به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «اخلاقی برای زندگی امروز (یافتن مبنایی مشترک میان فلسفه و دین)» نوشته ریچارد رورتی بهتازگی با ترجمه علی سیاح توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب هفتاد و یکمین عنوان از مجموعه «فلسفه» است که این ناشر چاپ میکند.
در سال ۲۰۰۷ که رورتی در سن ۷۵ سالگی درگذشت، روزنامههای ایالات متحده و دیگر کشورهای جهان، در عین حال که از او به عنوان یکی از تاثیرگذارترین فیلسوفان معاصر تمجید میکردند، توضیح دادند که او با شیوه بیتکلفش هزاران سال میراث فلسفی را کنار گذاشت. برخی چهرههای فلسفی معاصر مانند پروفسور راسل برمن استاد دانشگاه استنفورد برای رورتی جایگاهی رفیع بین مشاهیر تاریخ فلسفه قایلاند چون بر این باورند که او فلسفه را از محدودیتهای تحلیلیاش نجات داد و بار دیگر آن را متوجه این دغدغه اساسی کرد که ما در مقام مردم، کشور و بشریت در یک اجتماع سیاسی زندگی میکنیم.
در حالیکه برخی از منتقدان ادبی از مرگ مؤلف و بعضی از متالهین از مرگ خدا سخن میگفتند، رورتی در دفاع از پایان فلسفه استدلال میکرد. فلسفه دیگر مافوق علوم قلمداد نمیشد بلکه همبستر فرهنگ ادبی شده بود. رورتی هرچه از حرفه دانشگاهی فلسفه دورتر شد، بیشتر به فیلسوفی تأثیرگذار تبدیل شد. آیا چیزی به نام ذات یا طبیعت انسانی وجود دارد؟ چیزی که بتواند مبنا و اساس داوریها و احکام اخلاقی قرار بگیرد؟ هر پاسخی به این پرسش که هسته اصلی فلسفه اخلاق را میسازد، پیامدهای خاص خود را دارد. اما به عقیده ریچارد رورتی، اثبات یا نفی ذات انسان، تلاشی نافرجام و بیهوده است. تنها کاری که میتوان کرد آن است که ببینیم کدام پاسخ، شادکامی و سعادت بیشتری را برای جامعه بشری به ارمغان میآورد. به اینترتیب کتاب «اخلاق برای زندگی امروز» عبارت است از به رسمیتشناختن هرچه بیشتر دیگران، لحاظکردن هرچه بیشتر خواستهای دیگران و در یک کلام، گستراندن هرچه بیشتر دایره «ما».
پیشگفتار پیش رو، با عنوان «ریچارد رورتی: راهنمایی فلسفی برای سخن گفتن از دین» به قلم جفری دبلیو. رابینز نوشته شده است. پس از آن هم مقدمهای از جیانی واتیمو آمده که سابقه آشناییاش با ریچارد رورتی از سال ۱۹۷۹ در میلواکی که در آن همایشی درباره پستمدرنیسم برگزار شده بوده است. مقاله اصلی کتاب «اخلاقی برای زندگی امروز» نوشته ریچارد رورتی است که در ادامه مقدمه مذکور آمده و پس از آن هم موخره کتاب چاپ شده است.
موخره، مقالهای با عنوان «فلسفه، دین و باور دینی پس از رورتی» است که به قلم جی. الیجا دان نوشته شده است.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
این خداناباور جدید، مانند ریچارد داوکینز، کریستوفر هیچنز، سام هریس، و دانیل دنت، باید باور دینی را به باد نکوهش و انتقاد بگیرد. کسانی که هیچکدام چندان درگیر تشکیلات دین نبودند (و با جسارت میگویم که درک عمیقی از الاهیات مسیحی یا حتی در کل از پدیده دین ندارند). در هر صورت، در مورد آنهایی که که پرورده یک سنت معین و مدافعان زبانآور آن هستند، تغییر نگرش در خصوص ارزشهای آن سنت و پذیرفتن همه خطرات و تبدیلشدن به مخالفخوانهای علنی سنتی که به آن ایمان داشتهاند، موضوع کاملاً متفاوت است. کلیسا حتی ممکن است تسامحی را که نسبت به داوکینز، هیچنز، هریس، و یا دنت نشان داده، در این مورد نشان ندهد. با این همه، زمانی که بزرگترین مدافعان کلیسا به آن پشت کنند، کلیسا از ترس بر خودش میلرزد. این واکنش منحصر به گروههای دینی رسمی نیست. نهادها و تشکیلات رسمی دیگر، حتی آنها که _ مانند یک نحله فلسفی _ طرفدار تفکر انتقادی، بیطرف و خوشفکرند، نیز چنین واکنشی نشان خواهند داد.
البته کاردینال راتسینگر و پاپ بندیکت شانزدهم کنونی ایمانش را تغییر نداد. اما ریچارد رورتی چرا. در میانه فعالیت حرفهاش دیدگاه او در مورد رسالتهای گوناگون سنت فلسفی تغییر کرد. نحله فلسفیاش از کنارهجویی نهایی او خشمگین و آزردهخاطر شد _ واکنشی مرسوم به قطع تعلق یکی از مدافعان اصلی هر گروهی. اگر کاردینال راتسینگر چنین کاری را در مورد اعتقاد دینی و مذهب کاتولیک انجام میداد، واکنش مدارس مذهبی نیز همین میبود. معمولاً، اجتماع بزرگ فلسفی این قسم تردیدها را بیپاسخ نخواهند گذاشت. با این حال، رورتی که در شیکاگو و سپس ییل به همراه برخی از فیلسوفان برجسته قرن بیستم (رودولف کارناپ، چارلز هارتسهورن، ریچارد مککین و پل وایس) تعلیم دیده بود، خود را فیلسوفی کاملاً چیرهدست نشان داد که با ذکاوتی چشمگیر به کندوکاو عمیق پژوهشهای سنتی مشغول است. سپس در دهه ۱۹۶۰ و زمانی که در پرینستون تدریس میکرد، بهدلیل علاقه وافر همکارانش به فلسفه تحلیلی، به درک این مکتب فلسفی مهم پرداخت. تا آن موقع دیگر بهراحتی میشد تصور کرد رورتی روزی با ارائه یک تحلیل فلسفی ممتاز، توجه اجتماع فلسفی را به خود جلب خواهد کرد.
این کتاب با ۹۴ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۹۴ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما