به گزارش خبرنگار مهر، در ادامه سلسله نشستهای گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی امروز نشست "فلسفه و نقد ادبی: چند نقطه اشتراک" با حضور دکتر حسین پاینده برگزار شد.
دکتر پاینده سخنان خود را با اشاره به وجه اشتراک ادبیات و فلسفه آغاز کرد و گفت: وجه اشتراک ادبیات و فلسفه نظریه زیبایی شناسی است که به مقولاتی مانند ارزش زیبایی و چگونگی می پردازد.
وی در ادامه گفت: نقد ادبی ذات فلسفه در یونان باستان است و در راه مجادله افلاطون و ارسطو به وجود آمده است. افلاطون در مورد شعر صاحب نظریه ای است و می گوید شاعران مقلد از امور تقلید می کنند. ارسطو نیز در کتاب شعر شناسی نظریه محاکات را مطرح می کند و می گوید که در هنگام تماشای تراژدی مخاطبان به قهرمان خود هماهنگ می شوند و بر این صورت مخاطب هنگام تماشای تراژدی احساس غرور می کنند.
دکتر پاینده در ادامه با اشاره به اینکه این مجادله از سه هزار سال پیش تاکنون ادامه داشته، گفت : فلسفه، نظریه ادبی و ضرورت آن را اثبات می کند. به اعتقاد اکثر نظریه پردازان ادبی شاعر شعر را به شکل خاصی به کار می برد و زبان ادبیات متفاوت از کاربرد آن در آن حوزه است. شعر مانند نوری است که از منشور عبور می کند و دلالتهای معنای را به طور تلویحی به خواننده القاء می کند.
وی افزود: در واقع در ادبیات تصویری در ذهن متبادر می شود که در شعر نیامده است پس اگر این تعریف را بپذیریم زبان در شعر استعاری است.
دکتر پاینده همچنین به این موضوع اشاره کرد که شعر از واژگان روزمره و متعارف استفاده کرده و موقع قرائت از دلالتهای صریح می گذرد و به دلالتهای ثانوی می رسد. کار منتقد هم به گونه ای است که تنها یک امری را که تاکنون گفته نشده را بیان می کند.
دکتر پاینده به نظر هایدگر اشاره کرد و گفت : واقعیتی که شعر بر ملا می کند از طریق فلسفه پردازی هایدگر در آنجابودگی طرح می شود.
وی در ادامه گفت : ظاهرا منتقد ادبی چنین می کند که اراده دانستن و بودن وظیفه منتقد ادبی است. هایدگر به جهش به سمت واقعیت و دور شدن از زندگی روزمره اشاره می کند. این دقیقا همان چیزی است که در ادبیات دیده می شود.
دکتر پاینده با اشاره به انی نکته که در نقد ادبی زبان شعر از نظر دلالت های ضمنی آشکار می شوند نه دلالتهای صریح گفت : هایدگر معتقد است که مسائل مربوط به هستی باید در ساحتی خارج از زبان زندگی روزمره بررسی شود.
نظر شما