۸ مهر ۱۳۹۸، ۸:۳۷

به بهانه رونمایی از کتاب «ندیده عاشقش شدم»

روایت یک دلدادگی در قاب کلمات

روایت یک دلدادگی در قاب کلمات

کتاب«ندیده عاشقش شدم» راوی بخشی از نیمه پنهان زندگی شهدایی است که بررسی راه و رسم و مشی آنان را می‌توان بدون غلو و کم‌وکاست، به عنوان الگویی به نسل جوان امروز برای یک زندگی مشترک ارائه داد.

خبرگزاری مهر-گروه فرهنگ: کتاب «ندیده عاشقش شدم» طی مراسمی روز دوشنبه 8 مهر ماه در مراسم عصر خاطره دفاع مقدس در شهرکرد رونمایی می‌شود. آنچه در ادامه می‌خوانید نگاهی است اجمالی به این اثر که به کوشش زهره علمدار و از زبان همسر این شهید روایت شده است. 

تا وسط حیاط پشت سرش آمدم بغض گلویم را می‌فشرد مادرش ایستاده بود با سینی قرآن و آیینه و کاسه آب در دست و مرتب غر می‌زد که زن جوون عروس را به چه امیدی می‌گذاری و می‌روی و خواهش می‌کرد چند روز دیرتر برود. در نگاه ایرج ذوب شدم. گفتم: «من که نمی‌گم نرو، فقط از همین الان دلم تنگت شده». گفت: «ننه ببین چه زنی دارم! شجاع و مومن». مادرشوهرم دلخور و ناراضی گفت: «من هی میگم نرو، تو میگی برو من فقط دلم تنگ میشه». بی‌اختیار پریدم تو بغلش. خجالت‌زده گفت: «اشرف چیکار میکنی؟ ننه‌ام ایستاده»  مادرش تشر زد که «چیکارش داری؟ عروس تازه را می‌ذاری میری توقع داری دل‌تنگ نشه؟ بذار دق دلش را خالی کنه.»

کتاب«ندیده عاشقش شدم» روایت زندگی کوتاه و عاشقانه شهید ایرج آقابزرگی از فرماندهان تیپ همیشه سرافراز 44 قمر بنی هاشم (ع) در گردان یا زهرا (س) به روایت همسر شهید خانم شهلا (اشرف) رئیسی است.

ندیده عاشقش شدم، روایت‌گر سختی‌ها، دل‌تنگی‌ها و عاشقانه‌هایی در اندک زمان زندگی مشترک شهید ایرج آقا بزرگی با دختر جنگ زده ای است که جنگ، رنج آوارگی را بر آنان تحمیل می کند و آنان مجبور به ترک خانه و کاشانه و همه علائق و داشته‌های خود از دوستانش گرفته تا لباس فرم مدرسه‌اش در آبادان می‌شوند.

دختری در فضای رعب و وحشت جنگ و سختی آوارگی، عاشق صدای کمیل‌خوانی جوانی می‌شود که سوز صدای او دلش را کربلایی می‌کند و هوش از سرش می‌برد و ندیده عاشقش می‌شود.

کتاب، روایت سبک زندگی یکی از سرداران شهید استان چهارمحال و بختیاری است که توانسته است روایت‌هایی را که همین بیخ گوش خودمان اتفاق افتاده است اما غالبا در قیل و قال‌های جامعه گمشده و نبودش احساس می‌شود، برای جامعه تشنه امروز باز گو کند.

این کتاب آن بخش از نیمه پنهان زندگی شهدایی است که بررسی راه و رسم و مشی آنان را می‌توان بدون غلو و کم‌وکاست، به عنوان الگویی به نسل جوان امروز برای یک زندگی مشترک ارائه داد. زندگی پر از سختی و شیرینی دختر جوانی که پدرش با ازدواجش مخالف است و دلش نمی خواهد دخترش بعد از آوارگی جنگ، دوباره آوارگی و سختی دست و پنجه نرم کند و می گوید: اینا مرد جنگند نه زندگی. می‌خواهی یکی بروی دوتا برگردی ورِ دل خودم؟ من دختر به آقا بزرگی‌ها نمی دهم تمام؟.

اما سرانجام دخترش را راهی زندگی پر از دلتنگی و چشم انتظاری با همان جوانی می‌کند که بارها به دخترش گفته‌است: من نمیدانم تو عاشق چیه این پسر شدی؟. 

روایت مختصر و نثر شیوای و دل نشین خانم سیده زهره علمدار  نویسنده این اثر، خواننده را پای این کتاب میخ‌کوب می‌کند و خواننده یک‌نفس کتاب را تا پایان پیش می‌برد و در صد صفحه خود را شریک تمام تلخی‌ها و شیرینی‌های زندگی همسر شهید ایرج آقا بزرگی می‌بیند.

کد خبر 4732178

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha