۱۶ تیر ۱۳۹۹، ۹:۰۶

گزارش مهر از آیین وداع شهیدان در ساری

کربلایی ها رسیدند/ مادران با مجمعه های عزا به پیشواز آمدند

کربلایی ها رسیدند/ مادران با مجمعه های عزا به پیشواز آمدند

ساری- دوباره شهید آوردند و تیرماه خاطره ساز ترین زمانی بود که آسمان مازندران را به کربلا، عاشورا و نینوای خان طومان در سوریه پیوند زد.

خبرگزاری مهر - گروه استان‌ها- علیرضا نوری کجوریان: مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس مازندران رؤیایی‌ترین شب تابستانی را به صبح پیوند زد، شبی که عطر و بوی شهدایش کام همه مردمان شهر را معطر کرد و همه دل‌ها را کربلا و دشت پربلایش پرواز داد.

باز شهید آوردند، شهدایی که چهار سال از آسمانی شدنشان می‌گذرد و آمدند تا جان‌های خسته از روزگار را جلایی دوباره بخشد، امشب شب شهید جمشیدی و سعید کمالی است. دو یادگار حماسه خان طومان. بوی اسپند عود فضای را پرکرده، قرص ماه امشب کامل‌تر از همیشه چشم‌نواز شده است و شهدایی که از آن بالا و از ورای آسمان میهمان مردمان شهر شده‌اند.

کرونا و همه محدودیت‌هایش با رعایت پروتکل‌های بهداشتی، عاشقان را دورهم جمع کرده است و در زیر آسمان شهر، همه ماسک زده منتظر تشریف‌فرمایی و حضور پرستوهایش بودند. از پیرمرد روستایی تا کودک خردسال شهید کمالی که ماسک بر چهره داشتند اما همه بودند با رعایت فاصله اجتماعی.

یاران همه جمع شدند

امشب حس و حال فضای پارک موزه عطر و بوی شهادت دارد، دیگر هشت شهید گمنام آرمیده در صحن پارک موزه تنها نیستند و دو آلاله بازگشته از خان طومان را که معطر به عطر عاشورا و رضوی هستند، در آغوش گرفتند. یاران همه جمع شدند. از جمشیدی و کمالی تا بلباسی و دیگر شهدایی که اگرچه هنوز پیکرهایشان تفحص نشده اما حضور پرمعنایشان را می‌توان حس کرد که به پیشواز و بدرقه هم‌رزمانشان آمدند.

همسر شهید کمالی با فرزند خردسالش در جایگاه قرار می‌گیرد، اشک در چشمان جمعیت موج می‌زند. پسری خردسال که لباس رزم پوشیده و استوار و راست‌قامت روبروی جمعیت ایستاده است. این پسر داغ دل خانواده شهدا را تازه کرده است.

همسر شهید می‌خواند، «شهدا از آب گوارای شهادت نوشیدند و عندربهم یرزقون شدند، شهیدان با اخلاص به‌سوی جبهه حق علیه باطل رفتند و نام خود را در دفتر جغرافیای انسانی ثبت کردند». از آرزوهای شهدا و هم‌رزمان همسر شهیدش که می‌گوید، بغض جمعیت می‌شکند. نوای یا زهرا و یا زینب و لبیک یا حسین (ع) نجوای همگان می‌شود.

ادامه می‌دهد: «اسلام محدودیت جغرافیایی ندارد و هر جا موجودیت امتی به خطر می‌افتاد جنگیدن با دشمن یک ارزش می‌شود و شهدا و خانواده‌های شهدا دین خدا را یاری کردند و هیچ ملت همانند ایران تاکنون این‌گونه آمریکا را خار نکرده است».

از جایگاه همسر شهید بودن برای دشمنان رجز می‌خواند و باصلابت می‌گوید شهیدان برای پیشرفت و حفظ اسلام از جان دادن ابایی نداشتند و اکنون ما باید به وظیفه خود عمل کنیم.

شهدا رسیدند / ‏‬ مادران با مجمعه‌ها به پیشواز آمدند

غمی در جان‌ها زبانه می‌کشد، اشک امانمان نمی‌دهد که مجری مراسم می‌گوید راه را برای حضور و تشریف‌فرمایی شهدا بازکنید. نفس در سینه حبس می‌شود، اشک راه خود را پیدا می‌کند و بر پهنای صورت جاری می‌شود.

عطر اسپند و گلاب و بوی عود دوباره جان می‌گیرد، مادران، خواهران و همسران شهدا مجمعه‌هایی بر سردارند و پیشاپیش و پشت سر پیکرهای مطهر شهیدان حرکت می‌کند، امشب مراسم جشن شهیدان آسمانی است و نوای یا حسین در فضا طنین‌انداز می‌شود.

شهدا به محفل وداع آمدند و چاوش‌خوان می‌خواند اول به مدینه و رسول خدا را صلوات، دوم به علی و شیر خدا را صلوات. پیکرهای مطهر دو شهید که در حرم مطهر رضوی طواف داده شدند، بر روی دستان تا جایگاه مراسم بدرقه می‌شود.

امشب حاج قاسم هم هست، چراکه او فرمانده این شهیدان بود و در محفل بزم هم‌رزمانش حضور دارد. نام حاج قاسم که برده می‌شود فریاد یا حسین بلند می‌شود. در گوشه و کنار محفل وداع با شهدا پرچم‌های مرقد مطهر حضرت عباس علمدار کربلا و مرقد مطهر حضرت فاطمه معصومه، همان‌جایی که شهید کمالی افتخار خادمی آن را بر سینه داشت، به اهتزاز در آمده است.

عاشقانه‌های مادر شهید: خوش آمدی قهرمان من

پیکرهای مطهر مسافران کربلای خان طومان که به جایگاه می‌رسد، پسر خردسال شهید کمالی بر آن بوسه می‌زند و بوسه‌های کودک خردسال، غوغایی به پا می‌کند. مادر شهید جمشیدی عاشقانه‌ترین مادرانه‌هایش را نثار فرزند بازگشته از سفر و هم‌رزمش شهید کمالی می‌کند و می‌گوید: خوش‌آمدی علی آقا، خوش‌آمدی حاج سعید کمالی. امام رضایی‌ها و مشهدی‌ها خوش‌آمدین.

چهره معصوم شهید جمشیدی با حجب وحی‌ای نهفته در آن در خاطره‌ها نقش می‌بندد، شهید مدافعی که اردوهای جهادی از سیستان تا راهیان نور و هیئت‌های مذهبی نام او را به‌خوبی می‌شناسد و مادر ادامه می‌دهد: خوش‌آمدی قهرمان من، خسته نباشی».

حاج سعید کمالی دیگر مهمان ویژه این یادواره است، خوش‌آمدی. دیگر مادرت مجبور نیست به بلوار شهر برود و عکس و تندیس نصب‌شده را با گلاب شستشو دهد و چشم‌انتظاری چهارساله‌اش به پایان رسید. اگرچه شهید کمالی و جمشیدی آمدند اما هنوز مردمان شهر دل‌تنگ شهدایی هستند که برنگشتند و همچنان دل‌تنگ محمد بلباسی ویارانش هستند.

نوبت به علی اکبر فردی هم‌رزم شهیدان جمشیدی و کمالی می‌رسد تا از حماسه خان طومان و رشادت‌های فرزندان شهید مازندران بگوید. وقتی از رجزخوانی دژخیمان که برای حرم مطهر بانوی دمشق نقشه شوم کشیده بودند، می‌گوید نوای لبیک یا زینب طنین‌انداز می‌شود.

از خاطره هم‌رزم بودن با شهید کمالی و جمشیدی و حالت بی‌قرار این شهدای والامقام می‌گوید و ادامه می‌دهد: شهید کمالی آن‌قدر آرام و ساکت کنار ضریح بانوی بزرگوار طلب شهادت می‌کرد که سرانجام به آرزویش رسید.

آئین وداع با شهیدان جمشیدی و کمالی به پایان رسید اما هنوز مازندران بی‌قرار شهید حاج رحیم کابلی، محمود رادمهر و همه شهدایی است که جا ماندند و پیکرهای مطهرشان برنگشته است. راستی حاج سعید، علی آقا از محمد بلباسی و دیگر رفقا چه خبر. ما هنوز دل‌تنگ آمدنش هستیم.

مازندران ۴۰ شهید مدافع حرم و ۱۰ هزار و ۴۰۰ شهید در دوران دفاع مقدس تقدیم کرده است.

کد خبر 4966854

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • Sadra IR ۲۳:۲۱ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۹
      0 0
      خوش به سعادتشون ان شاالله ما رو هم شفاعت کنند...