به گزارش خبرنگار مهر، فیلمنامه "روز برمی آید" بی تردید بر صحنه تئاتر با حضور بازیگران توانا و کارگردانی دقیق می توانست تبدیل به اثری ماندگار و تاثیرگذار شود. دیالوگ های فراوان و طولانی، نبود تصاویر سینمایی در متن، استفاده از تنها یک لوکیشن بدون تنوع بصری لازم مهمترین ویژگی های این فیلمنامه است. البته اینکه یک نوشته مناسب ارایه در قالب فیلم یا تئاتر باشد، هیچ مزیت یا ضعف شمرده نمی شود، مسئله اصلی این است که کارگردان اثر را نشناخته است.
داشتن پتانسیل تصویرسازی ابتدایی ترین ضرورت و نیاز یک فیلمنامه است. البته طی چند سال گذشته فیلم هایی با ویژگی کم و بیش مشابه "روز برمیآید" ساخته شده، اما در این نوع آثار حرکت در زمان گذشته و حال و توجه به عنصر تصویر اهمیت خاصی داشته است. در حالی که میرباقری به تنها چیزی که به خوبی پرداخته دیالوگ گویی های کم نقص و دقیق بازیگران و صدابرداری بسیار خوب فیلم است. چنانکه کوچکترین صداها و تمام حروف به طور کامل شنیده می شود.
در فیلم از حداکثر ظرفیت و توانایی بازیگران استفاده شده است. تجربیات امیر آقایی و داریوش فرهنگ در زمینه تئاتر و همکاری خوب یکتا ناصر با این بازیگران باعث شده بازی ها کاملا تئاتری از آب درآید. اغراقی که در بازی این افراد دیده می شود و تعامل و بده بستان هایی که در لحظه جلو دوربین شکل می گیرد، کاملا به چشم می آید. به طوری که بیننده نیاز به دیدن تصویر ندارد و حتی با چشم بسته بهتر می تواند فیلم را تماشا کند، چرا که گاهی اوقات نوع بیان دیالوگ هاست که صحنه ها را تاثیرگذار می کند.
در "روز برمی آید" کارگردان از تدوین چند حالت مختلف یک بازیگر در موقعیتی واحد استفاده کرده است. این بخش تقلیدی از روایت های پیچیده و پست مدرنیستی است که طی چند سال اخیر به طور گسترده در فیلم های امریکایی مورد استفاده قرار گرفته، اما این بخش های فیلم نیز به نوعی ناهمگون با سیر حرکتی و استوار بر ساختار تئاتری اثر است و به هیچ وجه قادر به ایجاد تنوع بصری نیست.
به نظر می رسد این فیلم برای رسانه تلویزیون ساخته شده باشد. البته در این مورد هم اشتباه برنامه ریزی صورت گرفته است. به این خاطر که این متن برای ارایه یک تله تئاتر خوب و با کیفیت تناسب بیشتری دارد تا اینکه تبدیل به یک تله فیلم متوسط شود.
ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ
مازیار شیبانیفر
نظر شما