پیام‌نما

الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ‌اللَّهِ كَثِيرًا وَ لَيَنْصُرَنَّ‌اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ‌اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ * * * همانان که به ناحق از خانه‌هایشان اخراج شدند [و گناه و جرمی نداشتند] جز اینکه می‌گفتند: پروردگار ما خداست و اگر خدا برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمی‌کرد، همانا صومعه‌ها و کلیساها و کنیسه‌ها و مسجدهایی که در آنها بسیار نام خدا ذکر می‌شود به شدت ویران می‌شدند؛ و قطعاً خدا به کسانی که [دین] او را یاری می‌دهند یاری می‌رساند؛ مسلماً خدا نیرومند و توانای شکست‌ناپذیر است. * * كسى كاو دهد يارى كردگار / بود ياورش نيز پروردگار

مصطفی پور در نشست معنای زندگی از منظر صدرالمتألهین:

مباحث مربوط به ربوبیت الهی ملاصدرا می‌تواند بیانگر هدف زندگی باشد

مباحث مربوط به ربوبیت الهی ملاصدرا می‌تواند بیانگر هدف زندگی باشد

مباحثی که در الهیات به معنای اخص در حوزه خداشناسی به ویژه مباحث مربوط به ربوبیت الهی در نظام هستی و حکمت الهی مطرح می‌گردد می‌تواند بیانگر هدف زندگی انسان باشد.

به گزارش خبرنگار مهر، یکصد و شصت و هشتمین جلسه گروه علمی فلسفه با موضوع معنای زندگی از منظر صدرالمتألهین با ارائه حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا مصطفی پور و با حضور اعضای گروه در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.

خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح می باشد:

یکی از چالش‌هایی که انسان معاصر با آن مواجه است مسئله معنای زندگی است، این مسئله پس از پیدایش مدرنیته در دوران جدید و ظهور علم­گرایی و کنار گذاشته شدن علت غایی در شناخت جهان و انسان، و حاکم شدن تفکر سکولاریستی و اومانیستی و محدود کردن خوشبختی انسان در رفاه مادی، این سؤال مطرح شد که آیا زندگی معنادار است یا خیر؟ فیلسوفان، روان شناسان و الهی‌دانان به پاسخ آن اقدام کرده‌اند.

اما اولاً باید بدانیم که مراد از معنای زندگی چیست؟

حداقل سه معنا برای معنای زندگی ذکر کرده‌اند. 1. هدف زندگی؛ 2. فایده و کارکرد آن؛  3. ارزش زندگی.

هر کدام از این معانی خاستگاهی دارد: در برابر پوچی و بی‌هدفی، سؤال از «هدف زندگی» مطرح می شود و در برابر درد و رنج‌ها و کاستی‌ها، از «ارزش زندگی» سخن به میان می‌آید و در برابر سؤال از چیستی، بحث «فایده و کارکرد زندگی» مطرح می شود.

اگر این سؤالات را به حکمت متعالیه و فلسفه صدرالمتألهین عرضه کنیم، چه پاسخی می‌توان به آن داد؟

فلسفه صدرالمتألهین مباحثی که در هستی شناسی مطرح می‌کند، می‌توند زمینه‌ای برای پاسخ به این سؤال برای انسان فراهم کند؛ از باب مثال طرح اصالت وجود و علت غایی و بحث حرکت جوهریه و غایت داشتن حرکت می‌تواند محقق را کمک کند تا به آن سؤال پاسخ گوید. مباحثی که در الهیات به معنای اخص در حوزه خداشناسی به ویژه مباحث مربوط به ربوبیت الهی در نظام هستی و حکمت الهی مطرح می‌گردد نیز می‌تواند بیانگر هدف زندگی انسان باشد و همچنین طرح حیات جاودانه و ادامه حیات در جهان دیگر می‌تواند ما را راهنمایی کند.

در پاسخ به سؤال دوم و سوم نیز با توجه به مبنای خیر بودن اصل هستی و اینکه حیات از امور وجودی است و خیر است و هر چه که خیر است ارزش‌مند است و این که دنیا میدانی برای پرورش استعدادها و رسیدن به کمال انسان است، می‌توان کارکرد و فایده زندگی را پرورش استعدادها و شکوفایی وجود انسان دانست و همچنین عنایت و حکمت الهی حاکم بر نظام هستی و فلسفه‌ای که برای شرور مطرح می‌شود می‌تواند ما را توانا سازد تا زندگی را ارزشمند و دارای فواید فراوان بدانیم.

کد خبر 4526767

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha