عضو هیئت علمی دانشگاه کاشان در گفتگو با خبرنگار مهر در تشریح جمله امام خمینی (ره) در مورد قرآن کریم که فرمودهاند: «اگر قرآن نازل نمیشد باب معرفت الله تا ابد بسته بود.» گفت: اولاً امام خمینی (ره)، انس و ارتباط عمیقی با قرآن داشت که هم مومنانه بود وهم عالمانه و عارفانه. هم مانند یک مؤمن دل داده صبح تا شب تا آنجا که میتوانست قرآن را میخواند و به او تبرک و توسل میجست و از طرفی اندیشهها و نظریههای تابناکی پیرامون تفسیر و تدبر و حتی تأویل قرآن ارائه میکرد. نظریههایی همچون فهم عمومی، حضور قرآن در همه امور زندگی، حجب استفاده از قرآن، مهجوریت توأمان ثقل اکبر و کبیر (قرآن و عترت)، حکومت و اداره کشور تحت رهبری قرآن، همگی عمق و دامنه اندیشه قرآنی آن رهبر بزرگوار را نشان میداد؛ مطالبی که بارها در بیانات و نوشتههایش به تبیین و تأکید آنها پرداخته بود.
وی افزود: ثانیاً یکی از دیدگاههای برجسته ایشان در باب برداشت و تفسیر قرآن این است که همه مفسران به رغم تلاش و تکاپو و مطالعه وسیعشان- که سعی شأن مشکور باد- هر یک، تنها پردهای از حقایق قرآن را درک کردهاند، یعنی خدا و معرفت و جهان و قواعدی که در سایه فهم خویش از قرآن دریافتهاند نسبت به اصل و کنه و حقیقت قرآن بس ناچیز است و همگی ما با هر درجه از دانش و عرفان، نیازمند لطف الهی و عنایت معصومان برای تفسیر واقعی هستیم. ثالثاً از آنجا که قرآن برای هدایت همه مردم نازل شده، هرکس به میزان ایمان و همتش از فهم قران بهره مند میشود نه براساس عناوین و ادعاهایش، و به تعبیر ایشان حجب متعددی مانع درک آیات الهی اند.
این پژوهشگر علوم قرآن تصریح کرد: با توجه به سه نکته فوق، به خصوص درباره شناخت خدا، امام (ره) معتقد بود که هرچه معرفت ناب و گوهر کمیاب است از متن و بطن قرآن قابل صید و برداشت است. کتابها و اندیشههای بشری هر کدام از زاویه تنگ و نگرش ناقص خود خدا را معرفی کردهاند. خداشناسی مندرج در کتب آسمانی پیشین نیز با تحریفها و خرافههای بسیار عجین شده است. بنابراین طریق منحصر به فرد معرفة الله قرآن است که در صدها آیه به توصیف نامها و صفات جمالیه و جلالیه خداوند پرداخته و همه خداجویان را اعم از عامی و عالم و عارف و محقق، شیفته ذات لایزال او کرده است. البته همین قرآن برای شرح و تفسیر خود، حجتهای الهی و واسطهها و راهنماهایی از جنس بشر تعیین فرموده، بنابراین تأکید امام بر انحصار معرفة الله به قرآن با حجیت و جایگاه پیشوایی و راهنمایی اهل بیت منافاتی ندارد، چرا که آنان مفسران حقیقی قرآن و راهنمایان طریق (ادلاء علی صراطه، معدن علمه، حفظه سره، من اراد الله بدآ بکم و من وحده قبل عنکم)
وی تأکید کرد: اما آنچه سایر مردمان با حدس و تخمین و گمان و احتمال میگویند و مینویسند، با فرض نیتهای صحیح، محصول اندیشه ضعیف و محدود بشری آنهاست و هرگز پاسخگوی نیاز بشر به شناخت خدا به عنوان مهمترین نیاز معنوی انسان نیست. به بیان امیرمومنان در نهج البلاغه؛ کل ما میزتموه باوهامکم فهو مخلوق لکم مردود الیکم (هرآنچه شما با وهم و تصورات خود از خدا تشخیص میدهید ساخته و پرداخته ذهن شماست و به خودتان باز میگردد.)
عباسی مقدم در پاسخ به این سوال که امروزه از روشهای هرمنوتیکی تا نشانه شناسی و نماد شناسی و زبان قرآن و … تا تفسیر فلسفی و تاریخی و عرفانی و… برای قرآن استفاده میکنند. مسلمانان صدر اسلام چگونه قرآن را درک میکردند، هم گفت: در صدر اسلام و زمانه نزول قرآن، جامعه مکه و مدینه در سادهترین و ابتداییترین شرایط زندگی مادی و فرهنگی بودند و سواد و آموزش و امکانات فرهنگی دیده نمیشد، بنابراین نزول قران را باید نقطه عطف خروج از زیست جاهلی به زیست معنوی و معرفت آمیز دانست. در چنین فضایی از ابهام و تاریکی، هر پیام نورانی و دانش ربانی که توسط پیامبر به این مردم اهدا میشود ثروتی بزرگ و پاس داشتنی است که مؤمنانه قدرش را میدانند و بر سر می نهند و به چشم میکشند. فهمی هم که از این آیات دارند متأثر از فطرت هدایتجو و دلهای تشنه معرفت آنهاست است و بدین سبب، حتی به سورهای کوتاه و خواندن و عمل به آن دلخوش و سرمست میشدند. انگار طوفانزده تشنه ای در برهوت به جرعه آبی دست یافته است، پس شاکر بودند از این لطف الهی و فرصتی و توجهی به ریزبینیها و موشکافیها و حتی سوالهای ریز و احیاناً بهانه جویی نداشتند، لذا سؤالهای ریز و بهانه جویی ها بود در آن اوایل از سوی یهودیان بود نه مسلمانان پاک طینت و شیفته نبی و کتاب نبی.
وی اضافه کرد: اما با گذشت زمان و گسترده شدن تدریجی معارف دینی و آشنایی با افکار و اندیشههای جدید و نوپدید، به خصوص آنچه از آن سوی مرزها از جوامع دینی دیگر یا جوامع غیردینی میآمد، نوع پرسشها و انتظارات متفاوت گردید و روشهای نوین پاسخگویی به میدان آمد. وقتی در دوران ما، هر متن حتی متن کتب آسمانی با معیارهای نقد متن و هرمنوتیک ارزیابی و تحلیل میشود، گروهی از قرآن باوران نیز فعالانه یا منفعلانه، قرآن را از دریچه هرمنوتیک مینگرند و با پیش فرض امکان و تغییر و تحریف، به مطالعه وحی نبوی میپردازند، در حالی که از منظر ایمانی و حتی تاریخی و علوم قرآنی، دلیلی برای قبول تحریف قرآن وجود ندارد. پس هرچند این گرایش کنونی به مباحثی چون نشانه شناسی و زبان شناسی، اقتضای غیر قابل انکار بازار معرفت و دانش امروز و جو غالب در شرایط کنونی است، اما فقط نگاه هوشمندانه و برخورد عالمانه با این فضا میتواند آسیبها را دفع کند و مروج اندیشه ناب قرآن و مدافع ساختار و حقانیت بی چون و چرای قرآن باشد.
این کارشناس علوم قرآن اظهار کرد: اما اینکه آیا اکنون با آن نگرش ساده و صمیمی نیز میتوان به قرآن رجوع کرد و بهره گرفت یا نه؟ پاسخ مثبت است و نسخه هدایتی و روشمند قرآن برای استفاده همه انسانها کماکان جاری است و با روش تدبر یعنی استماع و قرائت و انس با آیات به همراه تفهم روشمند و در عین حال ساده براساس ظواهر آیات و سورهها، میتوان بهترین رهنمودها و بهرههای دانشی و معنوی را از قرآن گرفت و این روش عمومی و فراگیر و همگانی و همه جایی همان تدبر است: «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَی قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا».
نظر شما