به گزارش خبرگزاری مهر، انجمن ادبی آفتاب با محوریت داستان صد و دومین نشست خود را که به نقد و بررسی سه داستان «قمار یک مترسک» نوشتهی محمدجواد مهماندوست، «آکیلا» اثر زهرا بیژنیار و «کوله» به قلم فاطمه ارزهگر اختصاص داشت به صورت اینترنتی برگزار کرد.
در این نشست ۲۵ عضو نوجوان به صورت مجازی با لیلا صبوحی نویسنده و مدرس داستاننویسی به بحث و گفتوگو پرداختند.
صبوحی پس از شنیدن داستان «قمار یک مترسک» به اصل باورپذیری در داستان اشاره کرد و گفت: در داستان جادوگر شهر اوز، شخصیت مترسکی داریم که راه میرود و رفتارهای انسانی از خود نشان میدهد، ولی مترسک در داستانی که شنیدیم، تمامی ویژگیهای یک مترسک در دنیای واقعی را دارد اما در نهایت، فعلی خارج از حیطهی توصیفهای عینی از او مشاهده میکنیم که این با منطق باورپذیری در داستان تناقض دارد.
وی ادامه داد: در این داستان گاهی میبینیم که زبان با یک پراکندگی و بینظمی همراه شده است و فعلها بدون دلیل و توجیهی خاص از گذشته به حال و بالعکس جابجا میشوند.
این نویسنده با اشاره به اینکه کلمه برای نویسنده یک ابزار مهم و کلیدی است، افزود: نویسنده باید در انتخاب کلمهها و واژگان نهایت دقت را بهکار گیرد.
صبوحی در ادامه نقد داستان «قمار یک مترسک» ایدهی خوب داستانی و پایانبندی مناسب و غافلگیرکننده را از ویژگیهای این داستان دانست.
قصهی «آکیلا» به قلم زهرا بیژنیار دومین داستانی بود که فایل صوتی خوانش آن در انجمن مجازی به اشتراک گذاشته شد.
بر همین اساس، مهدی حیدری عضو انجمن ادبی آفتاب، در نقد این اثر گفت: به نظر نمیرسد که دو شخصیت بلوچ، حین حرفزدن با شیوهی نگارش نویسنده با یکدیگر گفتوگو کنند و اگر شخصیتها با زبان و لحن بلوچی گفتوگو میکردند طبیعیتر جلوه میکرد.
یوسف لطفینیا دیگر عضو انجمن داستان در ادامه نقد و بررسی داستان «آکیلا» ادامه داد: تعداد واژگان بومی و ناآشنا در داستان موجب سردرگمی مخاطب میشود و پیجویی مخاطب در یافتن معانی واژگان باعث دلزدگی او شده و اسباب دیر فهمی در داستان را بوجود میآورد.
غزاله ناجی دیگر عضو انجمن نیز در مورد این داستان گفت: بعد از شنیدن داستان از زبان نویسنده، بهتر از قبل متوجه موضوع داستان شدم ولی باید توجه کرد که فایل صوتی داستان در دسترس همهی مخاطبان نیست. به نظر من بهتر است کمی از توصیفها کاسته شود، تا مخاطب راحتتر درونمایهی اصلی داستان را متوجه شود.
کارشناس میهمان انجمن نیز درباره داستان «آکیلا» گفت: شکل نوشتن داستانهای زهرا بیژنیار همیشه من را شگفتزده میکند و سطح کار او بالاتر است از حد توقع و انتظار من از دوستانی با این سن و سال است.
صبوحی یادآور شد: در واقع ریزبینی، دقت در انتخاب سوژه، زبان و نوع نگاه ویژه او به شخصیتها گاهی غبطه برانگیز میشود و این باعث خرسندی است. اما یک نکته در اکثر داستانهای زهرا به چشم میخورد که گاهی مغفول میماند و آن هم پیش بردن روند داستان است، به عبارتی، گاهی بار داستان به قدری سنگین میشود که نیاز است برای فهم بهتر، داستان را چند بار بخوانیم و این برای همهی مخاطبان امر راحتی نیست.
او در تکمیل گفتههایش در اینباره ادامه داد: درست است که در روایت باید غیر مستقیم به موضوع اشاره کرد و کلاً غیرمستقیمگویی هنرمندانهتر است اما گاهی نویسنده به لبه مرز باریکی میرسد، که در آن باید بین هنری بودن و مفهوم بودن، یکی را فدا بکند، در آنجا به نظر من قابل درک بودن اثر اهمیت بیشتری پیدا میکند.
مدرس داستاننویسی خاطرنشان کرد شیوه ارائهی صوتی داستانها یا پادکستها به فهم بهتر اینگونه داستانها کمک میکند.
«کوله» آخرین داستان کوتاهی بود که ازسوی فاطمه ارزهگر ارائه شد و پس از ارائه نقدهای اعضای انجمن بر این اثر، صبوحی در نقد آن بیان داشت: داستان «کوله» در عین سادگی و روانی، داستان خوبی بود و شاید بتوان این داستان را به لحاظ سبک و سیاق، جز داستانهای مینیمال محسوب کرد؛ یعنی خیلی فشرده روی موضوعی خاص تمرکز و همان موضوع را بیان کرد.
نشست انجمن ادبی «راهزینه» کانون خراسان جنوبی مجازی برگزار شد
انجمن ادبی شعر و داستان راه زینه دهمین نشست خود را با حضور غلامرضا بکتاش شاعر و نویسنده نامآشنای حوزه کودک و نوجوان به صورت مجازی برگزار کرد.
بر اساس این گزارش، این نشست با حضور فعال مربیان و اعضای این انجمن همراه بود و تعدادی از اعضا به شعرخوانی پرداختند و آثار آنها از سوی بکتاش مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
بکتاش ضمن بررسی آثار اعضا، شعر را بیانگر حالات درونی شاعر دانست و گفت: لازم است قبل از اینکه شعر بگوییم، شاعری را تمرین کنیم، نوشتن شعر آخرین مرحله شاعرانگی است و مراحل ابتدایی شعر گفتن پرورش حواس است.
این شاعر کودک و نوجوان کاشف بودن و خوب دقت کردن را از ویژگیهای شاعر دانست و افزود: یک شاعر باید اهل اندیشه خردگرا باشد و چیزی را کشف کند که دیگران از دیدن، شنیدن و چشیدن آن عاجزند.
وی در پایان ضمن پاسخ به سوالهای اعضا ابزار کار شاعر را بعد از پرورش حواس، اندیشه در کلمات دانست و ادامه داد، شاعر به کلمات بار عاطفی میدهد و معنا میبخشد. اگر شاعری نتواند این کار را خوب انجام دهد شعر او نخنما و کهنه خواهد بود.
نظر شما