ویدئومهر: در دورهِ پنجم مجلس که سردارسپه میخ خود را محکم کوبیده و به عنوان رئیسالوزرا بسیاری از روشنفکران خواهان تغییر و تحول را به هواخواهی خود کشانده بود، مدرس در دهم آبان ماه، ۱۳۰۳ در مجلس نطقی ایراد کرد که به عنوان یکی از مهمترین نطقهای تاریخ مجلس مشروطه ثبت شد.
این نطق نشان از فهم عمیق او از تاریخ ایران و سیر تحولات جوامع بشری دارد. در این سخنرانی، آیت الله سید حسن مدرس، مرز اساسی بین دنیای قدیم و جدید را در ماهیت ارادهِ حاکم بر امور اجتماعی تعریف میکند.
آیتالله مدرس در بخشهایی از این نطق تاریخی میگوید: «یک عمری این مملکت و سایر قطعات دنیا و نقطههای مختلفه دنیا با ارادهِ شخصی یک نفر اداره میشد، هر قطعه از قطعات دنیا. یک قطعهِ دنیا هم این ایران شما بود که شما نمایندگان اهالی آن هستید، ارادهِ شخصی در امورات اجتماعی حکمفرما بود ... استبداد طول کشید تا بیست سال قبل، که ... اشخاص منورالفکر از داخلهِ مملکت به این خیال افتادند که امورات اجتماعی این مملکت از ارادهِ شخصی خارج شود و ارادهِ اجتماعی شود؛ و نسبت به این مساله هر عاقلی که در درجهِ اول عقل باشد تصدیق میکند که اداره کردن امور شخصی با ارادهِ اجتماعی اقوی و امتن است تا اداره کردن امور شخصی با ارادهِ شخصی ... چه رسد به امور اجتماعی و این مساله از بدیهیات است...
حالا از خودم میگویم، بنده در زمان استبداد هم آخوند بودم، تازه آخوند نشدهام.
به من مراجعه میکردند. اگر خوب بودم، خوب مرافعه میکردم؛ اگر بد بودم، بد مرافعه میکردم؛ چیزی مینوشتم میبردند دارالحکومه، پول از آنها میگرفتند آن حکم را اجرا میکردند، پول را میگرفتند میگفتند بلی حکم آقای حجتالاسلام است باید اجرا شود؛ اگر پول نمیدادند، میگفتند برو فردا بیا، برو پسفردا بیا و به همین طریق او را سر میدواندند. این ترتیب جریان استبداد بود و اگر غیر از این هم بود استبداد معنی نداشت.
آمد زمان مشروطه؛ بسیار خوب، میآیند پیش من، میگویم بابا بروید عدلیه عارض شوید، از آن جا ارجاع کنند،آخر ترتیب اجتماعی شده است. میرفتند و میآمدند دو سه مرتبه از آن جا به آن جا و ارادهِاجتماعی در یک کار شخصی مدخلیت پیدا میکرد از باب مثل است.»
نظر شما