قفقاز جنوبی مرکب از سه کشور آذربایجان، ارمنستان و گرجستان، منطقه ای بین دریای خزر در شرق، دریای سیاه درغرب، روسیه در شمال و جمهوری اسلامی ایران در جنوب می باشد و مساحتی در حدود 186 هزار کیلومتر مربع را شامل می شود .
برخی مناقشات درون منطقه ای و پیامدهای آن به کشورهای همجوار از یک طرف و به علت عضویت در سازمان امنیت و همکاری اروپا اهمیت این منطقه را دربعد سیاسی و وجود ذخایر نفت از بعد اقتصادی حایز اهمیت می باشد .
بازیگران صحنه قفقاز جنوبی متنوع و متعدد هستند.جدای از سه کشوراصلی، سه بازیگر منطقه ای یعنی ایران، روسیه و ترکیه به همراه دو بازیگر فرا منطقه ای یعنی آمریکا و اتحادیه اروپا، تعدادی بازیگر بین المللی نظیر سازمان ملل متحد(به دلیل دخالت در مناقشه قره باغ و صدور قطعنامه و بیانیه )، ناتو (با استقرار در گرجستان و افزایش همکاری با آذربایجان ) و سازمان امنیت و همکاری اروپا (به دلیل حضور در روند مناقشه قره باغ از طریق گروه مینسک ) در صحنه تحولات قفقاز جنوبی حضور دارند . همچنین، تعدادی از بزرگترین شرکتهای نفتی جهان در روند تحولات منطقه ای ایفای نقش می نمایند .
هر یک از بازیگران فوق با دلایل و انگیزه های متفاوت در صحنه تحولات منطقه حضور یافته اند .
نویسنده کتاب با اشاره به تعداد مناقشات، ثبات را اساسی ترین نیاز منطقه می داند و در این بین ایران و اتحادیه اروپا را به عنوان دو بازیگر مهم در روند برقراری صلح حایز اهمیت می داند .
منوچهر مرادی رفع تضاد منافع بازیگران حاضر در صحنه تحولات در قفقاز جنوبی و تعامل آنها در جهت نیل به درک مشترک از فرصت و تهدیدات این سوال را مطرح می کند که حدود و امکانات همکاری جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپا به عنوان دو بازیگر اصلی صحنه قفقار جنوبی چیست؟
وی در پاسخ به این سوال و اثبات فرضیه تحقیق در دو بخش و 6 فصل موضوع را مورد کنکاش قرار داده است .
در فصل اول به اهمیت منطقه قفقاز جنوبی و جایگاه آن در استراتژی امنیتی ایران پرداخته شده است . دیدگاه ها ، اهداف و منافع ایران در قفقاز جنوبی و جایگاه قفقاز جنوبی در استراتژی سیاسی - امنیتی اتحادیه اروپا موصوعاتی است که نگارنده در فصل دوم و سوم به آن پرداخته است .
فصل چهارم زمینه ها و موانع ناشی از روابط دو جانبه ایران و اتحادیه اروپا اختصاص یافته است. فصل پنجم همکاری ایران و اتحادیه اروپا از دیدگاه آذربایجان، ارمنستان و گرجستان مورد بررسی قرار گرفته و در فصل ششم هم همکاری ایران و اتحادیه اروپا از دیدگاه کشورهای آمریکا، روسیه و ترکیه مورد کنکاش واقع شده است .
از نتیجه گیری های مهمی که نویسنده به آن دست یافته است اینکه گر چه وضعیت کنونی روابط جمهوری اسلامی ایران با غرب و ماهیت تنش آمیز آن بر روابط با اتحادیه اروپا سایه افکنده است، ولی تهدیدات و منافع مشترک در منطقه قفقاز جنوبی و نقش رو به تزاید اتحادیه اروپا در مناطق پیرانی و موقعیت برجسته ایران در منطقه این امکان را فراهم می کند تا همکاری میان دو طرف در قفقاز جنوبی همچنان محل توجه باقی بماند .
نظر شما