به گزارش خبرگزاری مهر، هفتمین گردهمایی اصحاب علوم انسانی و اجتماعی انقلاب اسلامی چهارشنبه اول خرداد ماه به میزبانی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی در حوزه هنری برگزار شد. در این نشست جمعی از اساتید و پژوهشگران و فعالان حوزه علوم انسانی علاقمند به انقلاب اسلامی و دغدغهمند حل مسائل و مشکلات کشور به نمایندگی از مراکز علمی و پژوهشی خود به ارائه آخرین تلاشها و دستاوردهای علمی حاصله پرداختند.
در ابتدای این نشست میثم مهدیار، معاون پژوهشی پژوهشکده فرهنگ و هنر ضمن ارائه تاریخچهای از نحوه شکل گیری این گردهمایی در سالیان گذشته، علاقه به انقلاب اسلامی و دغدغه حل مشکلات و مسائل کشور را نقطه مشترک حاضران در این جمع عنوان کرد.
در آستانه تکانههای بزرگ هستیم
«تحول تمدنی و استعمار مجازی؛ هشداری به دستگاههای حاکمیتی» عنوان ارائه آرش وکیلیان؛ پژوهشگر مرکز ملی فضای مجازی بود. وکیلیان با بیان اینکه تحول تمدنی تقریباً از سده بیستم به تدریج شروع شده و در حوزه رسانه تا حدی بالغ شده و در حوزههایی مثل ارزی و پولی در حال ایجاد است و به تدریج حوزههای دیگر نظامی و سیاسی را درگیر خواهد کرد، گفت: با مطالعات آینده پژوهانه ای که دوستان مجموعه سراج انجام دادند تا سال ۲۰۵۰ هم ما دچار این عدم استقرار هستیم تا به تدریج این نظم جدید ایجاد شود.
این کنشگر و فعال حوزه علوم اجتماعی در ادامه افزود: ما در آستانه تکانههای بزرگ هستیم، مثلاً در سده بیستم یک حوزهی نشر بزرگ پشت سر رسانهها بود و فقط چند خبرگزاری بزرگ بودند که نظام خبری را در جهان میساختند و در یونسکو منازعه بر سر لزوم ایجاد جریان متوازن خبری بود، اما در عصر رسانههای اجتماعی بنگاههای رسانهای در این پلتفرم تبدیل به بازیگری میشوند که اگر کاربر حرفهای بتواند خوب از این ظرفیت استفاده کند، معادل یکی از این کارکردها خواهد بود. کنترل این فضا برای کل دنیا به معضل تبدیل شده مثلاً در آمریکا مشکل چگونگی کنترل فیس بوک وجود دارد یا خود فیسبوک به دنبال کنترل ترول ها و شناسایی خرابکارها در این شبکه است. در حوزه ارزی و پولی با آمدن تکنولوژیهایی مثل بلاک چین این بحث طرح میشود که بانکها در نظام پولی و ارزی جایگاهشان را به زودی ازدست خواهند داد و تا ۱۰ سال دیگر پولهای مختلف مثل بیت کوین و مسئله سنجش اعتبار ارزها را خواهیم داشت.
وکیلیان اضافه کرد: بر اساس برآوردی که وجود دارد همزمان با تحولات فناوری، در حوزههای مختلف زیست اجتماعی مان هم دچار این تحولات میشویم. مثلاً در حوزه دولت نمایندگی تا ۳۰ سال آینده اینکه نمایندگان در مجلس بنشینند و بخواهند چیزی تصویب کنند، مضحک به نظر میآید.
این دانش آموخته دانشگاه باقرالعلوم در ادامه گفت: استعمار مجازی پازل قدرتهای بزرگ است که در این فضا سیطره دارند و میکوشند آن نظم مد نظرشان را حاکم کنند. مثلاً این پیشتازی و اعمال نظم به صورت صریح در سال ۱۹۹۲ در سنا تصویب شد یا اجلاسی در فرانسه که در آن مکرون اذعان کرد، ما اینترنت آمریکایی و چینی نمیخواهیم. ازین پس ما «اینترنت هایی» خواهیم داشت که هر کدام خواستار اجرای اکوسیسیتم خودشان هستند تا اراده و سیاست و نفوذ را از طریق شرکتهایشان اعمال کنند و از این طریق مدافع منافع خودشان باشند. سطوح استعمار یکی بحث تحلیل دادههای عظیم را در بر میگیرد که مجموعه رفتارها در پلتفرم اجتماعی را جمع آوری کرده و مثلاً از طریق اپلیکیشنها مدیریت رفتار میکند و همچنین خرابکاری و کارهای سیاسی در کشورها را شامل میشود. این چالش بین المللی است؛ فقط مختص کشور ما به خاطر تعارض ارزشی ای که با نظام سرمایه داری داریم نیست، بلکه چین و روسیه و فرانسه هم تعارض دارند.
این پژوهشگر مرکز ملی فضای مجازی در انتها اشاره کرد که مرکز ملی هم با توجه به این فضا به دستگاههای حوزه حکمرانی هشدار داد که اگر بدین منوال اداره کشور را پیش ببرید، موزه دار خواهید شد و مناسبات فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و غیره در حوزههایی رخ میدهد که شما نقشی در آن ندارید.
به دنبال الگوی پیشرفت از دل تجربهها هستیم
ابوالحسنی در این نشست ابتدا دغدغهها و رویکردهای پژوهشکده مطالعات فناوری را توضیح داد و سپس به فعالیتهای انجام شده و ایدههایشان برای آینده در گروه مطالعات جامعه و پیشرفت این پژوهشکده پرداخت.
ابوالحسنی که دکترای سیاست گذاری علم و فناوری از دانشگاه علامه طباطبایی دارد، ساختار این پژوهشکده را ذیل نهاد ریاست جمهوری معرفی کرد و گفت: فضا و جنس دغدغههای آن بیشتر از آنکه متمرکز بر رویکرد دولتها باشد، معطوف به انقلاب پیش میرود و دارای چهار گروه پژوهشی است: مطالعات بین الملل، جامعه و پیشرفت، اقتصاد دانش بنیان و آینده پژوهی.
ابوالحسنی افزود: رویکرد اصلی پژوهشکده برخلاف دیگر پژوهشکدهها شروع از مسائل و ادبیات نیست، بلکه نقطه شروع ما مسائل واقعی کشور و مسائل انقلاب اسلامی است که رصد میکنیم و بر این اساس پروپوزال آماده میشود؛ او با تأکید بر اینکه کار به صورت نظری پیش نمیرود، بلکه به مسائل کاربردی ختم میشود و بعد از پژوهش هم به پایان نمیرسد؛ بحثی تحت عنوان کاربست را مطرح کرد که بر پایه آن هنگامی که پژوهشها به اتمام میرسد در چندسال بعد بر روی تبدیل شدن به اثرات اجتماعی و اثرات سیاستی تمرکز میکنیم و فعالیتهایی همچون گفتمان سازی و ارتباط با سیاست گزاران و مسئولان امر داریم تا پروژه به یک اتفاق و تغییر بیرونی تبدیل شود.
مسئول گروه مطالعات جامعه و پیشرفت در خصوص تشکیل این گروه گفت: گروه ما دغدغه اش دنبال کردن محورهای الگوها و مدلهای بومی پیشرفت و مسائل پیشرفت است. در حالی که رویکرد غالب برای استخراج آن الگوها شروع از بحثهای مبنایی و روایات و فلسفهها ست و بعد رسیدن به الگو و توسعه دادن آن.
وی افزود: برخلاف آن دیدگاه رویکرد بدیع پژوهشکده این است که تجاربی که داریم با یک سری شاخصها شناسایی کنیم تا منبعی برای رجوع باشند و از دل آنها الگوها را بیرون بکشیم.
ابوالحسنی اینطور ادامه داد که البته ما برای نظریه پیشرفت رویکرد مبنا به مدل هم داشتیم، سعی کردیم به نظرات مقام معظم رهبری به عنوان یک اندیشمند اسلامی که نگاه راهبردی دارد و به ما کمک میکند، رجوع کنیم.
این فارغ التحصیل دکترای سیاست گزاری علم و فناوری در ادامه گفت: ما اولین پروژهای که طراحی کردیم بحث تجربه نانو بود. نانو با یک سری شاخصها و معیارهای کلی تجربهای بود که سعی کردیم به دنبال روشهای متمایز که در آن استفاده شده بود، گفتمان سازی کنیم زیرا مسیری که نانو برای پیشرفت خود طی کرده بود و اهمیتش را بین مسئولان و مردم و دانشجوها و… نشان داده بود، مسیری متمایز از روشهای مصوب و مرسوم پیشبرد فناوری بود.
ابوالحسنی افزود: ما این تجربه را به مدل نظری تبدیل کردیم و برای پیگیری رویکرد استقرایی از تجربه به مدل افرادی که چنین نگاهی دارند و یا در این زمینه فعالیت میکنند، شناسایی کردیم، حلقه تجربه نگاری پیشرفت را تشکیل دادیم و تلاش میکنیم این نگاه را بین سیاستگذاران و فعالان علوم انسانی و فعالان فرهنگی نهادینه کنیم.
مسئول گروه مطالعات جامعه و پیشرفت دسته دیگر فعالیتهایشان را توضیح داد و گفت: گروه دیگر فعالیتها از جنس گفتمان سازی و کارهای ترویجی است. به خاطر رخوتی که در بحث الگوی پیشرفت بود، حتی نخبگان علوم انسانی آنچنان که باید با موضوع درگیر نشدند و بعد از بیرون آمدن سند هم تحرک و انتقادی صورت نگرفت؛ بعد از فراخوان رهبری به دنبال کمک برای تولید محتوای نقادانه، ارتقا سند و دغدغه مند کردن بعضی از افراد جبهه انقلاب هستیم تا یک فشاری به وجود بیاید و انتقادات را قبول بکنند و منجر به اصلاح سند شود.
انقلاب اسلامی اگر روزی حاصل وحدت بود امروز باید قدرتش را از تکثر بگیرد
«جامعه شبکه ای در نسبت با انقلاب اسلامی» عنوان ارائه محمدرضا اصنافی، پژوهشگر حوزه رسانه بود. اصنافی با بیان این سوال که آیا رسانههای اجتماعی باعث انسجام جوامع شدند یا باعث فردی شدن؟ بحث فردی شدن جوامع و انفکاک افراد به خاطر وجود اینترنت را مطرح کرد و گفت: اصل پدیده اینترنت فارغ از محتوای آن یک پدیده ضد انقلاب است. زیرا انقلاب یک فضای تمدنی و شهری است. در صورتی که پدیده انقلاب اسلامی را تاریخی و ایستا ندانیم بلکه پویا و در حال شدن بدانیم، تضاد بین انقلاب و پدیده اینترنت قابل مشاهده است.
اصنافی اضافه کرد: اما آنچه امروز به نظر میآید، رسانههای اجتماعی در جامعه شبه مدرنیته فانتزی ما باعث هویت بخشی شدند و تأثیر گذاری دو عنصر قدرت و ثروت را بر روی هویتهای تحت فشار از بین بردند که این اتفاق در راستای ظهور و بالندگی و ادامه پدیده انقلاب است.
این دانش آموخته مدیریت رسانه مسئله تغییر نظم قدرت را مطرح کرد که اگر همین ۱۰ سال گذشته در رسانه نیازمند قدرت و ثروت بودیم اکنون رسانههای اجتماعی امکان تأثیرگذاری دارند و به صورت بافت هرمی بروز پیدا کردند. با اینکه بروز صد درصد نیست و کنترل شده است اما در حوزه عدالت با تغییر به نفع گفتمان انقلاب اسلامی پیش میرود.
اصنافی افزود: با چنین تغییری لایههای اجتماعی به سمت فشرده شدن میرود و جامعه به سمت مسطح شدن حرکت میکند؛ منبع قدرت به تبع آن، قدرت سیاسی و قدرتهای اقتصادی و قدرت اجتماعی ایجاد میکند. هر چه از هرم به سمت پایین میرود، به سمت توزیع شدگی قدرت حرکت میکنیم.
این فعال سابق در مرکز ملی فضای مجازی بیان کرد که اساساً ساختار نظام سیاسی، فرهنگی و اقتصادی نیازمند تغییر متناسب با شرایط است. مثلاً در ساختار وزارت ارشاد کتابی با سه هزار تیراژ که دو هزارتای آن را نهاد کتابخانه های عمومی میخرد و کاری نمیکند و بقیه در مغازهها میماند با یک فرایند ممیزی مواجه هست در عین حال در فضای رسانهای سیل عظیمی از محتوا تولید میشود. در نتیجه این ساختار وزارت ارشاد حالت موزهای دارد و جایی در مناسبات اجتماعی و فرهنگی ندارد.
اصنافی با ذکر مثال دیگری بیان کرد، همین الان در داخل کشور رمز وردهایی طراحی کردند و در سطح بین الملل با رقمهای بالایی خرید و فروش میکنند، عددهای بسیاری در حال جذب اند. نظام بانکی کشور اگر نتواند این عقب ماندگی اش را رفع کند در این سیستم جدید هضم میشود و نظام توزیع و مالیاتی و اقتصادی منحل میشود.
این دانش آموخته مدیریت رسانه و فعال رسانهای ادامه داد: باید اول درک کرد چه تغییری در حال رخ دادن است؛ از تمرکز به توزیع شدگی میرویم. ما باید بپذیریم پدیده انقلاب اسلامی اگر روزی حاصل وحدت بود امروز باید قدرتش را از تکثر بگیرد. اصنافی افزود ابعاد جامعه روی چند ستون بنا شده که بعد اجتماعی کامل به این حوزه منتقل شده است بعد اقتصادی در حال انتقال است نظام قضائی ما تحت قوانین ایالات متحده آمریکا هست و اعمال مجازات میشود. باید بپذیریم وقتی میتوانیم صاحب پلتفرم باشیم که اول صاحب پلتفرمهای اجتماعی باشیم.
*شاخص سازی مسیری برای ارتقای جامعه و حکمرانی نرم است
علی مصطفوی از فعالین مرکز رشد دانشگاه امام صادق به معرفی این مرکز پرداخت و توضیح داد که مرکز در سال ۱۳۹۲ تشکیل شده و به مسائل انقلاب اسلامی میپردازد.
وی افزود: بر خلاف دیگر پژوهشکدهها که به خاطر بروکراسی شدید تبدیل به کارخانههای تولید انبوه شدند، سعی کرده است یک ساختار سازمانی را تشکیل بدهد که در آن تقریباً هیچ بروکراسی وجود نداشته باشد، فعالیتهای پژوهشی برآمده از نیازهای خود افراد و نیازهای جامعه و پژوهشگران باشد و همه در آن باید تلاش کنند تا ایده به سمت اقامه برود.
مصطفوی ادامه داد این مرکز با اینکه هنوز در اول راه است توانسته دستاوردهای خوب و رشد تدریجی داشته باشد و در حوزههای مختلف از جمله در حوزه تحریمها و بانکداری تا حوزه ترویج اندیشه امام خمینی کار کند و اثرگذار باشد.
وی با ذکر مثالی از تأثیر وجود شاخص در رصد فضا سخن گفت: عزیزی میگفت که افراد مسئول گله مندند که مدارس حاضر نیستند، آئین نامه و مقررات اسلامی شدن را رعایت کنند پیشنهاد این بود که لازم نیست آئین نامهای ارسال بکنید راه حل این است که یک شاخص را به اسم اسلامی شدن انتخاب کنید و برای تک تک مدارس اندازه گیری بکنید و رتبه بندی را اعلام کنید. آن وقت مدرسهای که ضعیف بوده خودش در رقابت و فشارها به سمت به کار گرفتن ارزشهای اسلامی میرود.
مصطفوی ادامه داد: این روش در تمام مدارس بر اساس شاخصهای بین المللی پیگیری میشود و از این طریق حکمرانی نرم صورت میگیرد. هم اکنون جامعه و اقتصاد ما توسط ۲۰۰ شاخص بین المللی در حال رصد است. این لیگ بندی و رتبه بندی کشورهای جهان باعث شده است تمام فضای ذهنی تصمیم گیران کشور ما هم در این مسیر باشد و به دنبال این باشند که در این شاخصها جایگاه کشور را بهبود ببخشند مثلاً وزرا برای رأی اعتماد گرفتن از تلاش برای ارتقا ایران در این رتبه بندی ها نام میبرند. این فضا نشان میدهد که حکمرانی نرم در سطح جامعه پیاده میشود. الان شاخصها در سطح بینالمللی نقش فعالی در تصمیمگیری و علاوه بر آن تصمیم سازی هم دارند. این شاخصها برای عدالت سختتر میشود. بعد از ۴۰ سال ما نمیدانیم که در بحث عدالت در کدام حوزهها پیشرفت داشتیم و در کدام حوزه پس رفت داشتیم و چه عواملی موجب عقب رفت یا رشد شده است. چون هیچ شاخصی نداریم رصد نمیتوان کرد درحالیکه ما فقط به ضریب جینی که مناسب اقتصاد ما نیست، بسنده کرده ایم.
این دانش آموخته دانشگاه امام صادق (ع) به توضیح یکی از فعالیتهای مرکز پرداخت و گفت: ما با همکاری مرکز پژوهشهای مجلس کاری را به عنوان شاخص ترکیبی عدالت اجتماعی اجرا کردیم. وضعیت عدالت اجتماعی ایران در ۱۰ سال گذشته را رصد کردیم. در فضای عدالت در جامعه ما آنقدر تکثر سنجه ها وجود دارد که به هیچ معنا نمیشود در یکی از شاخصها ماند و لذا ما نیاز داشتیم که به شاخصهایی بپردازیم که تمام ابعاد یک مسئله را در خو داشته باشند. شاخصها چه از منظر هدف چه از منظر مقادیر و رویهها ارزشها را در خودشان دارند. اگر بر مبنای نظریات اسلامی خود وارد حوزه شاخص سازی ترکیبی نشوید، قطعاً آن برآیند و لنز مفهومی برای نگاه به جامعه بر اساساً اقتصاد اسلامی نیست، لذا نیاز بود که ما عدالت اجتماعی بر مبنای نظریات اسلامی داشته باشیم . شاخصهای مختلفی در عدالت اجتماعی در جهان و ایران کار شده و تمام اینها بر مبنای نظریات عدالتی بود که در حوزههای متعارف داده شده بود مثلاً مهمترین کارها در اتحادیه اروپا social justice index بر مبنای دو نظریهی آمارتیاسن و جان رالز است که نمیتواند برای جامعه ایران یک چارچوب مفید باشد.
این فعال مرکز رشد توضیح داد که سیر شاخص سازی برآمده از چهار گام مبانی، حوزهها، ابعاد و سنجهها است. مبانی ما در حوزه عدالت چند سال پیش به عنوان تدوین نظری حوزهی عدالت از منظر متفکران دینی انجام شد. نظریات شهید مطهری، شهید بهشتی، امام خمینی و علامه را توانستیم در یک نظریه سنتز و جامع از این متفکران استخراج کنیم و به عنوان نظریه پایه قرار دهیم. بر مبنای آن حوزههای مختلف در عدالت اجتماعی را مشخص کردیم در سه حوزه تبادلات اقتصادی (قوام مال)، تعاملات اجتماعی (قوام نسل) و حکمرانی (حکومت عدل) که به نوعی از منظر اسلامی مطرح شده و با یک فرایند به ۱۶ بعد تقسیم کردیم و در حوزه اقتصاد ۸ بعد و در حوزهی اجتماعی به ۳ بعد انسجام اجتماعی و روابط بین نسلی و خانواده و در حکمرانی به ۳ بعد رسیدیم.
مصطفوی افزود: ما سعی کردیم از مبانی حرکت کنیم و از سیر آن به مسائل اجتماعی سطح خودمان برسیم. لزوماً این شاخص سازی سیر از مبانی نیست، بلکه رفت و برگشت بین مسائل اجتماعی و نظریات وجود دارد. اینجاست که ابعاد و سنجه ها مشخص میشود. با مشخص شدن ابعاد سنجه را سنجیدیم. در کشور ما خلاء های آماری وجود دارد و متناسب با اقتضائات اسلامی نیست. در حوزه عدالت جنسیتی هیچ نظریه درست و شاخص تولید نکردیم.
این پژوهشگر با ارائه اسلایدها و نمودارهایی توضیح داد که این گام اولیه ای بود که ما در این زمینه بر داشتیم نتایج کار ما و برآیند ما حدود ۱۳۵ سنجه برای ۱۶ بعد در ۳ حوزه پایش شد که برای سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۵ روند تحقق عدالت اجتماعی رصد شد، که حدود ۲ سال به طول انجامید.
مصطفوی بیان کرد: طبق نتایج این پژوهش روند عدالت اجتماعی در حوزه عدالت اقتصادی به شدت افت داشته است و این افت در سالهای ۸۵ و ۸۶ به شدت خودش را نمایان کرد و ما با یک گسست بسیار شدید مواجه بودیم. در حوزهی حکمرانی عدالت سیاسی ارتقا پیدا نکرده در حوزه عدالت اقتصادی هم به همین نحو بوده است. در ۱۰ سال گذشته شاخص عدالت اجتماعی دچار افت شدید شدیم در نمودارها کاملاً مسیر نزولی را طی کردیم و به هیچ وجه نتوانستیم افت سالهای دهه ۸۰ را در دههی ۹۰ جبران کنیم. نکته مهم در شاخص سازی تداوم و استمرار کاراست که این یک پروسه است که باید خودش را باز تولید کند. کتاب این کار با عنوان شاخصی برای عدالت را دانشگاه امام صادق چاپ کرده است.
«میثم مهدیار» معاون پژوهشی پژوهشکده فرهنگ و هنر با این مقدمه به استقبال ارائه «شاه قاسمی» رفت که جذبه جهانی شدن باعث تغییرات فرهنگی اجتماعی در کشور ماست که یکی از نشانههای قرار گرفتن ما در این جهانی شدن تغییر مرجعهای اجتماعی بوده است که جای خودش را به سلبریتی ها و اینفلوئنسرهای مجازی داده و چون کمتر از یک دهه است که نسل شبکههای اجتماعی در جامعه ما فراگیر شده است، حوزههای مطالعاتی نحیفی دارد و ادبیات نظری ندارد و باعث سردرگمی سیاست گزاران ما شده است، نمیدانند با این مسئله چه کنند به همین خاطر از سال گذشته پژوهشکده یک برنامه پژوهشی را در این حوزه آغاز کرد که ماحصل آن ترجمه سه کتاب از آخرین تولیدات ادبیات نظری در حوزه جهانی بود و احسان شاه قاسمی این زحمت را متقبل شدند چاپ کردیم.
*فرهنگ ایران قربانی فرهنگ شهرت شده است
شاه قاسمی بیان کرد: بحث سلبریتی ها فقط مشکل کشور ما نیست، آفتی است که دامنگیر خیلی از کشورها شده اما ما به صورت خاص قربانی فرهنگ شهرت شدیم مثلاً نگاه کنید در کشور آمریکا ۹۰ درصد سلبریتی ها مخالف ترامپ بودند ولی کاری از پیش نبردند اما در کشور ما وضعیت اینگونه نیست.
این استاد دانشگاه تهران بیان کرد: همیشه سلبریتی ها به ما آسیب رساندند. قبل از اینکه دیگران را مقصر بدانیم خودمان مقصریم. با وجود تأثیر گسترده سلبریتی ها، سال گذشته فقط ۵ پایان نامه دفاع شد. در حالیکه میلیونها دانشجوی علوم انسانی داریم و در حوزههایی که میگوییم دیگران اظهار نظر نکنند، خود ما حرفی برای گفتن نداریم.
شاه قاسمی درباره انگیزه خود از ترجمه کتاب گفت: ضرورت دیدم برای آدمهایی که فرهنگ غرب را دوست دارند، ترجمهها را بیاوریم. کتابهای خوبی در غرب هست اما چون درآمد ندارد یا وجهه روشنفکری ایجاد نمیکند افراد سراغ این ترجمهها نمیروند.
این استاد دانشگاه تهران افزود: کار در مورد فرهنگ شهرت، کار در یک محیط بسیار پیچیده ایست. ما در واقع با رویکردهای قدیمی نمیتوانیم به نتیجهای برسیم چون در محیطی کار میکنیم که فرهنگ شهرت با ما خواهد بود و اینکه بخواهیم فرهنگ شهرت را حذف کنیم، نشان از نشناختن محیط است. باید برنامه دائمی باید داشته باشیم و دائم گوش به زنگ باشیم.
این استاد ارتباطات دانشگاه تهران حضور کمرنگ سلبریتی ها در مناطق سیل زده را در مقایسه با حضور در مناطق سر پل ذهاب خیلی روند خوبی توصیف کرد و ادامه داد: در سر پل ذهاب خیلی تخلف مالی داشتند و جایی پولی خرج نکردند یا اگر کار خوب کردند هم ضرر زدند. مثلاً گفتند که به ۲۰ تا خانواده ماهی ۱ میلیون در طول یکسال میدهیم که باعث بیخیالی مرد خانواده شده و کار نمیکند تا سرمایه جمع کند. حتی زمانی که با نیت خیر وارد میشوند به خاطر بی تجربگی نه تنها کار خوبی نمیکنند بلکه آسیب میزنند.
شاه قاسمی با معرفی کتاب خدایان بد کردار که خود ترجمه کرده است بیان کرد که سلبریتی ها هم به خدایان باستان شباهت دارند. خدایان باستان در کوه المپ بودند سلبریتی های ما در تپههای هالیوود و لس آنجلس اند. زئوس که خودش خدای بی اخلاقی بود، زنش دنبالش بود که با چه کسی رابطه دارد، سلبریتی های الان هم این چنین اند.
کتاب بعدی که شاه قاسمی معرفی کرد، کتاب فعالیتهای انسان دوستانه سلبریتی هاست در این کتاب بیان میشود که مثلاً مدونا به آفریقا میرود، یک بچه سیاه پوست را به فرزندی قبول میکند و مدرسهای هم میسازد. این کار مشکل آفریقا را حل نخواهد کرد، افریقایی که ۲۰ سال پیش درآمدش یک سوم یک اروپایی بوده و الان یک هشتادم یک اروپایی است، به این اشتباه میافتد که جهان ما جهان عادلانه ای هست. در حالی که آفریقا که جامعه قومی دارد، دموکراسی برای آن کارآمد نیست بلکه یک دیکتاتوری توسعه گرا میخواهد علاوه بر آن باید جلوی افزایش جمعیت را بگیرند. راه حلش هست این است و بقیه دنبال فریبکاری هستند. ما با کمک کردن به سلبریتی ها خیال خودمان را راحت میکنیم. یعنی فکر به اصل ماجرا نمیکنیم و سلبریتی ها به راحتی از ما سوءاستفاده میکنند.
شاه قاسمی کتاب «درسنامه مطالعات شهرت» را هم معرفی کرد که در آن افراد مختلف که نگاه انتقادی به سلبریتی ها دارند، نوشته اند و هر کدام ازیک منظر این فرهنگ شهرت را نقد کردند.
*در ایران نهادی نداریم که یک رصد کامل اجتماعی داشته باشد
نادری با حضور در این نشست به معرفی اجمالی مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران پرداخت. نادری بیان کرد که این نهاد علوم اجتماعی در کشور است و در ۲۵ /۱۲/۱۳۳۶ مصوبه اش تصویب شد و شروع به کار کرد. در ابتدا هم فعالیت پژوهشی و هم فعالیت آموزشی داشت. از سال ۱۳۵۱ فعالیتهای آموزشی به دانشکده علوم اجتماعی منتقل شد و فعالیتهای پژوهشی همچنان در مؤسسه ادامه داشت.
مدیر مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی افزود: قبل از انقلاب، این مؤسسه کژ کارکردش زیاد نبوده است و در زمانی که احسان نراقی و غلامحسین ساعدی مؤسسه را هدایت میکردند، در خدمت نظام سیاسی کشور بودند، مشاوره میدادند و حتی نقد اصلاحات ارضی را هم داشتند. این مؤسسه بعد از انقلاب درخشش لازم را نداشت و دورانهای پیاپی از رکود را شاهد بودیم.
نادری افزود: یکسری کارهای اساسی برای ریل گذاری مسیر مؤسسه پیش بینی شده است. چون جای خالی نهادی حس میشود که یک رصد کامل اجتماعی داشته باشد. مثلاً در موضوعات مختلفی از جمله سنجش دینداری؛ ما سه نهاد داریم که هیچ کدام همدیگر را قبول ندارند باید در این مؤسسه یک تجمعی صورت بگیرد یا در موضوعات مختلف دیگر که به مرکزیت برمیگردد، مرکز آمار اجتماعی بشود.
وی ادامه داد: یک سری سلسله نشست راهبردی را تدارک دیدیم که صاحب نظران مختلف در قالب فهم جامعه ایرانی در ابعاد فرهنگی و اجتماعی نظراتشان را مطرح کنند. و از دل اینها نوعی متن سیاستی تهیه شود و به نهادهای کلان کشور ارائه شود.
«میثم مهدیار» معاون پژوهشی پژوهشکده فرهنگ و هنر به فعالیتهای پژوهشکده در حوزه ادبیات پرداخت و گفت: یکی از محورهای کاری پژوهشکده بازخوانی ادبیات کلاسیک است و پروژههای مختلفی در حوزه مطالعات ادبی و مطالعات حکمی و فرهنگی اجتماعی شروع شده است. این فعالیتها با حضور سید حسین شهرستانی که هم در فلسفه و هم در ادبیات صاحب ذوق هستند، در حال پیگیری است و بحث حکمی در شاهنامه را شروع کردند و تا به حال ۶۰ جلسه برگزار شده است. در ادامه سید حسین شهرستانی به ارائه با موضوع ضرورتهای حفظ زبان فارسی به عنوان محور حفظ هویت ایرانی اسلامی پرداخت.
*شاهنامه فردوسی بنیادی نزدیکتر و خویشاوندتر با سنت اسلامی ما دارد
شهرستانی با بیان اینکه رهبر انقلاب هشدار جدی درباره زبان فارسی دادند، هشدار را به فال نیک گرفت و گفت بعد از انقلاب گویی زبان فارسی در ادواری بیرون از اهداف و جهتگیریهای انقلاب اسلامی قرار گرفته بود و ما در این حوزه در بازگشت به بنیانهای هویتی عقب افتادیم.
شهرستانی افزود: یکی از بنیادهای اساسی بازیابی خویشتن تاریخی بازیابی زبان و ادبیات فارسی است و آن نقطهای که خودمان و تاریخمان را ذخیره کردیم و به یک نیروی جاودانی تبدیل کردیم. در قبل از انقلاب به خاطر پس زده شدن هویت دینی برای جبران این خلأ به مسئلهی زبان فارسی و به نحوی ایران جدید توجهی شد و توسط شخصیتهای جدی همچون قزوینی و ملک الشعرای بهار و فروغی بازسازی شد و در کنار پروژههای نوسازی رضاخانی یک جور بازیابی هویتی از مسیر بازسازی زبان و کشف مجدد زبان فارسی و رجوع مجدد به زبان فارسی مثل سعدی و مولانا و حافظ و فردوسی شد به خصوص فردوسی که هم بنیانگذار ایران جدید و زبان فارسی است.
شهرستانی ادامه داد: اتفاقات بزرگی رخ داد. اولین بزرگداشت فردوسی به همت فروغی برگزار شد و بعضی از بزرگان ادبیات فارسی در آن حضور داشتند. پس از آن بود که جریانهای تحقیق ادبی در ایران شکل گرفت. یکی از بنیادهای علوم انسانی در ایران پژوهش انتقادی ادبی در ایران است. دانش ادبی و پژوهش ادبی به سبک مدرن، زادگاه علوم انسانی در ایران است. پژوهشگران همه نسبت به سنت زبانی ما آگاهی داشتند. از غلامحسین ساعدی تا آل احمد، شریعتی و… دست پری از دانش ادبی داشتند. این اتفاق بعد از انقلاب به دلیل تقابل ایدئولوژی اسلامی و ملی گرایی به نحوی زبان فارسی عقب رانده شد. ما الان برای بازیابی هویت خودمان به این توجه نداریم که این میراث تاریخی که ما برای رجوع به آن هزار جا سرک میکشیم دست کم به همان اندازه که در نزد ملاصدرا هست نزد حافظ و فردوسی هم هست. ما تصور میکنیم شکل خالص تفکر اسلامی همان فلسفه ملاصدراست درحالیکه شاهنامه فردوسی حتی به جهت اسلامی بنیادی نزدیکتر و خویشاوندتر با سنت اسلامی ما دارد.
وی افزود: آنچه که مهم است این اتفاق جدایی بین ادبیات و تمدن و تفکر هم زمان در دو جریان بود، وقتی حوزه ادبیات فارسی از مسئله علم، توسعه، دانشگاه و بازسازی سیاسی کشور جداشد، به حوزه پژوهش ادبی صرف تبدیل شد. همینطور مسائل نظری هنر در واقع تبدیل شده به حوزه تهی از مسائل بنیادینی که امثال ملک الشعرای بهار که به عنوان شاعر و محقق ادبی با آن درگیر بودند اما الان عمدتاً مصحح هستند و در حوزههای خاص ادبی فعالیت میکنند. ما باید کوشش کنیم مواجههای ما با ادبیات مواجه ای از سنخ اولاً معاصر باید باشد اما دانشکدهی ادبیات ما دانشکده معاصری نیست و دانشجویان یک علم منسوخ از دست رفته یاد میگیرند و با مسئلهی جهان جدید و علم جدید مرتبط نیستند و از طرف دیگر آن حوزهای از دانش که در نوک پیکانش علوم اجتماعی است مرتبط با نبض جهان و زمان تحولات شتابنده ی جهان و اقتضاعات جهان جدید است از حوزهی زبان تا حدود زیادی غفلت کرده است. تلاش ما این است که این دو حوزه را بهم مرتبط کنیم. یعنی مواجههای از سنخ مواجه ی انسان معاصر با پرسش خودش در ادبیات و حال و هوای خودش با سنت ادب فارسی و ادبیات فارسی از سر پرسشهای جدی حکمی و نه تفنن. ادبیات فارسی زینت جهان ما نیست بنیاد جهان ماست و اگر ما نسبت به آن بی موالات باشیم و آن را خرج پروپاگاندای سیاسی بکنیم خانهای که در آن ساکن هستیم ویران کردیم، خانهی ما زبان ماست و به تعبیر بلند انوری شاعر بزرگ پارسی سرا این قاعده گر چنین بماند بنیاد خرابهی جهان است.
*مسئله آب علاوه بر جنبه فنی و مهندسی ابعاد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دارد که مغفول مانده است
حجت میان آبادی، دکترای سیاستگذاری آب که اخیراً مقالهای با عنوان هیدرولوژی اجتماعی نوشته اند، در این نشست اینطور بحث را آغاز کردند که سیل اخیر علی رغم تمام خسارات خیر و برکات داشت و توانست خیلی از مسائل را باز کند و جای مغفول علوم انسانی و به ویژه جامه شناسی را در مسائل آب نشان دهد. سیل اخیر در لرستان و خوزستان در بهمن ایجاد شده بود ولی در فروردین در گلستان و لرستان چه اتفاقی افتاد وقتی سیل آمد مسئولین به مردم گفتند شهرها را ترک کنید چون قرار است سیل بیاید. خانههایتان زیر آب میرود، اسکان تدارک داده شده است. بعد از سیل برگردید به خانههایی که هیچ پایداری ندارد. اما وقتی مخزن سدهای کرخه باز شد و آب سرازیر شد به شهرهای خوزستان مردم شهرهای خودشان را ترک نکردند روستاییها و مردم خوزستان ماندند و ساختن و حفاظت از شهر در برابر سیل را شروع کردند و به گونهای اصرار بر ماندن بود که مسئولین پشت سر اینها برگشتند. مردم خوزستان اگر شهرهایشان را ترک میکردند، خسارت چندین برابر میشد. سوالی که دوستان جامعهشناسی باید جواب بدهند این است که چرا مردم گلستان و لرستان اینقدر راحت خانهها را ترک کردند اما مردم خوزستان این کار را نکردند. و خسارات کشوری سیل را را به میزان بسیار جدی کاهش دادند. این یک مثال بسیار کوچکی از مسائل اجتماعی آب است. توجه به این که مسائل قومیتی و نزاعهای جدی بین آنها وجود دارد که نه تنها این مسائل اجتماعی بر کاهش خسارت سیل اثر گذاشت، خود سیل هم باعث پیوند اجتماعی مردم در خوزستان شد.
وی افزود: در دنیا به این رسیدند که بحث مشارکت مردمی در مسائل آب مهم است. هر حادثهای که رخ میدهد کارشناسان عمران و مدیریت منابع آب میروند تا بررسی کنند و از شرایط درس بگیرند. در این سیل جای دو گروه خالی بود یک روانشناسها و مهمتر از آن جامعه شناسها. اصولاً هیدرولوژی اجتماعی بدون مثالهای عینی، مباحث نظری صرف خواهد بود، در مدیریت سیل و خشکسالی اگر مخازن زیر زمینی ما تخلیه شده، تهران به منطقهی امنیتی رسیده، اگر دشت نیشابور به مسئلهی بحرانی رسیده، اگر زمین خط راه آهن تهران مشهد فرونشست داشته و به شدت چالش امنیتی برای کشور دارد، اینجاست که جای جامعه شناسان باید بسیار پررنگ باشد. سال ۶۹، ۷۰ یک سیلی در استان سیستان و بلوچستان میآید. ۱۹ روستا را کلاً از بین میبرد. مسئولین محترم فن سالار میگویند که روستاها که از بین رفته و جای روستاها هم به فرض غلط نامناسب است. رفتند جای دیگر ساختند و ۱۹ روستا را تجمیع کردند. منطقهای به نام علی اکبر درست کردند که الان یکی از شهرهای اطراف زابل است. وضعیت زیست اینها از نظر بزه اجتماعی و مشکلات امنیت اجتماعی یکی از پر تنشترین و مشکلزاترین منطقه در سیستان و بلوچستان است، فقر، نا امنی اجتماعی، فساد اخلاقی و اقدامات گروههای تروریستی …
وی با بیان اینکه آیا به تبعات اجتماعی سیل، به آن فکر کردید؟ مطالعه کردید؟ برنامه دارید؟ مگر مسائل قومیتی لرستان و خوزستان پررنگ نیست؟ ادامه داد: هلند و انگلستان دو کشور نزدیک هم که مرز دریای یکسان دارند که از نظر اقلیم و بارندگی شبیه همدیگر هستند. اتحادیه اروپا که میخواست سیاستگذاری مدیریت سیل را تصویب کند، سوال شد که چرا در لندن با اقلیم مشابه سیل میآید و شهر زیر آب میرود اما در هلند سیل میآید و هیچ آبی بر روی زمین نمیماند؟ اتحادیهی اروپا یک پروژهی سنگین تعریف کرد و به دو دانشگاه داد. خروجی این تحقیق در یک جمله این است که دولت هلند در ۶۰ سال گذشته به خاطر یک سیل خانمان برانداز روی دو موضوع کار کرد فلسفهی سیل را بر اساس شاخصها و معیارها و موارد مذهبی و فرهنگی و اجتماعی خودش تئوریزه کرد. و بعد از آن مسئله ورود علوم اجتماعی به مسئلهی سیل بود. فرق مدیریت سیل در هلند با مدیریت سیل در انگلستان این است که در انگلستان مردم باور دارند که سیل باید بیاید و مدیریت سیل کار دولت است ولی دولت هلند ۶۰ سال کار کرد و گفت مردم هلند اعتقاد دارند مدیریت سیل کار مردم است.
ما وقتی در مورد مسائل اجتماعی آب صحبت میکنیم، اولین سوالی که باید جواب بدهیم این است که آب چیست؟ اگر این را جواب دادید مسائل آبی حل میشود. آب سیستمی متشکل از ۴ زیر سیستم است: ۱- سیستم فنی مهندسی ۲- انسانی، اجتماعی و اقتصادی ۳- اداری، سازمانی و حقوقی ۴- سیاسی و هیدروپولیتیکی
اگر خواستید در مسئله آب نظر تخصصی بدهید هر طرح منابع آبی، هر مطالعه منابع آبی که چهار زیرسیستم را با همدیگر نداشته باشند بلاشک محکوم به شکست است.
هیدرولوژی اجتماعی اندرکنش زیر سیستم اجتماعی را با زیرسیستم فنی و مهندسی را میگویند.
چطور مسائل آب بر مسائل اجتماعی و بالعکس بر هم اثر میگذارند. در هلند پروژههایی دارید نظیر اثر ساخت سد بر روی اخلاق و فرهنگ شهری اینها مسائل تئوریک نیست از دل سیاست در آمده است.
* دستاورد نئولیبرالیسم در ایران فروکاست حوزه دین از عدالت اجتماعی به حوزه فردی است
«محمد رحمتی» تز دکتری خود را تحت عنوان صورتبندی رویکردهای متفاوت به مسئله عدالت به خصوص در حوزه نقد رویکردهای نئولیبرال به سرانجام رساندند و درباره سوژه نئولیبرال در جمهوری اسلامی و پیامدها و تبعاتش به سخنرانی پرداختند.
وی گفت: انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی بود، رویکرد انقلاب اسلامی با خیلی از انقلابها متفاوت است و بحث مطالعات فرهنگی به خاطر بحث انقلاب اسلامی به وجود آمد. بعد از انقلاب و در برههی ۸ سالهی جنگ چرخشی در حاکمیت ایجاد شد که در آن نظام حکمرانی ما سمت و سوی متفاوت پیدا کرد. جای مردم را بخش خصوصی گرفت، سیاست جای خودش را به اقتصاد داد مردم سالاری و دموکراسی جای خودش را به آزادی فردی داد و رقابت به جای مشارکت و تعاون اجتماعی قرار گرفت. اما دغدغه من این بود که چه اتفاقی افتاده که به اینجا رسیدیم، سازوکارهایی که دست به دست هم دادند برای این اتفاقات را پیدا کنم. برای این کار سراغ یک مطالعه موردی رفتم که جراحی زیبایی بود، سوژههایی که در جمهوری اسلامی به سراغ جراحی زیبایی میروند. مردم در امور مختلف زندگیشان از مسکن و ماشین و حتی وضعیت ظاهری مدام باز آفرینی میکنند. خشنترین نوع باز آفرینی در دنیا باز آفرینی روی بدن هست و مصداق کاملش جراحی زیبایی است. اینکه علت چیست؟ و چرا در یک انقلابی اتفاق افتاد که عدالتخواهانهترین و معنویت گرایانه ترین انقلاب قرن بیستم است. آمارهای جراحی زیبایی در ایران رتبهی ۲۰ و پایینتر را بدون احتساب جمعیت در جهان داریم. در این تحقیق بحث جامعه بازار و بحث حکمرانی نئولیبرال را مطرح کردم. جامعه بازار؛ ساز و کارهای بازار آزاد در جامعه تحقق پیدا میکند و به نوعی اخلاق اجتماعی تبدیل میشود مثل رقابت در عرصهی اقتصاد که تبدیل شود به رقابت اجتماعی بین افراد یا مکانیسم عرضه و تقاضا در روابط اجتماعی ما آدمها بنشیند.
رحمتی افزود: حکمرانی نئو لیبرال سازوکارهای اصلی اقتصادی مثل رقابت، ریسک پذیری، عرضه و تقاضا، موفقیت طلبی مفاهیمی اند که در حوزه اقتصاد تعریف شدند. وقتی نظامی این مفاهیم را از عرصه اقتصادی به عرصه اجتماعی میبرد ما به سمت حکمرانی نئولیبرال مثل غلبه مکانیسم عرضه و تقاضا بر حوزههای اجتماعی میرویم. مثل همین بحث خصوصی سازی مدارس که حوزه فرهنگی اجتماعیاند و ایران پیشرو در این موضوع است. ۷۰ سوژه نئولیبرال تا کنشگر زیبایی در تهران را مورد مطالعه قرار دادیم. هیچ کدام از سوژهها دنبال بحث سیاسی نبودند و سیاست را کنار گذاشته بودند و حتی موردهایی بود که فرد دنبال بحثهای سیاسی نمیرفت و همزمان دوست دار سروش و آیت الله ضیا آبادی بود و دنبال جراحی زیبایی هم میرفت. دستاورد نئولیبرالیسم در ایران فروکاست حوزه دین از عدالت اجتماعی به حوزه فردی است.
نظر شما