خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ: علی معروفی آرانی
زبان مادی و زبان روزمره مردم ایران برای ما و خواندن اشعار شعرای نام آورش حکایت جاری بودن رودخانه زلال زندگی ماست. رودخانهای که هرچه درآن غوطهور شوی، بیشتر معانی ظریف و اصوات دلکشش تورا وادار به تحسین قرار میکند.
از این عظمت فارسی که کمی دور شویم، ترنم زبان مادریمان را نه تنها همسایههای نزدیک و همجوار میستایند بلکه در سرزمینهای دوردست نیز از فرات تا دانوب و از ولگا در روسیه تا کشورهای ساحل مدیترانه و نرسیده به دماغه امیدنیک درآفریقای جنوبی همه و همه زبان فارسی را با لهجه غریب اما قریب بیان میکنند.
دراین نوشتار بر آن نیستم تا نفوذ زبان فارسی را در این کشورها بیشتر معرفی کنم، یا نشانههای زبانیِ سعدی، حافظ، مولانا، عنصری و خیام را بر دیورارههای مساجد و عبادتگاهها و حتی روی اتوبوسهای مردم خوب پاکستان و افغانستان و یا برکتیبههای گچی، سنگی و مسی برخی مساجد ترکیه از استانبول تا قونیه و از قونیه تا دنیزلی و از دنیزلی تا رم در میادین این کشورها به جستوجو بنشینم. بلکه برآنم تا در حیات این عروس زبانهای کهن و زنده و توسعه آن توسط مهاجران ایرانی، تجار، رایزنان فرهنگی و ورزشکاران ایرانی و خارجی بیشتر و بیشتر غور کنم.
چرا از قدرت امپراطوری زبان فارسی کم شده است؟
با نگاه به حیات زبان فارسی و امتداد آن تا به امروز، یکی از پرسشهای اساسی در اذهان بوجود میآیید این است که چرا زبان فارسی که قدرت و امپراتوری در خور توجهی داشت و نقش مهمی در شناسنامه تاریخی مناطق مختلف از جهان گذاشت، امروزه محدود به حدود ۱۲۲ میلیون نفر در جهان شده است؟
پژوهشهای بسیاری توسط نمایندگیهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در جهان شده است. در این یادداشت میخواهم به اشتیاق فارسی آموزان برای فرا گیری زبان فارسی از مقدماتی تا پیشرفته و دانشگاهی هم اشاره کنم. کم بودن بودجه در هیچ دورهای باعث کاهش علاقه نمایندگیهای فرهنگی ایران برای آموزش، تدریس و آزمونهای زبان فارسی نشد. حتی برخی از نمایندگیهای فرهنگی ایران از حقوق ماهانه خود، بخشی را برای گرم نگه داشتن تنور زبان فارسی در محل خدمتشان خرج میکنند تا ادای دینی به زبان مادری خود کرده باشند.
در متنهای آیندهپژوهی، پیشبینی شده است درسال ۲۰۵۰، یادگیری «زبان دوم» منسوخ میشود، زیرا برنامه هایی مثل «گوگل ترانسلیت» آنقدر گسترده و کامل میشود که فرد را از یادگیری زبان دوم بینیاز میکند. ولی ناظران پیشبینی میکنند در مورد بعضی از زبانها، مثل زبان فارسی یا یونانی این اتفاق نمیافتد؛ چون ادبیات کهن این زبانها، از طریق کامپیوتر قابل ترجمه نیست. ظرافتهای زبانی متونی مانند تاریخ بیهقی یا دیوان حافظ را به هیچ عنوان نمیتوان از طریق کامپیوتر به زبانهای دیگر ترجمه کرد.
اگر نگاهی به نقشه زبان فارسی در طول تاریخ بیندازیم، با کاهش تدریجی میزان قلمرو این زبان و بهتبع، افراد مسلط به آن طی دو سده اخیر مواجه خواهیم شد؛ امری که سبب شده تا گستره عظیم زبان فارسی از محدوده عراق تا چین، عمدتاً به ایران، مناطقی از تاجیکستان و افغانستان محدود شود. اساساً نتیجه آشنایی با هر زبانی، آشنایی با ادبیات آن کشور است و آشنایی با ادبیات نیز آشنایی با فرهنگ و ارزش های نهفته در آن را موجب میشود. این موضوع برای زبان فارسی نیز وجود دارد. آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان، لاجرم آنها را به سوی ادبیات فارسی سوق میدهد، محتوای ادبیات هم، او را با فرهنگ و ارزشهای درونفرهنگی ما آشنا میکند. کشوری با هفت هزار سال تاریخ، فرهنگ و تمدن ایرانی، هزار و چهار صد سال فرهنگ ایرانی- اسلامی و حدود سه دهه فرهنگ و ارزشهای انقلابی.
ضرورت توجه به گردشگری برای ترویج زبان فارسی
یکی از راههای اصلی انتقال این پشتوانه تاریخی و فرهنگی و توسعه زبان فارسی، مسئله توسعه گردشگری است. گسترش زبان فارسی میتواند نقش مؤثری در توسعه صنعت گردشگری به عنوان یکی از محورهای رشد اقتصادی کشور داشته باشد؛ چون هرکس که با زبان فارسی آشنا میشود، اولین علاقهای که در او ایجاد میشود، دیدن ایران است. این مهم را رایزنان فرهنگی جمهوری اسلامی ایران که بازوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و بازوی بنیاد سعدی هستند به ظهور و بروز رساندهاند. درطی این سالها به روشنی مشاهده کردهایم که گسترش زبان، ارتباط تنگاتنگی با توسعه صنعت گردشگری دارد. این موضوع دلیلی است که سبب میشود ما به آموزش و گسترش زبان فارسی در جهان بپردازیم. برنامه ایران برای توسعه زبان فارسی از طریق فضای مجازی اکنون بهتر و بیشتر شده است. کافی است به صفحه و پرتال نمایندگیهای فرهنگی ایران در جهان اشاره کنیم. تمام نمایندگان فرهنگی در صفحات خود از تلگرام تا واتس اپ و توئیتر و فیسبوک برای ارتباط با مخاطبین خود بهره میگیرند، این یعنی به روز بودن و به روز شدن و نوگرایی در عرصه فضای مجازی و تحول در گسترش و تبلیغ آن چه میخواهند و آنچه تاکنون برای توسعه زبان فارسی انجام دادهاند. علیرغم محدودیت در برخی کشورها از طریق فضای مجازی و امثال آن، حضور و علاقه فارسی آموز و ایران شناس تنگنای فضای مجازی را پوشش داده است.
کشورهایی هستند که زبانشان، زبان علم است؛ یعنی تا کسی این زبان را یاد نگیرد، نمیتواند با جهان علم ارتباط برقرار کند؛ مثل زبانهای انگلیسی، آلمانی و فرانسه. این دسته از کشورها، نیازی نیست کار خاصی برای تبلیغ خود انجام دهند و مردم برای این که با تولید علم در آن کشورها آشنا شوند، مجبورند این زبانها را بیاموزند.
اما در قرون معاصر تلاش علمی بسیاری از چهرههای مطرح جهان برای آشنایی با مشاهیر ایران و بنیادهای فرهنگی مشرق زمین باعث شده تا نهضتی برای آشنایی بیشتر جهانیان با زبان فارسی شکل بگیرد. از این جمله میتوان به خانم پرفسور آنه ماری شیمیل محقق و نویسنده توانای آلمانی اشاره کرد که در سراسر جهان و بخصوص جهان اسلام به عنوان یک اسلام شناس و ایران شناس برجسته شناخته شده است. مثال دیگر مری بویس انگلیسی است که استاد دانشگاه و پژوهشگر در رشته مطالعات زرتشتی بوده است. کار بزرگ او مجموعه کتابهای تاریخ کیش زرتشت است. ریچارد نلسون فرای، شرقشناس و ایرانشناس برجسته آمریکایی و استاد دانشگاه هاروارد نیز نقش مؤثری در پایهگذاری «مرکز مطالعات خاورمیانه» دانشگاه هاروارد داشت. این چهرهها شخصیتهای بزرگی بودند که توانستند از طریق یادگیری زبان فارسی به موفقیتهای بی شماری نایل شوند.
تقریباً همه آثار مشاهیر ادب فارسی به عموم زبانهای زنده دنیا ترجمه شده است؛ به خصوص آثار ادبیات کهن که گاه تجربه چندین ترجمه به یک زبان را از سر گذراندهاند. به عنوان مثال از دیوان حافظ ۲۰ ترجمه انگلیسی وجود دارد؛ یعنی یکبار فردی این اثر را به انگلیسی ترجمه کرده است و بعد، شخص دیگری بر اساس آشنایی که به هر دو زبان داشته، به این نتیجه رسیده که این ترجمه کامل نیست و خودش یک برگردان دیگر ارائه کرده است.
در نگاهی دیگر و در آنسوی جهان بیشتر شرکتها و سازمانهای بزرگ برای معرفی کشور و فرهنگشان به سینما روی میآورند. سینمای ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست و اکنون در سراسر دنیا شناخته شده است. بسیاری بر اثر دیدن فیلمهای سینمایی ایرانی به مطالعه درباره ایران علاقهمند شدهاند. چه بسا که جشنوارههای مهم جهان و شرکتهای فیلمسازی دنیا برای دعوت از بازیگران و دیگر اهالی سینمای ایران مجبورند زبان فارسی را بیشتر و بهتر بیاموزند. نمایندگیهای فرهنگی ایران با ارتباط با سینماگران ایرانی و دعوت آنها و فیلمهایشان در جشنوارههای مطرح توانستهاند کار بزرگ و غظیمی را برای ترویج زبان فارسی انجام دهند.
آشنایی با سینمای ایران مسئله بسیار مهمی است؛ در این دههها معمولا در عموم جشنوارههای سینمایی دنیا حتما فیلمی از ایران حضور داشته است. همچنین هرساله نیز بخشی از جوایز مهم سینمایی در دنیا به آثار ایرانی شرکت کننده در آنها اختصاص پیدا میکند. همین موضوع برای برخی از افراد انگیزهای را برای یادگیری زبان فارسی موجب شده است.
بنابراین اکنون سینمای ایران به عنوان یک سینمای متفاوت به نسبت جریانهای سینمایی متداول در سطح جهان، مطرح است و علاقهمندان بسیاری را به خود جلب کرده. بسیار رخ داده که مخاطبان جدی سینمای ایران در جهان سخت بودن دیدن فیلم با زیرنویس را مطرح کرده و بهترین راهکار را برای لذت بردن از آن فیلمها یادگیری زبان فارسی دانستهاند. رایزنیهای فرهنگی ایران در سراسر جهان بارها با این علاقهمندان روبهرو بودهاند.
همچنین بسیاری از افراد برای کار در سفارتخانهها و رایزنیهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، اشتغال در وزارت کشور و امور خارجه کشورشان و یا اعزام از سوی شرکتهای تجاری به ایران، نیازمند یادگیری زبان فارسی هستند. نمایندگیهای فرهنگی ایران به طور میانگین در ماه سه هفته فیلم در همه قارهها برگزار میکنند. همین عامل سبب شده است که سینماگران فارسی را بیاموزند و با بازیگران سینمای ایران ارتباط برقرار کنند. اکنون مجید مجیدی در هند و در منظر سینمای هند و مردم سینما دوست هند یک شخصیت برجسته و مشهور است. به طور کل میتوان گفت که ایران شناسی و زبان فارسی، لازم و ملزوم یکدیگرند و لازم است که مکمل آموزش زبان فارسی، ایرانشناسی هم ارائه شود.
در کشورهایی مثل اندونزی و مالزی و حتی قسمتهایی از هند زبان فارسی به عنوان زبان دوم مطرح است و حتی در قسمتهایی از چین به کودکان سعدی آموزش داده میشود. در بخشهایی از هند مثل کشمیر و دهلی به وضوح تاثیر زبان فارسی را میتوان دید. بعلاوه اینکه در خود زبان هندی امروز کلمات بسیار زیادی از زبان فارسی دخیل است. حتی در زبان اسپانیایی و ایتالیایی بویژه گویشهای جنوب اسپانیا و جنوب ایتالیا کلمات زیادی از فارسی داخل شدهاند.
تهدیدها به فرصت تبدیل شد
امروز با توجه به تهدیدهای بسیار دهکده جهانی برای زبان فارسی، فرصت چندانی به رشد و شکوفایی این زبان در سطح جهان داده نمیشود. متاسفانه کرسیهای زبان فارسی در دپارتمانهای آموزشی در کل دنیا نیز در حال کمرنگ شدن است، اما خوشبختانه با اهتمام نمایندگان فرهنگی ایران و همچنین مشارکت بخشهای ایران شناسی و کتابخانههای خصوصی و دولتی در دانشگاهها تا حدی جلوی این کم رنگ شدن گرفته شده است.
در کشور افغانستان نیز زمزمههایی برای جایگزینی زبان فارسی وجود دارد اما نمایندگیهای ایران در هرات، اسلام آباد و مزار شریف در چند ماه گذشته با نمایش آثار ایرانی و فیلمها و برگزاری مشاعرهها توانستهاند فعالیت خوب و چشمگیری داشته باشند. درکشور هند تا ۲۰۰ سال پیش زبان فارسی زبان رسمی بود و در جای جای این کشور اشعار فارسی دیده میشد، اما استعمار بر این حضور پررنگ دست گذاشت و توانست با برنامههایی زبان فارسی را به حاشیه براند، اما امروزه وضعیت تفاوت کرده و حتی پارسیان هند نیز دوباره به زبان فارسی روی آوردهاند. همت رایزنی فرهنگی ایران در دهلی نو و خانه فرهنگ ایران در بمبئی نیز مثال زدنی است. در سرود ملی پاکستان نیز فقط یک کلمه غیرفارسی وجود دارد. اکنون در اسلام آباد، پیشاور، راولپندی، کراچی، مولتان و لاهور فعالیتهای بسیار خوبی برای حفظ و گسترش زبان فارسی تا حد دکتری در این مراکز و مراکز دانشگاهی شکل گرفته است، با این اوصاف اما ضرورت توجه بیشتر به گسترش زبان فارسی در سطح دنیا حس میشود.
نظر شما