به گزارش مهر، "ایهود اولمرت" نخست وزیر رژیم صهیونیستی شب گذشته در گفتگو با شبکه العربیه خواستار مذاکره مستقیم با" بشار اسد" رئیس جمهور سوریه شد.
وی در ادامه گفت : اسد به خوبی می داند که من آماده مذاکره مستقیم با سوریه هستم، اما وی همچنان اصرار دارد که تنها با میانجی گری آمریکایی ها مذاکره کند.
گفتنی است که مذاکرات علنی میان سوریه و رژیم صهیونیستی(تحت نظارت آمریکا) از سال 2000 تاکنون به دلیل اختلاف بر سر اینکه رژیم صهیونیستی چه زمانی از بلندیهای جولان عقب نشینی خواهد کرد به حالت تعلیق درآمده است.
در روزهای اخیر اظهارنظرهایی درباره احتمال گفتگوهای سوریه و رژیم صهیونیستی البته با میانجی گری آمریکا مطرح شده و درباره موفقیت و یا عدم توفیق این گفتگوها نیز کارشناسان و تحلیلگران منطقه ای و همچنین منابع رسمی سخنانی ارائه داده اند.
تل آویو شرط آغاز گفتگو در این باره را عدم حمایت دمشق از گروههای فلسطینی، حزب الله لبنان و دوری از تهران اعلام کرده است. این مقوله بر آن است تا بدون در نظر گرفتن این موضوع و با فرض قبول شرایط تل آویو از سوی دمشق، احتمال میزان موفقیت این گفتگوها را بر اساس ظرفیت رژیم اسرائیل مورد کنکاش قرار دهد.
نکته قبل ذکر در اینجا این است که چرا بشار اسد به اولمرت پاسخی در این باره نمی دهد؟
آیا همان گونه که برخی از تحلیل گران تاکید دارند، سوریه خواهان بازپس گیری جولان نیست؟
آیا سوریه خواهان حفظ وضعیت وضعیت "نه جنگ و نه صلح" است؟
جولان اشغالی به عنوان موضوع تنش
ارتفاعات جولان که مورد اختلاف دو طرف از زمان جنگ شش روزه می باشد، فلاتی با مساحت 1860 کیلومتر مربع ( برآورد سوریه) است که در میان لبنان، فلسطین، اردن و در خاک سوریه واقع شده و امروزه یکی از محل های اختلاف مهم بین تل آویو- دمشق می باشد.
"ارتفاعات حاصل خیز و پرآب بلندیهای جولان"
نیروهای رژیم اسرائیل در ژوئن 1967، با استفاده از ضعف و تشتت جهان عرب در یک هجوم گسترده به خاک سوریه، جولان را به همراه صحرای سینا، کرانه باختری رود اردن، نوارغزه و بیت المقدس شرقی به تصرف خود درآوردند و بر 1500 کیلومتر مربع از سرزمینهای این کشور(سوریه) تسلط پیدا کردند.
گرچه سوریه بارها در تلاش برای بازپس گیری این بخش از خاک خود بر آمده، اما از زمان 1967 پیامهای مبهمی از سران رژیم صهیونیستی شنیده شده و این منطقه بارها از سوی سران این رژیم به عنوان بخش استراتژیک و جدایی ناپذیر اعلام شده و در مواقعی نیز به عنوان اهرمی برای ممانعت از تهاجم به اصطلاح کشورهای خصم از آن یاد شده است.
اما با این وجود به نظر می رسد که رژیم اسرائیل در دوره اخیر و پس از شکست سال گذشته در تهاجم خود به لبنان در صدد بر آمده تا تنش های موجود با سوریه را کاهش داده تا بتواند موقعیت از دست رفته خود را بازیابد.
در اواخر سپتامبر 2006 ایهود اولمرت در گفتگو با روزنامه "مشبحاخ" تاکید کرد : "تا هنگامی که من نخست وزیر هستم، جولان در دست ما باقی خواهد ماند و جزئی جدایی ناپذیر از خاک اسرائیل است."
عبارت فوق نشان می دهد که او موضعی را اتخاذ کرده که مناخیم بگین و اسحاق شامیر نخست وزیران اسبق این رژیم در زمان خود پیش گرفتند.
مصاحبه اولمرت با مشبحاخ بعد از آن صورت گرفت که کادیما با شعارهای جداسازی و صلح در جریان رقابت انتخاباتی با دیگر گروه ها پیروز شده بود.
در بروشورهای تبلیغاتی که اولمرت در جریان انتخابات میان رای دهندگان توزیع کرد، آمده بود : "کادیما در جریان هر گونه سازشی که باشد، مناطق امنیتی حیاتی از جمله دشت اردن را حفظ خواهد کرد." در این بروشور هیچ نامی از جولان برده نشده بود.
اولمرت در مخالفت های خود نیز پا را از حد فراتر می گذارد. در زمانی که سوریه از گروه های مقاومت فلسطین حمایت و با دولت سنیوره مخالفت می ورزد، اولمرت به اظهارات خود علیه این کشور شدت می بخشد و در حالی که تازه و با سختی تمام از جنگ دوم لبنان نجات یافته و قدرت بازدارندگی رژیم صهیونیستی نیز ضعیف شده ، می گوید: "در جنگ با سوریه، دیگر به هیچ قید و بندی پایبند نخواهیم ماند."
اولمرت در جلسه پایان دسامبر هیئت دولت خاطرنشان ساخت : "شرط گفتگو با سوریه، پایان دادن به حمایت دمشق از گروه های فلسطینی و قطع رابطه با ایران است."
از دوره مانورهای آتشین و دائم التغییر کلامی در خصوص صلح و جنگ می گذریم تا به اخبار و گزارش های اخیر برسیم که در خصوص نامه ها و پیام های نخست وزیر رژیم صهیونیستی به رئیس جمهور سوریه منتشر شده است.
اولمرت از طریق میانجیگران آلمانی و ترک پیام هایی را برای بشار اسد ارسال داشته و اعلام کرده است که در مقابل صلح، آماده باز پس دادن بلندی های جولان است.
تا کنون منابع رسمی نیز گزارش مربوط به پیامهای سری اولمرت به اسد را نفی نکرده اند، پس نشان می دهد که دیگر جولان جزء جدایی ناپذیر از اسرائیل نیست و دیگر در اختیار این رژیم باقی نخواهد ماند. ضمناً رژیم اسرائیل دیگر هیچ گونه صدای مخالفت با انجام مذاکرات دوجانبه با سوریه را نمی شنود، گویی اینکه چنین مسئله ای وجود نداشته است.
در اینجا این نکته اساسی مطرح می شود، در صورتی که سوریه شرایط اصلی و تقریباً سه گانه را بپذیرد آیا صلح محقق می گردد. به نظر می رسد که چنین نباشد و صلح با سوریه مستلزم شرایطی فراتر از اینهاست.
اختلاف سوریه با رژیم اسرائیل و فاکتورهای درگیر در آن به هم پیوسته هستند و همین به هم پیوستگی حل این مشکل را دو صد چندان کرده است.
اول اینکه آیا سوریه حاضر خواهد بود تا در قبال این صلح آوارگان فلسطینی ساکن در خاک خود را که بازگشت آنها از سوی رژیم اسرائیل خط قرمز اعلام شده حفظ کند.
در حال حاضر قریب به 20 هزار شهرک نشین در بلندی های جولان زندگی می کنند که به نظر می رسد رژیم صهیونیستی برای اسکان آنها در داخل سرزمین های اشغالی تدبیری نیندیشده است و مخالف هایی جدی نیز از سوی ساکنین این منطقه و همچنین جنبش های صهیونیستی شهرک ها برای بازپس دادن آن به سوریه وجود دارد که به نظر می رسد کنار آمدن با این گروههای مخالف حتی المقدور در شرایط فعلی از توان کابینه ای به ظرفیت اولمرت خارج است.
به نظر می رسد که مردی (اولمرت) که تنها از 3 درصد محبوبیت در جامعه صهیونیستی برخوردار است و ضربات سهمگینی را از جانب کمیته وینوگراد متحمل شده است و نزدیک ترین شخص به او می گوید که تاریخ مصرفش گذشته است، تنها برداشتی که جامعه صهیونیستی می تواند از اظهارات وی درباره صلح با سوریه برداشت کند، پرحرفی است.
امکان انجام یک اقدام شگرف از سوی اسرائیل که به یک حمله گسترده یا عقب نشینی کامل از بلندی های جولان تا دریاچه طبریه بینجامد، تنها از سوی یک رهبر و فرماندهی در حد و اندازه های "دیوید بن گورین" (اولین نخست وزیر این رژیم) می تواند به انجام برساند نه فردی همچون اولمرت، لذا به نظر می رسد هم سوریها و هم جامعه صهیونیستی که حتی پست نخست وزیری را، برای اولمرت ردایی گشاد می دانند، اظهار نظر وی درباره صلح و دادن جولان را اظهاراتی از روی تفنن و اعلام وجود برداشت می کنند، برای اینکه حتی او نمی داند که وسعت اعلامی درباره بلندی های جولان در قاموس سوری و اسرائیلی با هم تفاوت دارد.
وسعت جولان بر اساس برآورد اسرائیل 1158 کیلومتر مربع است و این در حالی است که سوریه آن را 1860 کیلومتر مربع می داند، اما به نظر نمی رسد اولمرت در نامه های محرمانه خود به آلمان ها و ترک ها از اختلاف 702 کیلومتر مربعی که بین دو طرف وجود دارد اشاره کرده باشد.
پس چه اتفاقی می افتد؟ به نظر می رسد که بحث ها و توجهات گسترده به مسئله سوریه یکی از ابزارهای نجات برای اولمرت به شمار می رود. در حال حاضر کابینه اولمرت یک هدف خاص را یافته و بر روی آن تمرکز کرده است و به تدریج شاهد آن خواهیم بود که دیگر مشکلات روزانه اولمرت در داخل حزب کادیما، گزارش نهایی وینوگراد، پرونده های تحقیق از رئیس کابینه از کانون توجه خارج شود.
نظر شما