به گزارش خبرنگار مهر، نشست «بازخوانی خوانش شریعتی از جهتگیری طبقاتی»، روز گذشته ۷ اسفندماه با حضور جمعی از اندیشمندان در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
سیدحسین شهرستانی مدیر گروه حکمت هنر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی در ارائه مقاله خود با عنوان جستاری در حاشیۀ بازخوانی «جهتگیری طبقاتی اسلام» دکتر شریعتی گفت: دکتر شریعتی در «جهتگیری طبقاتی اسلام» موضوعی را در حاشیه طرح میکند که از قضا آن را میتوان امروزه به وجهی از طرح متن اثر مهمتر دانست.
وی افزود: او در نقد روشنفکران ایرانی میگوید: «آنهایی که اکنون ایدئولوژیهای جدید را ترجمه میکنند، نمیدانند که ما این مفاهیم را داریم و حتی برای آنها اصطلاح داریم. در حال حاضر یک گرفتاری … این است که چون باید آن مفاهیم را به اصطلاح قدیمی برگردانیم، روشنفکر یا نیمه روشنفکر که گمان میکند میخواهیم همان حرفهای قدیمی را بخوردش بدهیم، فرار میکند، بنا بر این مجبوریم اسمش را عوض کنیم. مقالات شمس را میخواندم و دیدم که شمس در جایی میگوید: «و راه حق آن بود، که ایشان بدنامش کردند و به کفرش آلودند… و این است که نمیتوان از آن سخن گفت. باید نام دیگر کرد و از آن خط و نشان سخن گفت.»
این پژوهشگر و نویسنده کشورمان تصریح کرد: بر این اساس شریعتی تلاش میکند تا مفاهیم دینی نظیر «جبر»، «اختیار»، «زهد»، «دنیاگرایی»، «جهاد نفس یا خودسازی»، قناعت و البته عدالت و قسط و امت و امامت و شهادت و غیره را با نامهای تازه و به لسان قوم روشنفکران درآورد. این شیوۀ تماس و مواجهه میان سنت و تجدد، البته خصلت مهم ادبیات سیاسی و حتی دینی دهههای سی و چهل و پنجاه شمسی است. چنانچه در جریان دینی مرحوم فلسفی، واعظ شهیر هم دست به چنین تطبیقهایی زده و همچنین مهندس بازرگان هم ید طولایی در این امر دارد.
شهرستانی در ادامه سخنانش با اشاره به اینکه گرچه مواجهه شریعتی به نسبت حجت الاسلام فلسفی و اهل منبری چون او جدی تر و حساب شده تر است، اما او نیز از بحران نهفته در این «بی مبالاتی نسبت به نام» و سهل انگاری در طرح تعابیر و اصطلاحات مبرا نیست، گفت: در واقع این امر، وجه مهمی از ایده ما در طرح نسبت تمدنی با غرب را آشکار میکند. این طرح نسبت امکانات و محدودیتهایی توأمان دارد. در حالی که ماکس وبر در مقدمه اثر کلاسیک خود «اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری» تصریح دارد که سرمایه داری صرفاً طمع و حرص و دنیاخواهی نیست، شریعتیِ جامعه شناس و وبرخوانده به ما میگوید که بورژوازی همان دنیاطلبی است.
این جامعه شناس اظهار کرد: سخن شریعتی گرچه یکسره نادرست نیست، اما نحوی غفلت و سهل انگاری در آن است که موجب میشود ما درست در لحظهای میخواهیم با غرب آشنا شویم او را پشت سر میگذاریم. گرچه در این فرایند سخنی ظهور میکند که خود واجد قدرتی است و جهانی و زبانی برپا میکند. فی المثل اخلاق سیاسی برآمده از مفهوم «خودسازی انقلابی»، تأثیر ژرفی بر سرشت و سرنوشت فرهنگ معاصر ما گذاشته است و نمیتوان با این موضوع صرفاً از منظری ملانقطی برخورد کرد.
وی اضافه کرد: روی دیگر سکه آن است که در برابر این رویکرد، جهت گیری روشنفکرانی است که اساساً پذیرای هیچ معنایی از عهد سنت در جهان جدید نیستند. آنان هم در غیریت سازی میان سنت و تجدد سهل انگاراند ….
شهرستانی در پایان سخنانش گفت: اکنون در پایان دهه نود شمسی گویی ما هنوز از این دوگانه چنانچه شایان است بیرون نجسته ایم، ولی به هرحال باید دانست که برون شد از این وضع جز در گرو بازخوانی تجربۀ مواجهۀ تاریخی مان با غرب میسر نیست. شریعتی در نقطۀ عطف این تاریخ قرار دارد.
نظر شما