خبرگزاری مهر، گروه سیاست، محمدمهدی رحیمی، برخی آن را عروس خاورمیانه نامیده اند و عدهای به آن لقب "دماسنج خاورمیانه" داده اند، اما این جمهوری حدوداً ۷۰ ساله، برای بسیاری از مردم جهان خصوصاً منطقه غرب آسیا به "مقاومت" شناخته میشود.
مقاومتی که در سال ۲۰۰۰ توانست نخستین ضربه کاری را بر پیکر عاریتی غده سرطانی منطقه، رژیم صهیونیستی، وارد آورد و جنوب لبنان را لوث وجودی اشغالگران پاک نمود و ۶ سال بعد دقیقاً در همین روزها، ضربهای مؤثرتر بر آن وارد کرد و "با جهاد و مقاومت بینظیر در حرب تموز به ملتهای عرب، عزت بخشید و تواناییهای آنان را که دهها سال به وسیله تبلیغات و سیاستهای استکباری، انکار شده بود، در صحنه عمل به همه نشان داد.
در جریان جنگ ۳۳ روزه، مقامات آمریکا برای تحقق ایده "خاورمیانه جدید" گام اول را در حمله به کوچکترین و ضعیفترین کشور منطقه یعنی لبنان دیدند، در حالی که گویا از فرار صهیونیستها از جنوب لبنان درس لازم را نگرفته و شناخت دقیقی از مردم لبنان و جایگاه مقاومت نزد آنان نداشتند.
مقامات واشنگتن و تل آویو تصور میکردند حمایت و تکیه به مقاومت تنها محدود به بخشی از لبنانیها و شیعیان است اما یک ماه نبرد جانانه بار دیگر نشان داد که ملت لبنان حزبالله را دوست میدارند. اغلب سیاستمداران برجستهی لبنانی چه شیعه، چه سنی و چه مسیحی به حزبالله علاقهمندند و دستگاه محاسباتی غربیها از شناخت حقیقت منطقه غرب آسیا عاجز است.
مشکل اصلی آنها در مواجهه با این منطقه، به نگاه استعماری نهادینه شده در مقامات شأن برمی گردد که هنوز هم در اتسمفر قرن نوزده و اوایل قرن بیست تنفس کرده و خیال میکنند این کشورها کماکان تحت قیمومت آنها هستند. عنصر کلیدی مفقود در معادلات آنها، "ملتهای منطقه" هستند. موارد متعددی از این بی توجهی به حقیقت علایق و گرایش مردم غرب آسیا را در سخنان و اقدامات مقامات غربی میتوان فهرست کرد.
ساختار موزائیکی لبنان و طایفه گرایی گسترده حاکم بر آن، عملاً شرایطی را فراهم نموده که مانندش را تقریباً در هیچ کشور دیگری نمیتوان مشاهده کرد، این شرایط برای لبنانیها تجربیات منحصر به فردی را رقم زده که متأسفانه از جمله آنها زندگی در شرایط سخت، ناآرام و بی ثبات است. تجربه امپراطوری عثمانی، قیمومیت فرانسه، سالها جنگ داخلی، اشغالگری و تجاوز رژیم صهیونیستی (که هنوز هم در اشکالی ادامه دارد)، فتنه انگیزی تکفیریها و تحریمهای ظالمانه آمریکا که شدیدترین نوع آن را در یک سال اخیر لبنانیها تجربه کرده اند از آنها ملتی صبور، مقاوم و با توان همزیستی بالا پدید آورده است.
این روزها، مردم این کشور در حال پشت سرگذاشتن تجربه دیگری هستند، تلخ و سنگین. لکن باز هم همان مقامات و حکومتهایی که نشان داده بودند درک درستی از واقعیتهای لبنان ندارند، بر موج فتنه سوار شده و در خرابههای انفجار بندر بیروت به دنبال تحقق رویاهای منفعت محورانه خود هستند.
استعفای دولت و حتی بی دولتی، اتفاقی نو در لبنان نیست و لبنانیها ولو با تحمل کمبودها، آن را پشت سر خواهند گذاشت و با "صبر در برابر این حادثه، برگ زرینی از افتخارات لبنان" را رقم خواهند زد. شهروندان عزیز لبنانی بازهم تجربه خواهند کرد که چه ملتها و دولتهایی با آنها "همدردند و در کنار آنان هستند" و چه کسانی بدنبال فروکردن خنجر بر پیکر عروس خاورمیانه اند.
چهارده سال قبل در همین روزها "ملت لبنان و جوانان دلاور و سیاستمداران هوشمندش با سیلی سخت خود" در جنگ ۳۳ روزه، خواب بسیاری را در واشنگتن، پاریس، لندن، ریاض و … آشفته کردند، اما گویا آنها باز هم هوس سیلی خوردن کرده اند،. آیا نمیدانند آزموده را آزمودن خطاست؟!
نظر شما