خبرگزاری مهر-گروه هنر-محمد صابری: سیداحسان عمادی بهعنوان نویسنده و کارگردان در همراهی با حسام اسلامی در مقام تهیهکننده این روزها شاهد اکران دومین تجربه مشترک خود در عرصه مستندسازی بر پرده سینماها هستند و همین هم بهانهای شد تا با این دو مستندساز جوان به گفتگو بنشینیم.
سیداحسان عمادی در مقام کارگردان و حسام اسلامی بهعنوان تهیهکننده در بخش نخست نشست بررسی مستند «رزمآرا؛ یک دوسیه مسکوت» به طرح نکاتی درباره فضای حاکم بر سینمای مستند و اولویتهای خود برای پرداختن به سوژههای تاریخی پرداختند و در بخش دوم این نشست با تمرکز بیشتر بر فرآیند تولید این مستند، نکاتی را درباره پروژه ناتمامی که مستند «رزمآرا» بخشی از آن بود، مطرح کردند.
در ادامه بخش دوم و پایانی نشست مستند «رزمآرا؛ یک دوسیه مسکوت» در خبرگزاری مهر را با حضور سیداحسان عمادی کارگردان و حسام اسلامی تهیهکننده این مستند میخوانید.
* درباره ساخت مستند غالباً نقطه شروع، پژوهش است. در هر دو مستند «محاکمه» و «رزمآرا؛ یک دوسیه مسکوت» شاهد عقبه پژوهشی غنیای هستیم که اگر اشتباه نکنم، مستند اول از منظر پژوهش در سینماحقیقت و جشن خانه سینما تجلیل هم شد. نکته مهم اما برای من در مقام مخاطب، وسواس کارگردان در ارائه دادهها و به تعبیری تلاش برای «به رخ نکشیدن» این عقبه غنی است. هم گزارشی از فرآیند پژوهشی این دو مستند بدهید و هم بفرمایید که این وسواس در ارائه، چقدر برایتان مساله بود؟
احسان عمادی: اول ممنون بابت این توجه و تحلیل، اما درباره شروع پژوهش مستند «رزمآرا» واقعیت این است که در نقطه آغاز چیز زیادی در این زمینه نمیدانستیم. شخصاً شاید ۲۰۰ کلمه هم درباره رزمآرا نمیدانستم! شروع کار هم طبیعتاً سرچ اینترنتی و مطالعات پراکنده بود. کمکم برمبنای منابع مقالات، سراغ منابع اصلیتر میرفتم و خیلی هم اصرار داشتم که به جای تحلیلهای موجود، سراغ روایت شاهدان برویم؛ اعم از خاطرات شاهدان دستاول و دوم واقعه، مشروح مذاکرات مجلس و یا روزنامهها و نشریات موجود آن زمان. به ویژه در این فرآیند مجلات بسیار به کار ما آمدند. ما غالباً در زمینه پژوهش مستند سراغ روزنامهها میرویم اما در آن مقطع مجلات و نشریات هفتگی و ماهانه بسیار آرشیوهای پرباری داشتند. به لحاظ تصویری این آرشیوها توانستند وزن و وجههای به فیلم بدهند. اینکه سراغ روایت شاهدان رفتیم هم علاوهبر جنبه استناد تاریخی، کمک میکرد بهواسطه روایت مستقیم و دیالوگ افراد، تصویر روشنتری از این شخصیتها به دست بیاوریم که این در شخصیتپردازی کاراکترها بسیار مفید بود. از این منظر معتقدم متن مذاکرات مجلس گویی یک نمایشنامه رادیویی است که حشو و زوایدی دارد اما اگر ادیت شود جذابیتهای بسیاری پیدا میکند.
این گزارشی از فرآیند پژوهشی کار بود اما درباره وسواسی که به آن اشاره کردید هم به نظرم مهمترین وجهش همان لذت مخاطب باشد. اینکه اطلاعات به گونهای به مخاطب ارائه شود که احساس نکند فیلمساز میخواهد به او پز بدهد که من مثلاً این کتاب را هم خوانده و این فیلم را دیدهام. از این خودنمایی بهصورت آگاهانه پرهیز داشتیم و دلیلش هم تحقق همان جذابیت داستانی برای مخاطب بود.
* رسیدن به ساختار بصری مبتنیبر انیمیشن چطور اتفاق افتاد؛ چقدر ناشی از نبود آرشیو غنی تصویری از آن مقطع تاریخی است و چقدر برای رسیدن به جذابیت بصری بیشتر؟
عمادی: اگر آرشیو وجود داشت واقعاً نمیدانم چه انتخابی میداشتیم؛ شاید سراغ انیمیشن نمیرفتیم.
* یعنی واقعاً آرشیوی وجود نداشت؟
عمادی: نه واقعاً. این مشکل بسیاری از مستندهای تاریخی است. شاید از مقطع دهه ۴۰ به بعد این مشکل کمتر نمود داشته باشد اما برای وقایع پیش از دهه ۴۰ بهشدت با کمبود آرشیو تصویری مواجهیم. آدمها و رویدادهایی در تاریخ هستند که حتی عکس هم از آنها موجود نیست، چه رسد به فیلم! ما هم روایتهای مستندی بهصورت صوتی در اختیار داشتیم و باید به ساختاری برای استفاده از آنها میرسیدیم. تمهیدات مختلفی میتوانستیم به کار بگیریم که یکی از آنها بازسازی بود. هم من و هم حسام (اسلامی) علاقهای به بازسازی با حضور بازیگر و صحنهپردازی نداشتیم زیرا این روند جدای از اینکه کار پرهزینه و پرزحمتی است، به نظرم چیزی از نظر حسی به کار اضافه نمیکند.
عمادی: هر سه مستندی که تا به امروز کار کردهام، مشخصاً درباره مقطعی است که به لحاظ تاریخی اهمیت ویژهای دارد؛ تنوع بازیگران قدرت در این مقطع بهگونهای بوده که گویی شاهد یک «بازی تاجوتخت» واقعی هستیم!* این احتمال هم وجود داشت که متهم به حرکت در مسیر جواب داده دیگران بشوید!
عمادی: مشخصاً در این باره نگرانیای نداشتیم. از آنجا که در «محاکمه» استفاده از تصویر و نقاشی را تجربه کرده بودیم و پاسخ مناسبی هم گرفته بودیم، این بار هم سراغ همان ایده رفتیم و کمی آن را تکمیل کردیم؛ با رنگ، طراحیهای چندلایه و بازیهایی با حرکت دوربین. برای رسیدن به یک فرم یکدست هم تصمیم گرفتیم که فقط بخشهای مربوط به بازجوییها را به این صورت تصویرسازی کنیم.
* از منظر تهیهکنندگی چه ملاحظاتی برای استفاده از این ساختار بصری داشتید؟
حسام اسلامی: سعی من این بود که محدودیتهای مالی تعیینکننده اولویتهای ما در تولید نباشد. ابتدا به جذابیت نهایی فکر کردیم و سپس سراغ اجرا رفتیم.
* از نظر هزینه، طراحی و اجرای انیمیشن به سبکی که در نسخه نهایی میبینیم، خیلی با بازسازی تفاوت داشت؟
اسلامی: حتماً تفاوت دارد. البته همین امروز در سینمای مستند بازسازیهایی هستند که هزینهشان از کاری که ما ارائه کردیم کمتر است اما حتماً یک بازسازی باکیفیت، هزینهبر است. در مجموع یادم نمیآید ما برای تولید صحبتی درباره ایدهای کرده باشیم که به جهت نبود بودجه آن را کنار بگذاریم. نرفتن به سمت آن جنس خاص از بازسازی با حضور طراح صحنه و بازیگر هم صرفاً به جهت عدم جذابیت برایمان بود.
هم من و هم احسان خودمان را در ابتدای راه مستندسازی میدانیم و علاقهمندیم تجربههای تازه داشته باشیم. درباره کار بعدی هم که با هم صحبت میکنیم، با همین چالش مواجهیم؛ هم میتوانیم تجربه جواب داده این دو مستند در ساختار را تکرار کنیم و هم علاقهمندیم کار تازهتری ارائه کنیم، ولو اینکه به دلیل رفتن سراغ تجربه تازه، امکان موفق نشدن هم وجود دارد اما ریسک آن را میپذیریم. معتقدیم مستندسازی بهرغم تمام نکاتی که درباره مسئولیت اجتماعی و آگاهی بخشی مطرح میشود، یک فرآیند خلق هنری است و دلمان میخواهد در این فرآیند تجربههای تازهای ثبت کنیم.
* جایی خوانده بودم که این سه مستندی که همراه هم تا به امروز ساختهاید، بخشی از یک پروژه ۱۰ قسمتی بوده که حالا تعطیل شده و نسبت به ادامه آن ابراز دلسردی کردهاید!
اسلامی: اولین مستندی که ساختیم «محاکمه» بود و قرار هم بود که تک قسمت باشد. آن مستند هم در جشنواره سینماحقیقت، هم در جشن خانه سینما و هم در ارتباط با مخاطب بازخوردهای بسیار مثبتی داشت. سفارشدهنده آن کار هم که خانه مستند انقلاب اسلامی بود از نتیجه رضایت داشت براساس همین بازخوردهای مثبت پیشنهاد طرح ۱۰ قسمتی «مردان شاه» را به خانه مستند انقلاب دادیم که براساس آن قرار شد درباره ۱۰ نخستوزیر مستندهایی را بسازیم که این مستندها در کنار یکدیگر عملاً مروریبر تاریخ دوره پهلوی دوم هم بود.
براساس لیستی که تهیه کرده بودیم مستند محمدعلی فروغی و علی رزمآرا را کلید زدیم که تقریباً هر ۲ فیلم بهصورت همزمان آماده شد اما به دلایل رویکردی و اقتضای تلویزیون (خانه مستند انقلاب قصد پخش این مجموعه از تلویزیون را داشت)، برخلاف امیدهایی که در آغاز ارائه این طرح داشتیم، اختلافنظرهایی به وجود آمد و احساس کردیم دیگر امکان ادامه کار وجود ندارد. البته در کنار این مساله این واقعیت هم بود که برای این دو مستند انرژیای گذاشتیم که هیچ ربطی به بودجهای که برای کار تعریف شده بود نداشت و شاید این مساله هم در تصمیمگیری ما بیتاثیر نبود.
* پس پروژه «مردان شاه» در همین سه قسمت متوقف میماند؟
اسلامی: بله، فکر نمیکنم دیگر ادامه پیدا کند.
* آقای عمادی در بخشی از مرور مراحل پژوهش این آثار به استفاده از آرشیو نشریات اشاره داشتید. خود شما هم سابقهای قابلتوجه در فعالیت رسانهای دارید و بهتعبیری هنوز هم بیشتر احسان عمادی را بهعنوان «روزنامهنگار» میشناسیم تا «مستندساز». علاقهمندم با توجه به این تجربه ها بدانم امروز چه تحلیلی درباره ارزش آرشیوی و تاریخنگارانه رسانهها و بهطور خاص مطبوعات دارید؟
عمادی: هر سه مستندی که تا به امروز کار کردهام، مشخصاً درباره مقطعی است که به لحاظ تاریخی اهمیت ویژهای دارد و به جهت سینمایی و روایی هم فکر میکنم بهدلیل بیثباتی عجیب موجود در کشور، جذابیتهای زیادی دارد. تنوع بازیگران قدرت در این مقطع بهگونهای بوده که گویی شاهد یک «بازی تاجوتخت» واقعی هستیم! انواع و اقسام برنامهریزیها و توطئههای گروهی را در این مقطع داریم اما به همان میزان شاهدیم که بسیار کم درباره آن اظهارنظر شده است.
اسلامی: براساس لیستی که تهیه کرده بودیم مستند محمدعلی فروغی و علی رزمآرا را ساختیم اما به دلایل رویکردی و اقتضای تلویزیون، برخلاف امیدهایی که در آغاز ارائه این طرح داشتیم، اختلافنظرهایی به وجود آمد و احساس کردیم دیگر امکان ادامه کار وجود نداردوقتی درباره تاریخ معاصر صحبت میکنیم در حد فاصل سالهای ۲۰ تا ۳۲، تقریباً فقط درباره ملی شدن نفت و کودتا میشنویم. از آنجایی که شاهد بیثباتی در کشور بودیم و به نوعی اقتداری در حکومت مرکزی وجود نداشته، آزادی عجیبوغریبی هم در فضای مطبوعات حاکم شده بود؛ شرایط عجیبی که حتی میتوان درباره آن تحلیل کرد که «آزادی» است یا «آنارشی»!؟ این تقریباً مشابه فضایی است که در حدفاصل ۵۷ تا ۵۹ هم بهصورت مقطعی آن را در فضای مطبوعات تجربه کردهایم. هرچند بازهم فکر میکنم آن مقطع عجیب دهه ۲۰ قابل مقایسه با دورههای مشابه دیگر نیست مثلاً محمدمنصور در «مرد امروز» بهعنوان یک روزنامه رسمی سرمقاله مینوشت و جایزه تعیین میکرد برای کسی که بتواند قوام را که در آن مقطع نخستوزیر بود بکشد! این جنس آزادی عجیب در طرحها و کاریکاتورهای آن مقطع تاریخی هم وجود داشت که بخشهایی از آن را در مستند «رزمآرا» استفاده کردهایم.
جنس آزادی رسانهها در آن مقطع بعضی وقتها من را به یاد شرایط امروز حاکم بر «تلگرام» میانداخت! اینکه هر کسی هر چه میخواهد با هر کلمه و عبارت علیه دیگری به کار میبرد. این ظاهر آزاد، در مواردی کشف حقیقت را دشوار میکند. اینکه احساس میکنی در مطبوعات آن سالها هر که هر چه میخواسته مینوشته و قاعدهای بر آن حاکم نبوده، این نگرانی را به وجود میآورد که شاید بخشی از دادههای ثبت شده در آرشیو این مطبوعات «دروغ» باشد. با راهکارهایی مانند تطبیق و مقایسه سعی میکردیم جلوی این روایتهای غلط را بگیریم اما در مجموع برای خودم بهعنوان یک روزنامهنگار مواجهه با برخی از مطالب این نشریات تجربه جالبی بود. بهعنوان مثال در ماجرای تحصن نمایندگان، گزارشی در یکی از مطبوعات میخواندم که جزییترین موارد مانند لباس و غذای برخی از نمایندگان را هم ذکر کرده بود. صرفاً یک گزارش سیاسی نبود...
* بهنوعی مواردی که آن زمان شاید صرفاً جذابیت ژورنالیستی داشته، امروز یک سند تاریخی شده است.
عمادی: اساسا آن چیزی که امروز بهنام «نرمنویسی» از آن صحبت میکنیم گویی آن سالها هم مدنظر طیفی از رسانهها بوده است. براساس این تجربیات اگر بخواهم درباره شرایط امروز مطبوعات صحبت کنیم باید اعتراف کنیم که خیلیخیلی از آن فضا فاصله گرفتهایم و بهنظرم مهمترین دلیلش هم این است که امروز کمتر روزنامهنگاری از روزنامهنگاری لذت میبرد. بهعنوان کسی که باعلاقه روزنامهنگاری را انتخاب کردم و تا مدتها هم در کنار علاقهمندان این حوزه فعالیت میکردم، امروز احساس میکنم شرایط تغییر کرده است. رویدادی در مختصات آتشسوزی پلاسکو اتفاق میافتد؛ با حجم انبوهی از دادهها و خبرهای گاه متناقض روبهرو میشویم که بخشی از آنها هم بهسرعت تکذیب میشود، اما دریغ از رسانهای که یک گزارش مشروح و تخصصی از ابعاد مختلف حادثه تهیه و منتشر کند!
* و جالبتر اینکه این حجم از اخبار و دادهها سالها بعد کمتر ارزش اسنادی و تاریخی پیدا میکند.
عمادی: دقیقاً. همین چند سال دیگر هم این دادهها قابل سرچ و استناد نیست گویی هیچ سرنخ قطعی و قابل اتکایی در دسترس نیست. پلاسکو صرفاً یک مثال است. در فضای رسانهای امروز شرایط غالب اینگونه است.
* بهعنوان پرسش آخر کمی هم از شرایط اکران «رزمآرا؛ یک دوسیه مسکوت» بگویید. تا به امروز شرایط راضیکننده بوده است؟
اسلامی: شرایط اکران مستند در گروه «هنروتجربه» به نسبت چند سال قبل بهتر شده است. از دهم شهریورماه که اکران فیلم با سالنهای محدودی آغاز شد اما بهواسطه استقبال مخاطبان که نه ما انتظارش را داشتیم و نه مسئولان گروه «هنروتجربه» تعداد سالنها و سانسها بیشتر شد. شکر خدا اکران پس از تعطیلات محرم جان تازهای گرفته و نشستهای دانشگاهی هم برای نمایش فیلم برقرار است. امیدوارم شرایط همینطور پیش برود.
امروز در دنیا عصر طلایی مستند است و کمپانیهای بزرگ در این عرصه سرمایهگذاری میکنند و جواب هم میگیرند؛ چه در عرصه سریالسازی که کمپانیهای معتبری مانند نتفلیکس ورود کردهاند چه در عرصه اکران سینمایی. جذابیت مستند روز به روز در حال افزایش است و امیدوارم که این شرایط در ایران نیز باعث تغییر نگاهها به سینمای مستند شود.
نظر شما