25 اسفند، سالروز مرثیه جان دادن کودکان شیرخواره در آغوش مادرانشان است. اینجا سرزمین لالههای واژگون و شقایقهای سرخ و داغدار است، آلالههایی که در کوچهها و جای جای حلبچه و جلیل آباد همان مکانی که پسرک 10 ساله در حالیکه به دیوار تکیه کرده بود جان به جان آفرین تسلیم کرد.
حلبچه جایی است که بسیاری از زنان، پیرزنان، کودکان و پیر مردانش دیگر فاقد حس بینایی هستند، بسیاری از مادران نازا شدهاند.
اینجا بار دیگر عقربههای ساعت و ورقههای تاریخ به عقب بازگشتهاند درست به 42 سال قبل که حادثهای در آگوست سال 1945 در هیرو شیما و ناکازاکی به نوعی دیگر رخ داد. با این تفاوت که آن هنگام جنایت صورت گرفته در تکلسهای خبری انعکاس یافت اما حلبچه در سکوت معنادار خبری روزگار گذارند و از سیاهپوش شدن عروس شهرهای سلیمانیه در آستانه نوروز کسی چیزی نگفت و خبری انعکاس نیافت.
کسی از دختران دم بخت و پیرمردان و پیرزنانی که خون میگریستند چیزی بیان نکرد. کسی کودکی چند ماهه که از گرسنگی جان داد هیچ حرفی به میان نیاورد تا تاریخ از این بایکوت خبری به حیرت بنشیند که چگونه دست رسانهها و بنگاههای خبری در برابر مرگ پرندگان یا به انقراض رسیدن خرس پاندا، پلنگ بنگال و ... واکنش نشان میدهند و برای تهیه گزارش هزاران کیلومتر را در مینوردند و سینه چاک میدهند که محیط زیست آسیب دید و ... اما در برابر کشتار پنج هزار شهروند بی دفاع کرد حلبچهای سکوت برمیگزینند.؟!
هر چند به پرواز رسیدن روح آنها در بی خبری رقم خورد، اما مظلومیت آنها همچنان در حافظه تاریخ حک شده است، که مردمی آمدند، ستم دیدند با هدیهای نحس از تکنولوژی و لابراتورهای شیمی، میکروبیولوژی و شیمیایی در ساعت 2 بعد از ظهر تاریخ 25 اسفند 66 با 12 فروند هواپیما در آسمان آن شهر که تنها 2 روز از آزادیش (در عملیات والفجر 10) از یوغ بعثیها میگذشت این چنین به غم بنشیند. مرگی با طعم خردل با چاشنی تاول زا و سیانید هیدورژن و عطر کشنده بوی سیر، شمعدانی تند و ضجههای غمباری که دل عرش را به لرزه درمیآورد. یکباره چادر مرگ بر سر ساکنانش کشیده شود. تا دویدنها آغاز شود و در کمتر از چند ده ثانیه مرگ بر آنها مستولی شود و جای جای شهر جنازه نوباوهگان، جوانان، پیران و زنان پس از چهار دهه بسان هیروشیمای اتمی، تکرار شود.
سابقه استفاده از بمب شیمیایی
سابقه موارد استفاده از بمب شیمیایی به سالها پیش آن هنگام که جنگ جهانی اول رخ داد باز میگردد در آن سال، آلمانیها در جنگ جهانی اول از گاز اشک آوری برای نخستین بار بر علیه نیروهای فرانسوی استفاده کردند تا مقدمهای باشد که پس از آن بر علیه روسیه و آنگاه نیروهای درگیر جنگ بر ضد یکدیگر از این نوع بمب کشنده استفاده کنند تا به این ترتیب پروسه ساخت بمبهای شیمیایی در مسیر تکامل قرار گیرد. به نحویکه 3 سال بعد یعنی 1917 گاز موستاد، گاز خردل تولید شود سپس در سال 1936 گاز اعصاب تابون، سارین، سومان به تولید رسید و آنگاه در دهه 1940 عوامل سیانید هیدروژن (HCN)، کلرید سیانوژن و آرسین که از کشنده ترین تولیدات لابراتوارهای شیمیایی بود، به بشریت برای کشتن آنها هدیه شد.
درست سالی که بمبهای شیمیایی پیشرفته سیانید هیدورژن تولید شد صدام حسین در سال 1942 در 28 آوریل از عشیره تیفا در جنوب تکریت متولد شد. تا مقدمهای باشد برای گام نهادن بر مسیر سریرخون و رسیدن او به قدرت در سال 1968!
به این ترتیب جنگ هشت ساله عراق علیه کشورمان رقم خورد تا او بتواند امیال پلیدش را در بمبارانهای شیمیایی از ابتدای دهه 1980 عمل کند و متخصصانی را در آزمایشگاههایش بکار گیرد تا کلید ساخت بمبهای شیمیایی پیشرفته و کشنده زده شود. از فتح جزیره مجنون تا شهرهای پیرانشهر، سردشت، مریوان، زرده کرند غرب و جای جای خطوط مرزی همگی آزمایشگاهی بودند تا او در سال 1987 (1366) در حلبچه تست نهایی کرد. پنج هزار نفر در کمتر از چند دقیقه در دم جان سپردند و از آن تاریخ به بعد هر ماه یک یا دو نفر به انحاء مختلف به شهادت میرسند.
جنایتکاران پشت پرده حلبچه
بمباران شیمیایی حلبچه جدای از صدام با 3 نام جنایتکار عجین شده است. آنها عبارتند از نخست پسر عموی صدام معروف به علی شیمیایی دوم عدنان الدلیمی، خلبان و فرمانده جنایتکار بمباران حلبچه و سوم ژنرال حمید شعبان (فرمانده نیروی هوایی عراق).
عدنان الدلیمی در سال 1954 در استان انبار در شهر آنه زندگی نکبت بار خود را آغاز کرد. او در 21 سالگی وارد نیروی هوایی شد و پس از بمباران جزیره خارک موفق به دریافت و نشان قادسیه شد. اقدام او در بمباران شهر تهران بار دیگر نام او را بیشتر معروف کرد تا سناریوی جنایتهای او در کرمانشاه، آبادان، اهواز، سنندج، دزفول و سردشت تکمیل شود. او به واسطه این جنایتهایش به فرماندهی اسکادران هوایی منصوب شد.
علی شیمیایی در مصاحبهای در خصوص چگونگی بمباران حلبچه میگوید:به ما دستور دادند که نیروهای ایرانی شهر حلبچه را اشغال کردند، من که فرمانده ناصریه بودم گفتم بمباران فایدهای ندارد؟
الدلیمی باز در ادامه میافزاید: ژنرال حمید شعبان (فرمانده نیروی هوایی عراق) به من گفت: باید حمله شیمیایی انجام دهی. چنین شد که ساعت 2 بعد از ظهر بمباران شیمیایی حلبچه صورت گرفت.
پس از فرود هواپیمای مرگ آور بعثیها حمید شعبان فرماندهی نیروی هوایی عراق خندهای بر لبانش مینشیند، قهقههای سر میدهد و عکسها و فیلمهای گرفته شده توسط الدلیمی را شخصا به خدمت صدام میرساند. چنین میشود که الدلیمی به لطف جنایتهایی که در 25/12/66 انجام میدهد به سمت مشاور ارشد حمید شعبان و بعدها به دامادی او مفتخر میگردد.
هدیه مرگ آور و بیماریزایی که الدلیمی حمید شعبان، علی شیمیایی و صدام بعثی - به مردم بی دفاع و در بند حلبچه دادند، آثارش به رغم گذشت 19 سال همچنان به جای مانده است و حالا حالاها نیز ادامه دارد.
ترکیبات بمبهای شیمیایی در حلبچه
شواهد حکایت از این دارد در بمباران حلبچه صدام بیشتر از همه، از ترکیبات بسیار خطرناک سیانید هیدورژن استفاده کرده به موازات از ترکیبات گاز خردل، لویزیت، گاز تابون و... نیز بهره برده است.
سیانید هیدورژن، بسیار کشنده میباشد جز عوامل ناپایدار بوده و سرعت عمل خیلی سریعی دارد، با مصرف اکسیژن بوسیله بافتهای بدن اختلال ایجاد میشود، تند شدن تنفس را به همراه دارد و موجب میشود تا با تاثیر بر روی خون مرگ شخص را رقم زند.
غلظت 500(p.pm) آن موجب مرگ افراد در چند ثانیه خواهد شد.
گاز خردل HD موسوم به سولفور موستاد که جز خانواده عوامل کشنده محسوب میشود و پایداری آن در زمره عوامل بسیار پایدارها قرار میگیرد. واکنش فیزیولوژیکی آن موجب تاول و تخریب بافتها میشود. کاربرد نظامی آن به تاول زایی آن مربوط میشود. مشخصات آن مایع قهوهای کهربایی بالا، بوی تند و سوزان شبیه بوی سیر دارد.
لویزیت که نام شیمیاییاش 2- کلروفنیل دی کلرو آرسین است، جز خانواده عوامل کشنده و پایدار است مشابه خردل تقطیر شده است و کاربرد نظامی آن جزء عامل تاول زاست. مشخصاتش نیز مایع قهوهای روشن کهربایی است با بخار بیرنگ و بوی شبیه گیاه شمعدانی تازه دارد.
عامل لویزیت موجب حمله به بافتهای انسان میشود و در حالت مایع خالص موجب نابینایی میگردد، عوارض درونی آن به تخریب سریع بافت شش و مسمومیت خون (تخریب گلبولهای قرمز و سلولهای T و سیتوکروم اکسیداز میشود که از طریق ششها یا زخمهای باز به خون راه مییابد. استنشاق آن در 10 دقیقه مرگ و خفگی در برخواهد داشت، این عامل هفت مرتبه از هوا سنگینتر است. خوب که نگاه میکنی شاهد خواهی بود ترکیبات متفاوتی که در بمباران شیمیایی حلبچه بکارگرفته شده به نحوی بوده که هم در کوتاه مدت و هم در آینده مشخص مصدوم با عوارض بمبها مواجه باشد. یعنی اگر به هر نحوی از عوارض سیانید هیدروژن جان سالم به در برد بعدها به عوارض لویزیت که جز عوامل پایدار است درگیر باشد.
واقعا چگونه انسان میتواند عطش خود را در کشتن و مرگ همنوعانش ببیند و با این وحشیگری به کشتار انسانها رضایت دارد؟!
آری امروز که یاد نوزدهمین سال مرگ مظلومان حلبچه را پاس میداریم، سالروزی است که صدام با خفت به دار مجازات آویخته شده و دیگر عوامل آن حادثه در فرار و ترس از عدالت به سر میبرند، اما حلبچه جاوید و تمام شهرها و مناطقی که طعم جنایتهای صدام بعثی را چشیدهاند هر چند که داغی تلخ بر دل دارند، اما همچنان استوار ایستادهاند. رودخانه زمان جاریست و کتاب تاریخ مفتوح ومظلومیت حلبچه جاودان و مانا.
منبع: خانه ملت
نظر شما