به گزارش خبرنگار مهر، ساکت مزیدی اصفهانی بانوی هنرمند اصفهانی هنر مشبک یا برشکاری را از 18 سالگی نزد پدرش اسحاق مزیدی اصفهانی آغاز کرد. پدری که همرزم شهید سیدمجتبی نواب صفوی بود و با توجه به شرایط آن روزگار تکمیل دوره تحصیل را برای او مناسب ندانست. او با کار روی طرح های ساده، اسلیمی و ... از تجربه های پدر در مشبک سازی استفاده و پس از تکمیل و ارائه نخستین اثر مستقل خود همه را شگفتزده کرد. هنر مزیدی پیوند ناگسستنی میان هنر مشبک و کلام مقدس خداوند ایجاد کرده است.
همین تعصب است که وجهی مقدس به آثار و هنر خاص این بانوی هنرمند می بخشد و او را در سال های قبل از انقلاب وامی داشت برای هتل ها، موزه های غیردینی و ... به قول خودش کار بزمی عرضه نکند. مزیدی حتی پیشنهاد کار در کشورهای غربی را ه نپذیرفت، چون می دانست کسی خواهان وجه مقدس گون هنرش نیست و او هم طالب خلق آثار سفارشی آنان نیست. پس دل به بسط و گسترش این هنر در سرزمینی سپرد که داعیه حمایت از هنر اسلامی را دارد. ولی چگونه است که خواست معقول او از پس این همه سال همچنان بی متولی مانده است؟
مزیدی ایده ساخت 30 سالن با دیوارهایی از شیشه دوجداره که سی جزء قرآن را با هنر مشبک در میان می گیرد، در زمان ریاست جمهوری حضرت آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب، طرح کرد که بسیار هم مورد استقبال قرار گرفت و به تعبیری در صورت عملی شدن می توانست آثار هنری ایران را تحت الشعاع قرار دهد. ولی هنوز حتی استارت اولیه به تحقق پیوستن این طرح زده نشده، هر چند درخواست های کوچکتر از این هم از طرف مزیدی بی سرانجام مانده است.
خانه او هم کارگاه، هم انبار و هم نمایشگاه و به گفته بهتر موزه این آثار منحصر بفرد است و جالب اینکه با وجود حضور در نمایشگاههای متعدد قرآنی دینی، موزه آزادی، پارک لاله، موزه قرآن، مجمع جهانی اهل بیت (ع)، اجلاس سران، پژوهشگران ویژه بانوان و ... همچنان شخصاً از آثارش نگهداری می کند. تجربه تلخ تابلویی که در نمایشگاه مجلس شورای اسلامی گم شد و وزارت ارشاد و مجلس مسئولیت آن را به گردن یکدیگر انداختند، او را واداشت خود عهده دار حفظ امنیت آثارش و به نوعی متولی آنها شود. آثاری که برای او به منزله فرزندانش محسوب می شود و چه بسا 10 ماه روی یکی از آنها وقت گذاشته است. مزیدی احساس خود را از گم شدن اثرش اینگونه عنوان می کند: "بیشتر از هر مادری برای تابلو خودم گریه کردم."
ترجیع بند حرف ها و درد دل های مزیدی هدف اصلی او را از خلق آثارش و طرح ها و برنامه هایی که ارائه می دهد برجسته می کند: "سرفرازی اسلام و قرآن و جمهوری اسلامی". ولی یک جمله انتقادی هم در جای جای کلامش ریشه دوانده و در پایان هر حرفی نقبی به آن می زند: "ما مردم مرده پرستیم و همیشه قدر هنرمندانمان را بعد از مرگشان گرامی می داریم ... چرا تفاوت حرف تا عمل اینقدر زیاد شده؟"
مزیدی خاطره خوش دیدار با رهبر فقید انقلاب حضرت امام خمینی (ره) را ضمیمه این ترجیع بند می کند تا نتیجه بگیرد چقدر از حرف های و وعده های خوبی که اول انقلاب ارائه شد، فاصله گرفته ایم. هنگامی که امام خمینی (ره) تأکید می کردند از کاغذبازی و ... دوری شود، در حالی که ساکت مزیدی برای تأسیس یک موزه برای گردآوری و نگهداری مناسب آثارش و حتی دریافت یک رتبه هنری ره به ناکجاآباد برده است.
به زعم مزیدی او اگر سال هایی را که بر سر تجربه اندوزی و بالندگی هنر مشبک گذاشته به تحصیل علم می پرداخت، باید اکنون مدرک دکترا میداشت. ولی چه می توان کرد وقتی جبر زمانه تحصیل او را ناتمام گذاشت؟ در چنین موقعیتی وقتی دریافت رتبه هنری این بانوی هنرمند از سازمان میراث فرهنگی متضمن مدرک تحصیلی معتبر است، مزیدی حق ندارد از این بوروکراسی اداری گله مند باشد؟
هر چند او دیگر گله مند هم نیست و دل به هیچ امیدی برای استفاده از تجربه و هنرش حتی برای تربیت نسل جدید هنرمندان نبسته و شرایط موجود را پذیرفته است. دل او به خاطره های شخصی چون اهداء یکی از تابلوهایش به بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی خوش است که به گفته مزیدی امام راحل در وصیت نامه خود به آن اشاره فرموده اند.
مزیدی خود را وقف هنر مشبک سازی می داند، نه نذر آن و آرزو دارد روزی زیارتنامه امام حسین (ع)، حضرت ابوالفضل (ع) و ... را به هنر مشبک سازی مزین کند. ولی وقتی پیدا کردن یک خطاط باید به همت خود او انجام شود، عملی شدن این آرزو چقدر امکانپذیر است؟ شاید هم باید آن را هم به آرزوهای تحقق نیافته دیگر خود ضمیمه کند!
نظر شما