به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر با عنوان نظام اهلیت رهبر مدنی / اجتماعی؛ نیمنگاهی به اصلیترین ویژگیهای رهبر اجتماعی توسط سجاد هجری پژوهشگر اندیشکده پایا نوشته شده است که در ادامه از نظر شما میگذرد:
با مطالعه تاریخی، بررسیهای آرا و نظرات صاحبنظران و پژوهشهای میدانی مشخص میشود که پیشرفت و توسعه منطقهای در کشور، نیاز به کلان سیاستی اساسی و بنیادی دارد و آن ضرورت وجود رهبر اجتماعی است. شاید بتوان به طور عامیانه گفت: همیشه در پیشرفت و آبادانی، پای یک رهبر در میان است و این را با دیدن حاج عبدالله والیها و حاج حسینعلی عظیمیها میتوان حس کرد؛ بنابراین باید با دقت بررسی شود که رهبر اجتماعی چه خصوصیاتی دارد.
«اهلیت» شرط «رهبری اجتماعی» ست. اهلیت همان «لیاقت» یا «صلاحیت» است که در هر موضوعی، مقولهای عقلایی است که در این نوشتار به اصلی ترین ویژگیهای یک رهبر اجتماعی اشاره میشود. رهبر اجتماعی باید دارای «اقتدار» (قدرت نرم!) باشد؛ یعنی باید توانایی جذب و اقناع دیگران بویژه اهالی مدینهاش را به شکل مناسبی داشته باشد. از ویژگیهای رهبر مدنی توانایی در «انشا» ات مانند امر و نهی است؛ زیرا دستکم، انشائات ابزار اصلی تعاملات میباشد که رهبر مدنی که مدنیت / تمدن باید ذاتی او باشد، گریزی از آن ندارد.
رهبر مدنی / اجتماعی بهتر است از مردم آن جامعه و «بومی» آنجا باشد و به تعبیری، «من أنفسهم» باشد؛ زیرا اینگونه امکان «تفاهم» میان او و مردم بیشتر و حتی احتمال «اعتماد» مردم به او افزایش مییابد. حتی اگر رهبر مدنی بومی نباشد، باید در کنار «سرپرستی» (گونهای «ولایت»!)، توانایی «نمایندگی و وکالت مردم مدینه را داشته باشد. این مهم در گروی شناخت موشکافانه مردم مدینه به ویژه شناسایی ۱. استعدادات، ۲. خلقیات و ۳. مطالبات آنان و همچنین همگونی، سازگاری و همنوایی (موافقت و سنخیت) با آنهاست.
رهبر مدنی خود را دارای «رسالت» (و «مأموریت») میداند و خود را برگزیده و برانگیختهشده میشمارد و قدم در راه «خدمت» میگذارد. رهبر مدنی «اصیل» است و آن اصالت که توانشی میراثی - تاریخیست، مشروعیت را برایش به ارمغان میآورد.
بیگمان، رهبر مدنی / اجتماعی باید روحیه «مواسات» را به طور کامل داشته باشد. مواسات همان روح «نوع دوستی» و ریح «مسئولیتپذیری» است. رهبر اجتماعی به طور ویژه دارای دو ویژگی «قوت و متانت» است. کتابهای لغت متانت را که مانند «عزت» است، پایداری، استواری، سنگینی، سنجیدگی، نیرومندی، برقراری، استحکام و «ثبات قدم» معنا کردهاند. رهبر اجتماعی هم باید مقتدر و تأثیرگذار باشد و هم باید محکم و نفوذناپذیر.
رهبر اجتماعی کسی است که «حَزم» دارد! حزم او را از «سادهلوحی» بازمیدارد و «احتیاط» را در کارها رفیقش میکند. رهبر اجتماعی به «جهاد» و «اجتهاد» معتقد و ملتزم است و در هر کاری «بذل جُهد» میکند، هرگز کم نمیگذارد.
اگرچه از مواسات سخن رفت؛ اما باید به «تواکل» توجه داشت. تواکل (واگذاری کارها به دیگری)، ریشه آسیبها و دردهای جوامع بشری است. در تواکل، هر کسی انجام کاری را به دیگری وامینهد. این موضوع، در برابر «تقسیم کار اجتماعی» ست. تواکل را میتوان در رفتار همانند دولت و ملت در ایران در ظرف تضاد تاریخی «دولت-ملت» دید که مردم دولت را و دولت مردم را مکلف / مسئول میدانند و هر یک از دیگری متوقع است.
وظایف بنیادین رهبر اجتماعی «تمهیدگری» و «اعدادگری» برای «آبادانی» و «پیشرفت» است. اگر به کاربرد روزانه و عرفی تمهید نیز دقت شود، آن را میتوان «مقدمهچینی»، «زمینهسازی»، «فراهمآوری»، «آمادهسازی»، «هموارسازی» و … معنا کرد که هم در «مادیات» و هم در «معنویات» کاربرد دارد.
رهبر اجتماعی باید توانایی آن را داشته باشد که اهل مدینه را به اقتضا، در «خوف یا رجا» گذارد و هر که را بر حسب شرایطش، «انذار یا تبشیر» کند و از «نظام پاداش و کیفر» ی درخور و شایسته (کارآمد) در نسبت اهالی مدینه برخوردار باشد. این رهبر باید به نحوی، جامع «جمال و جلال» باشد و در تعاملاتش با اهل مدینه، اعتدال و تعادلی میان «جاذبه و دافعه» به دست آورد.
یکی از ویژگیهای «رئیس مدینه / تمدن» (رهبر اجتماعی) که باید آن را در مدینه نیز ترویج کند و در «تربیت» اهالی بسیار بنیادین و کاراست، روحیه عبرتگیری است. «عبرت گرفتن» که در نسبت «تاریخ» تبیین میشود، از وجوهی، بهرهگیری از «تجربیات» است و شاید بتوان آن را «تجربهآموزی» نامید.
جا دارد در میان ویژگیهای رهبری، به وصف «صبر» بلکه «اصطبار» اشاره کرد. به طور حتم، بدون صبر، هرگونه رهبری با هر سبکی و در هر جایی منتفی و ناممکن است (بدین معنا که کارا، کارآمد و پیشرو نخواهد بود).
رهبر اجتماعی باید در این دوراهیهای اجتماعی، «منافع بلندمدت جمع» را بر «منافع کوتاهمدت خود» برتری دهد و نخستین را برگزیند که در ظاهر و نگاه آغازین و از وجوهی، میتوان این نحو کنشگری را با «ایثار» سنجید و همچنین آن را فیالجمله، تجلی «اخلاص» دانست. رهبر مدنی باید مردم مدینه را در این دوراهیهای اجتماعی و تعارضها در منافع راهبری کند و این راهبری از یک سو با دمیدن روح «تکلیفگرایی» در مدینه و از سوی دیگر با به کارگیری سیاست بنیادین «در طول هم قرار دادن منافع فردی و جمعی» ممکن میشود.
جا دارد در پایان بدین مهم اشاره شود که رهبر اجتماعی باید «نگاه تمدنی» داشته باشد و تمدنی بیندیشد (و حتی تمدنی کنشگری کند) که لوازمی فراوان دارد؛ او باید سه زمان را در رهبری خود به طور دقیق لحاظ کند: ۱. کوتاه، ۲. میانه و ۳. بلند، که اگرچه هر سه در تمدن جای دارند، اما سومی را میتوان «زمان تمدنی» نامید و واژهها و آمیزههای «عهد»، «عصر»، «دهر»، «روزگار»، «دور (در ادوار و اکوار)» و … را بر آن اطلاق کرد. او باید پنج جغرافیای ۱. محلی، ۲. منطقهای، ۳. ملی، ۴. جهان اسلامی و ۵. جهانی را به درستی فهم و ملاحظه کند. افق دید جغرافیایی او نیز باید بلند باشد و اگر چه تمدن با همه این پنج مورد در پیوند است، اما باید «جغرافیای تمدنی» خود را که سومین این پنج است، مرکز اهتمام و توجه قرار دهد و البته، همچون زمان، این پنج جغرافیا نیز درهم تنیدهاند و رهبر مدنی اینها را باید در دل هم رعایت و سیاست کند.
کمالات و فضائل بسیاری را باید در رهبر اجتماعی سراغ گرفت، اما آنها را میتوان در آنچه یاد شد، خلاصه کرد، زیرا اصول اوصاف ضروری رهبر اجتماعی است و دیگر ویژگیها از «لوازم» آنان هستند.
شاید کسی بپرسد که چگونه میتوان رهبر اجتماعی با این ویژگیها را «کشف» (شناسایی) کرد!؟ باید گفت که رهبر بالفعل اجتماعی نیازمند کشف نیست و خود به خود مکشوف و ظاهر است. اما گاهی جبر طبیعی و اجتماعی و موانع محیطی آنچنان شدید و کثیر است که این قوا چندان رخ نمینماید که آنگاه یافتن مستعد رهبر اجتماعی دشوار و نیازمند فحص و بحث است. آنچه در نسبت رهبر اجتماعی بسیار اساسی است و باید بدان فراوان توجه کرد، این است که رهبر اجتماعی با این اوصافی که برشمرده شد، به سادگی زیر لوای کسی قرار نمیگیرد و به تعبیر بسیار معمول عرفی، «زیر بلیت کسی نمیرود» و تنها از کسی «اطاعت» یا «تبعیت» مینماید که در این اوصاف به طور واضح و بیتردید بسیار بسیار برجستهتر باشد.
نظر شما