پیام‌نما

فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * * * پس همان گونه که فرمان یافته ای ایستادگی کن؛ و نیز آنان که همراهت به سوی خدا روی آورده اند [ایستادگی کنند] و سرکشی مکنید که او به آنچه انجام می دهید، بیناست. * * * پايدارى كن آن‌چنان ‌كه خدا / داد فرمان ترا و تائب را

۱۱ دی ۱۳۹۷، ۱۲:۲۳

«پری‌دخت» در فرهنگ سرای اندیشه رونمایی می‌شود

«پری‌دخت» در فرهنگ سرای اندیشه رونمایی می‌شود

مجموعه «پری‌دخت» با زیرعنوان «مراسلات پاریس طهران» نوشته حامد عسکری در فرهنگ سرای اندیشه رونمایی می‌شود.

به گزارش خبرگزاری مهر، به گزارش روابط عمومی فرهنگ سرای اندیشه، مجموعه «پری‌دخت» با زیرعنوان «مراسلات پاریس طهران» شامل نامه‌هایی است که به زبان و نثر قاجار نوشته شده‌اند و داستان‌های عاشقانه‌ای دارند. در این کتاب نامه‌هایی بین شخصی به نام سیدمحمود که در فرانسه درس طبابت می‌خواند و پریدخت که در تهران است رد و بدل می‌شود. در میان ۴۰ نامه خرده قصه‌هایی روایت می‌شود که قطعاً برای خوانندگان جالب خواهد بود.

این کتاب در قالب ۱۴۰ صفحه به تازگی از سوی انتشارات قبسات که همان مهرستان قدیم است با تیراژ دو هزار نسخه و بهای ۲۲ هزار تومان به بازار آمده است.

گفتنی است رونمایی از این کتاب با حضور علاقمندان و برخی از فعالان فرهنگی و هنری روز پنج شنبه 13 دی ماه ساعت 15:30 در فرهنگ سرای اندیشه به نشانی خیابان شریعتی، نرسیده به پل سیدخندان، بوستان شهید منفرد نیاکی(اندیشه) برگزار می شود و حضور برای عموم علاقمندان آزاد است.

در چکیده این کتاب آمده است:

از عشق ناگزیریم و بدان محتاج، چونان تشنه از آب. اجدادمان در غارها آب می‌نوشیدند و بر دیوارة غارهای اساطیری، چشم‌های دخترک قبیلة بالادست را در سوسوی نورِ کم‌رمقِ آتشی در میانة غار نقاشی می‌کردند. فرزندانمان هم در آینده در سفینه‌های فضایی آب می‌نوشند و دلشان برای یکی لک می‌زند و بر شیشه‌های بخارزده سفینه‌شان ناخودآگاه چشم‌هایش را شاید نه، ولی نامش را حتماً خواهند نوشت. این سیاهه روایتگر یکی از این عشق‌ها است در برشی از تاریخ سرزمینی که بسیار دوستش دارم. راستش را بخواهید قصه از یک شب زمستانی شروع شد؛ همان شبی که آویشن می‌نوشیدم و از گرمای جوراب حوله‌ای‌ام لذت می‌بردم. ناگهان در سرم صدای گریه‌های پریدخت پیچید و آویشن را دو تا کردم و نشستم پای حرف‌های پری. از سیدمحمود گفت و نامه‌هایشان. رسول امانت‌داری بودم که مبعوثم کرده بودند برای روایت عشقشان.... آن‌ها گفتند و من نوشتم. بخش‌هایی از آن را در صفحة مجازی‌ام منتشر کردم و بسیار استقبال شد. پس از آن نوشتم و خط زدم، نوشتم و خط زدم تا دست‌آخر همین شد که می‌بینید. آلفرد هیچکاک جایی گفته بود: «زن‌های قصه‌هایتان را اذیت کنید، مردم دوست دارند» و بدین‌وسیله همین‌جا از پریدخت‌خانم معذرت می‌خواهم. زندگی خودش بود و من فقط راوی بودم.... دیگر فکر نمی‌کنم حرفی مانده باشد.

کد خبر 4501368

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha