به گزارش خبرنگار مهر، چند روز پیش قرار بود نشست «سازگاری ایرانی: بازخوانی روایت مهدی بازرگان از هویت ایرانی» با حضور احمد زیدآبادی، حبیب الله پیمان، لطف الله میثمی، علی حدیثی، سعید مدنی، عباس نعیمی، علی ملک پور، داود مهدی زادگان، سیدمحسن فاطمی و سیدجواد میری در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شود که بنا به دلایلی که البته توسط پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به طور رسمی اعلام نشده است، لغو شد.
در این بین احمد زید آبادی یکی از سخنرانان این نشست در مورد لغو نشست مذکور نوشت: «امروز برای شرکت در سمینار یک روزهای که آگهیاش را بالاتر گذاشتم، به پژوهشگاه علوم انسانی رفتم، اما هنوز وارد ساختمان نشده بودم که گفتند کل سمینار لغو شده است! پرسیدم از بالا دخالت کردهاند؟ جواب شنیدم: نه! ظاهراً فقط یکی از سخنرانان سمینار که گرایش آن طرفی داشته به رئیس پژوهشگاه نامه مینویسد و نسبت به ترکیب سخنرانان اعتراض میکند و رئیس محترم پژوهشگاه هم شبانه لغو کل سمینار را به صلاح خود نزدیکتر میبیند!».
وی ادامه داد: «بدین ترتیب، تلاش یک ماهۀ برگزارکنندگان سمینار به صرف اعتراض یک فرد و شجاعت قابل تحسین! مدیر مجموعه به باد فنا میرود. این وسط امثال من هم که مثلاً کلی فکر و تمرکز کرده بودیم که در نقد دیدگاه زنده یاد مهندس بازرگان مطلبی بیان کنیم که اصلاً اهمیتی نداریم! واقعاً دولت و وزارت علوم با این مدیران شجاع و جسورشان که از یک پخ همکار آن طرفی شان نیز این همه دستپاچه میشوند، چشم نخورند!».
اولاً باید گفت ماهیت سمینار با توجه به حضور برخی سیاسیون فعال و مخالف با نظام و بعضاً زندان رفته نمیتواند علمی باشد. همین که سخنران معترض، دیگر سخنران را «آن طرفی» توصیف میکند؛ دلیل محکمی است که قرار نیست بحث علمی در این نشست پا بگیرد. در نشست علمی، به خلاف متینگ سیاسی، این طرف و آن طرف نداریم.
این در حالی است که نه کسی «پخ» کرده است و نه عتابی در کار بوده است. اگر «پخ» جریان انقلابی آنقدر در میان مدیران کشور اثرگذار بود، امروز شاهد این همه مشکلات در کشور نبودیم. اگر هم از سر خیر خواهی گفته شده، برگزاری چنین نشستی به مصلحت پژوهشگاه نیست، به این دلیل بوده که این سمینار، ماهیت و دستاورد علمی ندارد.
جای تعجب است که کسانی مانند زیدآبادی اولاً ژست اهل گفتگو و دمکراسی بودن میگیرند و ثانیاً جریان انقلابی را ضدگفتگو و ترسو و… جلوه میدهد و ثالثاً خود را مظلوم و در غربت و تحت فشار و… نشان میدهد. این جماعت از ابتدای انقلاب از این رهگذر و با این شگردها دستاورد کسب کردهاند و ماجرا هنوز ادامه دارد.
این در حالی است که همانطور که گفته شد این سمینار ماهیت علمی نداشت بلکه متینگ سیاسی بود. ثانیاً اعتراض به برگزاری این سمینار و حضور عناصر مسئله دار در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، به معنای بستن دهان مخالفان نیست. این آقایان تا دلتان بخواهد تریبون دارند، اینجا نشد جای دیگر. دلیل اصرار آنان بر سخنرانی در پژوهشگاه کسب وجهه یا همان ژست علمی است. و طبیعی است که نباید یک نهاد دولتی اقدام به چنین کاری (علمی نشان افرادی که علمی نیستند) کند.
باید گفت راه حل مقابله با مظلوم نمایی و تظاهر به گفت وگو این نیست که منفعلانه تحت هر شرایطی تن به برگزاری اینگونه نشستها داد بلکه باید روشنگری کرد. اگر کسی مطرح کند که جریان انقلابی به خاطر ترس از گفتگو دست به تعطیلی این نشستها میزند، باید پرسید که نیروهای انقلابی کی و کجا و در کدام مجلس واقعاً علمی از مناظره طفره رفته اند. آیا بزرگانی چون مطهری، باهنر، مفتح، بهشتی و هاشمی نژاد و شهدای محراب بخاطر ترس از مناظره شهید شدند یا چون ضد انقلاب در گفتوگو علمی با آنان کم میآورد دست به بمب و اسلحه میبرد.
مگر نه این است که چند سال قبل آیت الله مصباح یزدی جناب دکتر سروش را به مناظره فرا خواند ولی او از اینکار طفره رفت و شان خود را بالا دانست و گفت من کتاب دارم و آقای مصباح که صاحب تالیف نیست!! در حالی که قضیه بر عکس است. بارها جریان انقلابی از سوی خبرگزاری مهر برای انجام مناظره دعوت شده اند و قبول کرده اند ولی طرف دیگر مناظره، از بحث طفره رفته و قبول نکرده است.
هیچگاه نیروهای انقلابی از گفت وگو طفره نرفتند بلکه مشتاق آن بوده و هستند لکن تحت هر شرایطی ولو اینکه دستاورد علمی نداشته باشد، حاضر به گفت وگو نیستند و این هم منطقی است. نکته آخر اینکه چنین نیست که مصلحت گفت وگو بالاترین مصلحت باشد و هیچ مصلحت دیگری تاب برابری با آن را نداشته باشد. مفسده گفت وگوی به ظاهر علمی خیلی بیشتر از مصلحت آن است.
نظر شما