به گزارش خبرگزاری مهر،"ری تاکیه" کارشناس برجسته شورای روابط خارجی آمریکا در تحلیلی در انستیتو سیاست خاور نزدیک واشنگتن درباره برنامه هسته ای ایران خاطر نشان کرد:"نخبگان دولت ایران در مسائل اصلی امنیتی به یک اجماع خاص رسیده اند؛ آنها به ویژه همگی بر این مسئله اتفاق نظر دارند که ایران باید یک قدرت راهبر درمنطقه باشد."
وی افزود:"درباره برنامه هسته ای نیز این ایده وجود دارد که در مسیری گام برداشته شود که به ایران یک زیربنای هسته ای سطح بالا بدهد که در مقابل می تواند به ایران اجازه دهد تا اگر بخواهد به پتانسیل تسلیحاتی! برسد."
در ادامه این مطلب آمده است :" ایران در ادامه این راه باید برای متحمل شدن پیامدهای منفی آن و از جمله پیامدهای اقتصادی آماده باشد، اما میزان تمایل ایران برای متحمل شدن این نتایج را باید دید. موضع عمومی ایران در برنامه هسته ای از سال 2005 تاکنون سیستماتیک، منظم و بدون تغییر بوده است. " خطوط قرمز" آمریکا چندین بار تغییر کرده و درنهایت موضع آن در بسیاری موارد تقلیل یافته به جز در یک پیش شرط باقیمانده که آن هم تعلیق پیش از آنکه مذاکرات جامع بتواند آغاز شود و البته این پیش شرط هم ممکن است به زودی کنار گذاشته شود."
تاکیه می افزاید:" ایران نیز همزمان، درموضع خود مبنی بر اینکه آیا از طریق دیپلماتیک با آمریکا در یک سری مسائل تعامل کند یا نه تجدید نظر کرد. در آگوست سال 2006، پاسخ رسمی ایران به پیشنهاد مذاکره از سوی گروه 1+5 ( فرانسه، انگلیس، چین، روسیه، آمریکا و آلمان) نشان داد که این کشور آماده مذاکرات جامع درباره مسائل اقتصادی، انرژی و امنیتی، اما بدون پیش شرط است. حال آمریکا با یک موقعیتی روبرو شده که در آن، مقامهای ایرانی به برخی توافقهای داخلی رسیده اند که به نفع آمریکاست و برخی از آنها هم این طور نیست.
کارشناس شورای روابط خارجی آمریکا خاطر نشان می کند:" از (پیروزی) انقلاب(اسلامی) سال 1979( 1357) تاکنون، سیستماتیک ترین سیاست آمریکا در برابر ایران ایده بازدارندگی بوده است، اما عناصر مورد نیاز برای موفقیت این رویکرد وجود نداشته است. دولت بوش هم اکنون در حال دنبال کردن سیاست دو مسیر موازی است که شامل اقدامهای اجباری همراه با پیشنهادهای مذاکره است. اقدامات اجباری واضح و روشن بوده اند از جمله: تقویت ساختار نظامی آمریکا در خلیج فارس ، تحریمهای مالی رسمی، قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد ، بازداشت پرسنل ایرانی در عراق و از این قبیل موارد و برعکس ، تلاشهای واشنگتن برای آغاز مذاکرات جامع به شکلی غیرشفاف بوده است."
تاکیه خاطر نشان می کند: این سیاست دو مسیر موازی کارساز نیست، زیرا برای چشم انداز سیاست داخلی ایران بی تاثیر است. سی سال پیش "هنری کیسینجر" وزیر امور خارجه پیشین آمریکا گفت که اقدامهای بازدارندگی کارساز است، البته اگر یک سری شرایط را برای کشوری که ( در آن زمان اتحاد جماهیر شوروی) می خواهید بازدارندگی درباره آن اعمال شود، ایجاد کنید.امروز نیزآمریکا باید یک سری شرایط را ایجاد کند که موجب می شود تا بازدارندگی درباره ایران نیز اعمال شود. اگر دکترین بازدارندگی موفق شود؛ مشکلات آن نیز باید به طور داوطلبانه پذیرفته شود.
به عقید تاکیه، هیچ تضمینی وجود ندارد که عادی سازی روابط به عنوان ابزار بازدارندگی موفق شود ، اما سیاستی است که تاکنون برای آن تلاشی صورت نگرفته است. اگر واشنگتن بخواهد تا چنین سیاستی را دنبال کند، موانع زیادی در پیش رو دارد. اول آنکه میزان توانایی هسته ای ایران چیست و اینکه آمریکا آماده است تا چه مراحلی از راستی آزمایی را بپذیرد؟ دوم آنکه آیا نفوذ ایران در عراق می تواند به یک نقش سازنده تر ( و یا حداقل کم ضررتر) هدایت شود. سوم آنکه با توجه به جنگ اعراب و اسرائیل ، آیا روابط بین ایران و حزب الله تغییر نمی کند و اینکه روند عادی سازی کارساز نخواهد افتاد.
کارشناس شورای روابط خارجی آمریکا ادعا می کند: "در نهایت با توجه به مسائل حقوق بشر ، ایران باید به برخی استانداردهای جهانی بپیوندد . بدون توجه به اینکه جامعه بین المللی چه چیزی را پیشنهاد می دهد، ایران در لزوم یک مدیریت مهم برای آینده قابل پیش بینی ، یک مشکل باقی خواهد ماند. "
نظر شما