مریم مشرف در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان این مطلب افزود : نقد یعنی سنجش سخن و تعیین سره از ناسره که متاسفانه گاه به عیب جویی و دیدن معایب اثر ادبی تعبیر می شود. این تعبیر صحیح نیست و بهتر است در سنجش سخن به جنبه های مثبت و منفی اثر پرداخته شود.
وی در ادامه گفت : مسئله مهمی که مقدمه نقد محسوب می شود ، توصیف و بیان چگونگی نقد است که بهتر است در نقد از این امر فراتر برویم و به مقوله چرایی بپردازیم؛ به عبارتی دیگر، آثار مهم ادبی اعم از شعر یا نقد مبتنی بر یک منطق هستند و این منطق لزوما در صورت اثر آشکار نیست. حتی در جایی منطق در پس ظاهر اثر پنهان است.
این منتقد ادبی در توضیح بیشتر این موضوع تاکید کرد: نویسندگان و شاعران توانا در ذهن خود منطقی دارند که توجیه بیان یک اثر است و تفاوت آن را با مهملات یا هذیان معین می کند. منتقد باید به این منطق پی ببرد و این تنها در صورتی امکان پذیر است که او بکوشد تا به زنجیره علت و معلولی که موجد و پدید آورنده اثر بوده ، به نوعی نزدیک شود. البته بیان قوانین علیت همیشه در آثار ادبی ممکن نیست اما دست یافتن و نزدیک شدن به حوزه ای که می تواند توجیه تولد یک اثر هنری باشد یا منطق آن را بیان کند ، از طریق سئوال " چرا " می تواند برای یک منتقد ترسیم شود و برای آنها پاسخی بیابد.
نویسنده " شیوه های نقد ادبی " تصریح کرد: این مسئله را اولین بار " ویلیام امپسن " در کتاب " هفت نوع ایهام" مطرح می کند و اثر ادبی را به ساعتی تشبیه می کند که منتقد باید بفهمد چرا این ساعت کار می کند، به چه دلیل به کار افتاده و یا چگونه کار می کند. این سئوال ها به درک منطق اثر منتهی می شود.
نظر شما