فیلمی دیگر در ژانر کودک که بدون استفاده از عروسک، وجه موزیکال، فانتزی و ... یک قصه رئال را در قالب کمدی با نیم نگاهی به معضلات جامعه مدرن روایت می کند. فیلم از همان عنوان به باورهای کودکانه ارجاع می دهد و آسایشگاه سالمندان را بدل به مدرسه پیرمردها می کند تا با این رویکرد، شاهد فیلمی از دریچه نگاه کودک قهرمان فیلم باشیم. کودکی که از نظر فیزیکی و فکری یک ابرقهرمان نیست و اتفاقاً نقاط ضعفی دارد که او را ملموس می کند: ظاهر نحیف و رنجور پسر با عینک ذره بینی، ترسی که گاه و بیگاه از موقعیت موجود او را فرامی گیرد و کنجکاوی عام کودکانه است که قصه را پیش می برد.
فیلم با انتخاب زاویه نگاه و روایت کودکانه می تواند موضوع تلخ خود را تعدیل کند و قالب کمدی هم به پررنگ شدن این وجه کمک می کند. همراهی بچه ها برای نجات پیرمردان از خانه سالمندان به کمک بزرگسالی نیاز دارد که سعی شده این کاراکتر با خصوصیاتی تیپیک از بقیه بزرگسالان متفاوت شود. سرآشپز مرد چاق ترسویی است که بخصوص از خانم مدیر آسایشگاه می ترسد و این وجه او را آسیب پذیر و نزدیک به فضای کودکان می کند.
با این تمهید و مدد گرفتن از حضور بازیگر کمدی چون اکبر عبدی در نقش سرآشپز، این کاراکتر و ترس دائمی او از خانم مدیر تبدیل به موتیف بامزه ای می شود که در هر بار تکرار با عکس العمل خاص او خنده بر لب مخاطب می آورد. حضور سعید پورصمیمی در نقش پاک نهاد، پیرمردی که پسرهایش او را در آسایشگاه سالمندان گذاشته اند و می خواهند بی خبر مدرسه ای را که او تأسیس کرده، به پاساژ تبدیل کنند از نقاط قوت فیلم آن هم در زمانی است که شاید سعید پورصمیمی در تئاتر برجسته شده، ولی در سینما با تک نقش های ماندگاری چون "آبادانی ها" کیانوش عیاری و ... هنوز موقعیت فعلی را به دست نیاورده بود.
طرح مسایلی که به نوعی برخاسته از زندگی مدرن کنونی است در قالب داستانی کمدی و کودکانه می تواند نقطه قوت کار محسوب شود. جاه طلبی و گسست میان نسل امروز و دیروز که در کاراکتر پسران پاک نهاد برجسته شده و آنها با خراب کردن مدرسه ناشنوایان و تبدیل آن به یک مرکز خرید و همچنین قرار دادن پدر خود در خانه سالمندان نمود خوبی از این رفتارها هستند در کنار خانم مدیر آسایشگاه سالمندان که با بدجنسی و بداخلاقی خاص در جبهه مشترک با آنها قرار می گیرد.
فیلم با محور قرار دادن کودکان در حل مشکلات و مسایلی که به نظر می آید از عهده آنها خارج باشد، به این وجه هم می پردازد که برای انجام کارهای بزرگ نیازی نیست حتماً آدم بزرگ باشد. قهرمانان کودک فیلم با تکیه بر چند نقطه قوت اصلی و مکمل کردن آنها با هم، الگوی رفتاری مناسبی به مخاطبان کودک ارائه می دهند تا از ورای صحنه های کمیک و خنده دار، اتومبیلرانی ماجراجویانه در اتوبان ها و ... وجه آموزشی و اخلاقی فیلم هم تأمین شود.
"مدرسه پیرمردها" گیشه خوب خود را مدیون نگاه خاص به سینمای کودک، پرداخت حرفه ای و مجموعه عواملی است که به نتیجه خوبی منجر شدند. فیلمنامه با طرح اولیه ای از وحید نیکخواه آزاد از مشاوره مسعود کرامتی، فرشته طائرپور و ... بهره برد. جز پورصمیمی و عبدی بازیگرانی چون مرحوم مهدی فتحی، مرحوم عطاءالله زاهد، گوهر خیراندیش، مرحوم علی اصغر گرمسیری، داریوش عیاری مدیر فیلمبرداری و بهرام دهقانی تدوینگر بهره برده است. "مدرسه پیرمردها" موفق به کسب جوایزی از جشنواره های آن زمان شد که از مهمترین آنها می توان به جایزه بهترین فیلم هیئت داوران کودک از دوره سوم جشنواره بین المللی فیلم های کودک قاهره (1370) اشاره کرد.
در خلاصه داستان فیلم آمده است: پسران آقای پاک نهاد، مؤسس مدرسه ناشنوایان به بهانه این که پدر به خارج کشور رفته می خواهند ساختمان قدیمی مدرسه را خراب و جای آن پاساژ بنا کنند. نوه پیشکار آقای پاک نهاد برحسب تصادف درمی یابد که او برخلاف گفته پسرانش در جایی نگهداری می شود که به نظر می آید "مدرسه پیرمردها"ست. او با پنهان شدن در اتومبیل پسران پاک نهاد سر از یک آسایشگاه سالمندان درمی آورد. پسرک با کمک پیرمردان ساکن آسایشگاه و سرآشپز آنجا تصمیم به نجات پاک نهاد می گیرد.
نظر شما