به گزارش خبرنگار مهر یکی از ویژگیهای دترمینیسم تکنولوژیک عام گرایی است : یک تکنولوژی خاص (مانند پرینت، چاپ یا رسانه های الکترونیکی) عموما در پیوند با الگوی پایه ای اجتماعی مشابه نگریسته می شوند. عام گرایی خارج از چارچوب هرگونه زمینه تاریخی و اجتماعی - فرهنگی است.
اما تکنولوژی های خاص عموما همراه با الگوی اجتماعی مشابه نیستند. تکنولوژی مشابه می توانند تاثیرات متفاوت زیادی در شرایط مختلف داشته باشند. کاربردهای استفاده از یک تکنولوژی ارتباطی ویژه بر اساس شرایط فرهنگی و تاریخی مختلف متفاوت است. حتی در داخل فرهنگها، استفاده از چنین تکنولوژی هایی در بین افراد، گروهها و خرده فرهنگها متفاوت است.
تکامل تدریجی فنی به عنوان پیشرفت
دترمینیسم تکنولوژیکی تکامل تدریجی فنی را نیز به همراه دارد.نظریه پردازان تکامل تدریجی فنی، پیشرفت را بر حسب دوره های متوالی توسعه تکنولوژیکی تعریف می کنند: این دوره های متوالی به طرز انحراف برانگیزی قصد دارند القا کنند که تکنولوژیهای جدید جایگزین تکنولوژی های قدیم می شوند.
آنچه معمول تر است یک اثر متقابل بین رسانه های جدیدتر و قدیمی تر است که ممکن است تغییرات ریز و دقیق عملکرد را در برداشته باشد. تلویزیون جایگزین رادیو یا سینما نشد، و کامپیوترها به نظر نمی رسد که جایگزین کتابها شده باشند."هاروی گراف" اضافه می کند که تاریخ به سادگی نمی تواند به یک پیشرفت خطی ساده تقلیل یابد : مسیرهای متغیری برای تغییر اجتماعی وجود دارد. قبل از تکنولوژی اطلاعات کنونی ما بر پایه کامپیوتر، بسیاری از تکنولوژیهای ارتباطی ادعای تاثیرات اجتماعی دور از دسترسی را داشتند، یعنی هم تاثیرات خوشبینانه و هم بدبینانه. آنچه که به عنوان "انقلاب تکنولوژی اطلاعات" نامیده می شود به دنبال "انقلاب نوشتن" و "انقلاب چاپ" شکل گرفت، و تنها به عنوان آخرین مرحله یک انقلاب الکترونیکی نگریسته می شود که با تلگراف و تلفن شروع شد و همه این تکنولوژی ها به عنوان تکنولوژی های اطلاعاتی نگریسته می شوند.
اشتیاق برای پیشرفت تکنولوژیکی نوعا دترمینیسم تکنولوژیک را در بر دارد. با وجود این، دترمینیستهای تکنولوژیک همیشه مشتاق و خوشبین نیستند.دترمینیسمهای بدبینانه اغلب بخش کوچکی از یک کیش جبری اند که به ما می گویند که هیچ هدفی وجود ندارد. و این معمولا همراه با یک ضد مدرنیزم کلی است.
مواضع نظری
رویکردهای دترمینیستیی عموما در بین مفسران تکنولوژی های ارتباطات وجود داشته است. نظریه پردازانی که معتقدند که تغییرات در تکنولوژیهای ارتباطی تاثیر فرهنگی مهمی داشته است قصد داشته اند که این تغییرات را محدود به اقدامات اجتماعی و نهادها کنند و به صورت بسیار رادیکال تر، گفته اند که این تغییرات پیامدهای روانشناختی نیز داشته اند، که ماهیت هوشیاری انسانی را انتقال می دهند.
از نظر مک لوهان و دیگران مجموعه رسانه های مختلف همراه با توالی خاص آن همانند دترمینیسم تکنولوژیک در ارتباط با زبان شناسی در نظر گرفته می شوند. این متنوع و متفاوت بودن دترمینیسم است که گاهی اوقات به دترمینیسم رسانه بر می گردد.
به گزارش مهر، "مک لوهان" رسانه های ارتباطی و تکنولوژیها را با زبان برابر فرض کرده و معتقد است که همه رسانه ها این چنین عمل می کنند . دیدگاه میانه رو دترمینیسم رسانه بر این مبنا است که استفاده ما از یک رسانه ویژه ممکن است تاثیرات ناچیزی بر ما داشته باشد، اما زمینه اجتماعی این استفاده است که اساسی و مهم است.
در بحثها گاهی اوقات تمایزی بین دترمینیسم تکنولوژیک سخت و نرم ایجاد شده است، مورد دومی تا حدی فرصت بیشتری را برای کنترل انسانی و تنوع فرهنگی بدنبال دارد.دترمینیسم تکنولوژیک سخت موضعی نهایی است که بر اساس آن یک تکنولوژی ارتباطات ویژه شرط کافی یا حداقل شرط لازم برای تعیین سازمان اجتماعی و توسعه است.
دترمینیسم تکنولوژیک نرم، به طور گسترده تر از طرف دانشمندان مورد پذیرش قرار گرفته است، آنها مدعی هستند که حضور یک تکنولوژی ارتباطی ویژه یک عامل تسهیل کننده است که منجر به ایجاد فرصت های بالقوه می شود که ممکن است در جوامع و دوره های ویژه به کار گرفته شود یا به کار گرفته نشود.
به نظر پاره ای از متفکران در دوران مدرن هیچ گونه گزینه تکنولوژی منحصر بفرد وجود ندارد. مجموعه ای از گزینه ها وجود دارند . یک تکنیک یا تکنولوژی خودش را ایجاد یا تغییر نمی دهد . در واقع تکنولوژی نمی تواند خودش را تعیین کند و "رات فینگان" ، جامعه شناس اضافه می کند که رسانه در ذات خود دلیل پیامدهای اجتماعی نیست - آن باید به کار گرفته شود.
در ارتباط با رسانه های ارتباطی، موضوع اراده گرا مخالف دترمینیسم خود به خودی و خودکار است، که به موجب آن به جای اینکه رسانه به عنوان انجام دهنده کار برای مردم معرفی شود تاکید بر مردم است که کارها را با رسانه انجام می دهند. بعضی از مفسران تکنولوژی و جوامع موضع دترمینیسم اجتماعی یا فرهنگی را مطرح کرده اند که بر اساس آن تکنولوژیها و تکنیکها کاملا توسط عوامل اجتماعی و سیاسی تعیین می شوند. موضع میانه تر و وسیع تر این است که تکنولوژی از لحاظ اجتماعی مقید و مشروط شده است اما به طور کامل از نظر اجتماعی تعیین نشده است.
در صورتی که تکنولوژی ارتباطات عموما به عنوان یک عامل مهم در تسهیل سازمان اجتماعی و تغییر شناخته شود ، اکثر مفسران آکادمیک اکنون به آن به عنوان تنها فاکتور در بین بقیه نگاه می کنند . مطالعات فشرده انجام شده درباره زمینه های اجتماعی ویژه از طرف مورخان، انسان شناسان، جامعه شناسان و بقیه حاکی از این است که تغییر اجتماعی بسیار پیچیده اند و توضیح آن تنها بر حسب تغییرات در رسانه های ارتباطی بسیار مشکل است.
مورخان بزرگ اهمیت زمینه های اجتماعی - فرهنگی را نادیده می گیرند. تغییر اجتماعی همانند تاثیرات علمی و تکنولوژیکی ، تعامل و تاثیرات متقابل نیروهای اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی را در بردارد.
زبان دترمینیستیک
بر اساس رویکرد ایجابی دترمینیسم تکنولوژیک اغلب مبهم است. نویسندگان ایجابی می توانند آن را مانند مفهوم معمول "طبیعی" در نظر بگیرند. یعنی آن را به عنان یک پدیده غیر مسئله دار معرفی می کنند.
اثر مارشال ملک لوهان پر از زبان دترمینیسم تکنولوژیک است. ملک لوهان تغییرات در رسانه غالب ارتباطی را به عنوان تغیین کننده اصلی تغییرات عمده در جامعه ، فرهنگ و فرد دید.
در گذشته اندیشمندان اجتماعی (شاید به جز مورخان اقتصادی و جغرافیدانان) قصد داشتند که اهمیت تکنولوژی و ارتباطات را نادیده بگیرند. شاید بیشتر از همه جامعه شناسان که انتظار می رفت به بررسی ارتباطات بپردازند: آنها در عوض ترجیح دادند که از دورکهایم، یکی از پایه گذاران رشته جامعه شناسی پیروی کنند و به مستقل بودن حوزه اجتماعی از چنین فاکتورهای مکانیکی به عنوان تکنولوژی ، تاکید کنند. هر گونه تغییر تکنولوژیکی که به اندازه کافی بزرگ است احتمالا منجر به بعضی از تغییرات اجتماعی می شود و بعضی از این تغییرات ممکن است گسترده و بزرگ باشند. تکنولوژی یکی از عوامل میانجی در رفتار انسانی و تغییر اجتماعی است که هم به پدیده های دیگر تاثیر می گذارد و هم از آنها تاثیر می پذیرد.
نظر شما