه والایی داشت.
وی در پایان گفت: در یک جمع بندی می توان گفت، امام سجاد(ع) با درنظر گرفتن اهتمام خلفا در منع نگارش سیره و تلاش مضاعف علمای اهل سنت در برقراری کرسی های درس فقه در ترویج آموزه های مکتب خلفا، به صدور فتوا و نقد فتاوای عامه، مناظره و نقل حدیث رسول خدا(ص) پرداخت و بدین وسیله محل رجوع مردم و دانشمندان از عامه و امامیه قرار گرفت. ایشان با ظهور در سیمای یک فقیه و محدث آگاه به سیره نبوی(ص)، احیاگر فقه امامیه بود. اگرچه شیعیان در این دوره در عرصه های گوناگون از سوی حاکمان تحت کنترل بودند، گاهی فرار کرده و برخی از آنان شهید شدند، اما برخی از بزرگان آنان عرصه آموزش و پژوهش را ترک نکرده و برای تداوم فعالیتهای علمی و آموزشی، با راهکارهای مختلف افزون بر نفی انحصار عالمان درباری اهل سنت در علم، به حراست از میراث شیعه و ترویج علوم به ویژه در حوزه فقه و حدیث پرداختند. کمترین نتیجه فعالیت های آنان، حفظ اسلام ناب و هویت شیعه، تمایز آموزه های امامیه از دیگران و عبور آنان از بحرانهای موجود بود.
نظر شما