خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: پیشینیه فعالیتهای موسسه فرهنگی هنری روزگار نو به سال ۱۳۸۴ میرسد. این مرکز در آن سالها تحت نام مرکز تحقیقات «علمودین» شناخته میشد. این موسسه در دهه ۸۰ برگزارکننده دورههای آموزشی و اردویی مختلفی با موضوعاتی چون «انقلاب اسلامی»، «غربشناسی» و بعدها دورههای تخصصیتری چون «فلسفه علوم اجتماعی» بود.
روزگار نو در تمامی سالهای بعد، فعالیتهای خود را در حوزه علوم انسانی متمرکز کرد. در زمستان سال ۱۳۹۱ این موسسه وارد سطح دیگری از آموزش علوم انسانی شد. این موسسه تا پایان زمستان سال ۱۳۹۲، به موازات انتشار مجله سوره اندیشه و در تکمیل تجارب خود در برگزاری دورههای آموزش عمومی علوم انسانی، اقدام به برگزاری مجموعهای از درسگفتارهای تخصصی نمود. درسگفتارهایی با عنوان کلی «فهم وضعیت فکری ایران معاصر». در این دوره سعی بر این بود که ایران معاصر و مسائل آن در سطوح و جنبههای مختلف، با اتکا تحلیلی تاریخی و همه جانبه روایت و فهم شود. روایت تاریخی فکری حوزههای مختلف طی پنج ترم و توسط مجموعه برجستهای از اساتید انجام شد. در آن دوره درسگفتارها به صورتی طراحی شده بود تا فقدان توجه تاریخی و فلسفی به رشتههای علوم انسانی و نیز خلأ موجود در توجه فکری به میراث هنر و ادبیات ایران و غرب را پوشش دهد. اما این درسگفتارها نتوانست به دلایل مختلف به کار خود ادامه دهد. کادر موسسه وارد سطح دیگری از پژوهشهای علوم انسانی و اجتماعی شده بودند و آن درسگفتارها اهداف موسسه را چندان میسر نمیساخت. البته نبود امکانات مالی نیز مزید بر علت بود. لذا درسگفتارها متوقف شد و برگزاری آنها در سطحی دیگر و متناسب با پژوهشهای جدید موسسه به وقت دیگری موکول شد. هماکنون تصمیم بر این است که این درسگفتارها در پائیز همین سال یعنی ۱۳۹۸ برگزار شود و نیمه آبان زمان آغاز کلاسهای این موسسه است.
در گفتگو با سیدمهدی ناظمی قره باغ، مدیر مدرسه عالی علوم انسانی وابسته به موسسه روزگار نو به بررسی فعالیتهای این مؤسسه پرداختیم؛
*آیا زمان تأسیس مؤسسات آموزشی به انتها نرسیده است؟ با این همه دانشگاه و مؤسسه چه نیازی به تأسیس مؤسسه جدید بود؟
نه! به نظر من هنوز زمان تأسیس این مؤسسات به انتها نرسیده است، زیرا زمان آموزش هیچ گاه به پایان نمیرسد. انسان تنها موجودی است که به آموزش نیاز دارد و تا آخرین لحظه زندگی در جستجوی آموزش دادن و آموزش گرفتن است. وجود دانشگاههای متعدد و مؤسسات مختلف در کشور ما، هر چند اقدام مبارکی است و هر کدام از این نهادها به نحوی در جریان علم و تفکر نقش ایفا میکنند، اما بدان معنا نیست که وجوه سلبی نظام تعلیمی ما به پایان رسیده باشد.
دست بر قضا مدیران مؤسسه روزگار نو حسب تعالیمی که از بزرگان علم و فکر کشور گرفتهاند، بر این اعتقاد هستند که با وجود سنت با قدمت حوزههای علمیه و بهرهمندی نسبی از نظام دانشگاهی و نیز با وجود پژوهشکدهها، پژوهشگاهها، اندیشکدهها، مؤسسات آموزشی و... . هنوز نقاط کور و بنبستهایی وجود دارند که باید برطرف شوند، البته ادعای روزگار نو این نیست که به تنهایی این نقاط کور را میتواند برطرف کند. هیچ مؤسسهای نمیتواند چنین کند. ادعای روزگار نو صرفاً این است که به ضعف نهاد علم در ایران مستبصر شده است و این که نهاد علم باید از دل همین سرمایههای موجودی که دارد، دوباره کوششی و چه بسا در آینده خیزشی داشته باشد تا بحران امروز خود را از سر بگذارند. روزگار نو بر اساس وقوف به بحران فزاینده علم و تفکر در کشور و در عین حال، اعتنا به سرمایهها و ظرفیتهای موجود برای گذار از این بحران، پا به عرصه گذاشته است.
روزگار نو بر اساس وقوف به بحران فزاینده علم و تفکر در کشور و در عین حال، اعتنا به سرمایهها و ظرفیتهای موجود برای گذار از این بحران، پا به عرصه گذاشته است
مسلماً مؤسسات مختلف دولتی و غیر دولتی هم کمابیش در حال تلاش و کوشش برای دانش و اندیشهاند، اما روزگار نو امیدوار است این دانش و اندیشه بتواند روزنههایی بیابد که منجر به راهگشایی تاریخی شود برای وطن عزیزمان و حتی برای سایر فرهنگهای مورد تخاطب ما قرار گیرد.
*روزگار نو قرار است به اهداف سیاسی کمک کند؟ اگر بله به کدام اهداف سیاسی و ذیل چه دستهبندی سیاسی یا فرهنگی قرار میگیرد؟
ممکن است بتوان از برخی گفتهها در پرسش نخست شما برداشت سیاسی هم کرد، برداشت سیاسی سادهترین کاری است که به ذهن انسان امروز میرسد و طبعاً سکه رایجی است، اما مقصود ما در مؤسسه روزگار نو، سیاسی نیست و حتی از بعد اداری و اقتصادی هم مؤسسه روزگار نو در حال حاضر یکی از مستقلترین مؤسسات آموزشی کشور است.
بنابراین روزگار نو، علم و تفکر را تابع سیاست به ویژه سیاست روز و جناحی نمیداند. ما مؤسساتی را میشناسیم که با صرف هزینههای بسیار زیاد حکومتی و غیر حکومتی راه خود را طی کردهاند و محصولات و نتایج آن مؤسسات هم کمابیش روشن است. اما این به آن معنا نیست که روزگار نو، علم و فکر را غیر سیاسی میداند. چنین هم نیست. علم و تفکر اقتضائات سیاسی دارند و در تحقق تاریخی خود، لاجرم با زندگی مدنی و انضمامی انسان محقق میشوند. علم و تفکری که با سیاست نسبت نداشته باشد، وجود ندارد. علم و تفکر باید به سیاست و آن هم باطن و ذات سیاست توجه داشته باشد و دریابد که ساختار قدرت و سیاست چگونه است و چگونه ما را با خود همراه میسازد. به نظر دوستان مؤسسه روزگار نو، غفلت از وجه سیاسی تفکر یکی از معضلات مهم ما و از نقاط خلأ اساسی ماجرای فکری ایرانی هاست.
*آیا شرایط امروز ما اصلاً مهیای گفتگوهای فکری عمیق هست؟ بهتر نیست با تمام قدرت به سراغ عمل برویم؟
سالهاست ما خود را از ساحت تفکر منتزع کردهایم و سودای وصول به نتایجی داشتهایم که گمان میکردیم از صرف عمل مجدّانه و بیوقفه به دست میآید، البته این عملزدگی و بریدن از تفکر در شرایط امکان وصول به خواستهها و معنای آن خواسته و راههایی که باید به خواستهی خود برسیم و مانند آن، ویژگی عمومی انسان متعارف در زمانه ماست. اما حداقل ما ایرانیها که یکی از عجیبترین صور زندگی را تجربه میکنیم و قومی هستیم با پشتوانهای درخشان و غنی از فرهنگ و تفکر و سری داریم پر از سودای تغییر و تحول، لازم است تا اهمیت تفکر را از پیش چشم دور نداریم.
غفلت از وجه سیاسی تفکر یکی از معضلات مهم ما و از نقاط خلأ اساسی ماجرای فکری ایرانی هاست
مسلماً همواره بخش اصلی قدرت جوامع صرف عمل می شود و این عمل ناگزیر باید به هر آنچه که از بضاعت فعلیت یافته دارد، قناعت کند و راه فعلیت یافته سیاست را پیش ببرد، اما باید منطقه آزادی را هم فراهم کرد که آنجا درباره اصل و اساس چیزها بتوان اندیشید و تمرکز بر امکانات محتمل جدید برای وطن داشت. راهگشایی و توجه از سر تأمل و تأنی و تحقیق و مطالعه، چیزی نیست که بتوان از آن گریخت و اگر ما از شناخت بحرانهای ممکن و دور از فهم عرفی و اولیه بگریزیم، آنها از ما نخواهند گریخت و دیر یا زود ما را در گرداب فتنههای زمانه، غرق خواهند ساخت. بنابراین باید همت نخبگان نظری کشور مصروف فاصله گرفتن از عمل روزمره شود تا وجهی و نقشی از حیات که هنوز مکشوف نشده است، روشن گردد و راههای زندگی بر آن اساس سامان پیدا کنند.
*چرا آقای ناظمی؟ شما بیشتر به عنوان یک مدرس و نویسنده شناخته شده اید؟ چه الزامی وجود داشت که شما مدیریت این کار را بر عهده بگیرید؟
بیشک مدیریت یک مؤسسه آموزشی حتی مدرسه عالی علوم انسانی روزگار نو، مثل هر مدیریت دیگری یک کار اجرایی است. البته خوبی مؤسسه روزگار نو این است که هیچکس در آن تنها نیست و همه با هم کار میکنند و خلل و ضعفهای یکدیگر را پوشش میدهند. من هم بر این گمان بودم و هستم که مؤسسه روزگار نو به عنوان یک مدرسه عالی علوم انسانی، نیازمند همت خود اهل دانش است که شکل بگیرد و نظام یابد. به همین خاطر از زمانی که ایده شکلدهی دوباره این مؤسسه نزد دوستان مطرح شد تا همین امروز، من با اشتیاق به خواسته دوستانم جواب مثبت دادم و علاوه بر این، از برخی دوستان فاضل که تخصص در رشتههای مختلف مانند هنر، اندیشه اجتماعی و سیاسی یا فلسفه داشتند هم دعوت به همکاری و همفکری کردم که خوشبختانه آنها نیز استقبال کردند.
مؤسسه همواره از همفکری بسیاری از اهالی دانش بهره برده است و امیدوارم این بهرهبردن متوقف نشود زیرا آموزشهایی که اینجا طرح خواهند شد، تنها یک گام از امید به تحقق یک گفتوشنود بزرگ فرهنگی و فکری است. بنابراین امید ما و دعوت ما از همه دوستان اهل فضل و نظر این است که مدرسه عالی علوم انسانی روزگار نو را از آن خود بدانند و این مؤسسه را از نقد و نظر خود بهرهمند سازند. من هم به نوبه خودم تلاش خواهم کرد که پلی باشم برای ارتباط بهتر استادان گرانسنگ صاحب نام، استادان جوانتر صاحب تفسیر و جویندگان فکر و دانش.
نظر شما