خبرگزاری مهر، گروه استانها: سی و یکمین روز از شهریورماه در صفحه تاریخ ایران اسلامی به نام آغاز جنگ تحمیلی نامگذاری شده و هرساله برای گرامیداشت آن، رژه نیروهای مسلح در میادین و معابر شهرها برگزار میشود، در شاهرود نیز رژه نیروهای مسلح مهمان مردم ولایتمدار این خطه بود نیروهایی که سرباز و استوار و سرگرد و سرهنگ، همه در یک لباس گرد هم میآیند تا زمین را برای ساعاتی ستارهباران کنند.
پهنه میدان ولایت مهیا است، از ساعتی قبل خیابان مسدود شده و همه منتظر برگزاری مراسم هستند، چند ماشین آتشنشانی روبروی جایگاه را آبپاشی کرده است بقیه آماده هستند، سمت دیگر جایگاه یگانهای نمونه نظامی و انتظامی آخرین آمادهسازیها را انجام میدهند، میدان در یک نمای کلی زیر پای مردان ستارهای است.
جایگاه آماده است
جایگاه را از شب قبل آماده کردهاند، سربازی فرش کف آن را جاوا میزند، بلندگوها آزمایش میشوند جمعیت کمکم به میدان میآید گویی مورچگانی هستند که بر سیطره یک لانه گرد میآیند اینجا قرار است مراسم رژه نیروهای مسلح برگزار شود.
سربازی تمثال شهدا را با دستمالی دو نم، تمیز میکند، گروه دژبان که قرار است مراسم پرچم را برگزار کنند به سمت دیگر جایگاه میروند، فرمانده میدان که سرهنگی میانسال است مدام در تکاپو است تا همهچیز عالی باشد، نظم خاصی در ابتدا دیده نمیشود همهمه همهجا را پوشانده است.
یگانهای موتوری در انتهای میداندیده میشوند، آماده برای هجومی سخت ... چراغهایشان را روشن گذاشتهاند هر یک سربازی را بر بالا حمل میکند پیادهها هم آماده هستند صفوف ۹ در ۹ میدانی بزرگ برای جلوهگری اقتداری از مردان پرستاره...
رژه صلابت و اقتدار
اینجا دیگر سرباز و پایور و کادری ملاک نیست، اینجا همه بر دوشهایشان ستارهدارند ستارگانی از فخر و افتخار که بر نام بلند نیروهای مسلح ایران اسلامی طنین میاندازد، سرکار استواری میگوید فکر نکنید سالی یکبار است که چنین نظمی داریم هرگز ... تمام مدت ارتش همینگونه است مطمئن باشید.
صورت آفتابسوختهای دارد، بااینکه چندان از خدمتش نگذشته اما معلوم است توپچی است، رستهای که در آن آفتابسوختگی جزئی از زندگیتان میشود در کویر و دشت و زیر آسمان خدا ... کمکم آدم خودش هم خدایی میشود. کار دشوار و سختی است سرکار استوار میگوید و میافزاید: شعار نیست اما باید دل خدایی و عاشقی داشته باشی تا در ارتش خدمت کنی وگرنه طاقت نمیآوری اینجا دشواریها دارد، بیخوابیها دارد شاید دشواریهایش دوری از خانه و خانواده هم باشند اما دل اگر درگرو خدا و میهن داشته باشی دیگر چه باک است؟
پوشیدن لباس افتخار
سربازی در این بین اشارهای به اقتدار نیروهای نظامی میدان میکند ... خندهاش دلنشین است موهایش انگار همین دیروز تراشیده شدهاند صورت استخوانی دارد، گونههایش تیز شدهاند از کار سخت شبانهروزی ... هفتهها است تمرین میکنند و در سرشان تشویقی میگذرد و میگوید: اگر خوب برویم و از جلوی جایگاه «خیلی خوب» جناب سرهنگ را بشنویم سه روز تشویقی داریم اولین رژهاش است از لباسهایش معلوم است.
آنسوتر سپاهیها هم هستند لباس سبزشان آنها را متمایز میکند، دلدادگی رسم این عاشقان است، کمتر اهل مصاحبه هستند طبیعی هم است، یکیشان میگوید: لباسی بر تن میکنی که بسیاری بزرگان بر تن دارند این خود اگر افتخار نیست پس چیست؟ لباس خدمتگزاری به اسلام و مسلمانان و انقلاب اسلامیمان.
یکی از کادرهای سپاه میگوید: سپاه اسوه مردان متدین و خداجو است ۴۰ سال از انقلاب گذشته و اولین چیزی که به سربازان سپاه میآموزیم این است که ما قرار است مسلمان خوبی شویم که رسم زندگی در مکتب اهلبیت(ع) را بیاموزیم.
یگان های موتوری آمدهاند
یگانهای موتوری در پس دیگری از میدان هستند، ۱۰۶ توپ خود کشش، کامیونهای ریو، ماشینهای نفربر، کاتیوشا و مینی کاتیوشا، ۳۵میلیمتری، ۲۵ میلیمتری ضد هوایی، اورژانس جنگی، رادیو رله و فاوار و آرال، اینها هرکدام نقشی بر عهدهدارند برای دلاوری برای فخرآفرینی ...کافی است که کیان میهن و اسلام درخطر بیفتد تا غرششان را بشنوی. آنگاه خراب میشوند بر سر دشمن.
با ندای بهجای خود، مراسم آغاز میشود یکباره نظمی بینظیر در جایگاه و اطراف شکل میگیرد، مقامات استانی و شهرستانی آمدهاند، ارشد نظامی سپاه و ارتش در استان هم هستند مراسم با ادای احترام به پرچم و شهدا آغاز میشود، با رژه شش نفرِ رسته دژبانان ارتش که با وسواسی خاص پرچم را به دست میگیرند همهچیز در اوج دقت برگزار میشود.
پسازآن نوبت رسته موزیک است که به مقابل جایگاه آمده بافرمانی دور بزند و در روبروی آن بایستد، اجرای مراسم کمکم شور و ولولهای در میان جمعیت میاندازد، مارش طبل ریز آغاز میشود، مجری در جایگاه میایستد تا با خوانش اشعار حماسی، شوری به برنامه بدهد، ابتدا رزمیکاران هستند که به میدان میآیند، سپس یگانهای نمونه رزمی باید رژه خودشان را آغاز کنند. اینهمه شور و اقتدار و عشق برای یکچیز است آنهم دفاع از کیان ایران اسلامی...
نمایشی از اقتدار
یکی پس از دیگری میآیند، محکم و استوار، اینها ستارگان زمینی هستند، بعدازآن سپاه است و بسیج و نیروی انتظامی و رژه موتوری کمکم میآیند و اقتدارشان را به رخ میکشند و به مردم میگویند نگران امنیت این مرزها نباشید ارتش و سپاه و ناجا و بسیج بیدار هستند.
مراسم با رژه یگانها ادامه مییابد، احساس رضایت در چهره فرماندهان دیده میشود، هرچند خبر تلخ حادثه تروریستی رژه اهواز کامها را تلخ کرده اما کسی اینجا خم به ابرو نمیآورد، مردم ما ازایندست موارد بسیار دیدهاند و هنوز استوار و محکم ایستادهاند این مردم فولادین هستند کسی نمیتواند خللی در ارادهشان وارد کند.
اهوازیها اگر کامشان تلخ شد شاهرودیها ایستادهاند محکم و استوار ... نمایش اقتدار نیروهای مسلح میرود که به انتها برسد واپسین لحظات هم با برداشتن پرچم و رسمی دیرین در نیروهای نظامی به پایان می رسد ... اینجا خط پایان رژه ستارهگان زمینی است در لباسهای پلنگی و سبز و قهوهای ... همگی اینجا سرباز ولایت هستند. خیابان گشوده میشود وقت رفتن است.
نظر شما