به گزارش خبرنگار مهر، نزهت احمدی استاد دانشگاه اصفهان اولین ارائه دهنده مقاله در همایش وقف و تمدن نوین اسلامی با عنوان «آسیب شناسی وقف در تاریخ معاصر ایران» بود.
وی با اعلام اینکه پیشینه تاریخی وقف را میتوان تا دوران بسیار کهن رساند، گفت: در زمانی که انسان آغاز به نیایش و پرستش کرد با تخصیص شیئی کوچک به عنوان هدیه و یا نذر به معبود خویش قدمی در راه شکلگیری وقف برداشت. بعدها با شکلگیری ادیان بزرگ، وقف صورتی جدیتر و کاربردیتر پیدا کرد. به طوری که به نهادی مستقل تبدیل شد و ساختار و سازمانی متشکل یافت و حکومتها نیز کم و بیش سعی در نظارت و کنترل آن نمودند، چرا که به درستی دریافتند این نهاد قدرتمند که ریشه در باورها و اعتقادات مردم داشت به خوبی میتواند تأثیرات عمیق و پایداری بر جامعه بگذارد.
پژوهشگر حوزه وقف، آسیب شناسی وقف در دوران معاصر را برای جهت دهی آن لازم دانست و ادامه داد: جدای از تفاوت در باورهای دینی و مذهبی - از چند خدایی تا وحدانیت- در هر یک بنا بر شرایط آن آئین، نذر و وقف تحقق یافته است. ما حتی در درون جامعه اسلامی نیز با تنوع موقوفات روبرو هستیم. تنوع موقوفات از ساخت و نگهداری مهمترین مرکز عبادت مسلمانان یعنی مسجد گرفته تا دستگیری از یتیمان و بیخانمانان و حتی رسیدگی به حیوانات از محل وقف، نشان از آن دارد که وقف توانایی و کارآمدی بسیاری در شناخت ضرورتها و نیازهای جامعه داشته است.
استاد دانشگاه اصفهان افزود: اینکه در هر دوره تاریخی وقف تا چه میزان موفق به شناسایی اولویتها و نیازهای روزمره جامعه بوده است و چگونه از تواناییهای خود برای بهبود وضعیت جامعه استفاده نموده است، به طور قطع یکسان نیست. بیشک چگونگی نیازسنجی وقف و راهکارهای آن در جامعه، از موارد مهمی است که میتواند تداوم وقف و روزآمد شدن آن را به همراه داشته باشد که خود راهی برای حفظ ارزشهای اسلامی است. رشد و توسعه تکنولوژی که در سده اخیر شیوه و سنت زندگی مردم را در بیشتر جوامع دستخوش تغییر و دگرگونی کرده است، اولویتها و نیازهای انسانها را نیز تغییر داده است.
وی در پاسخ به این پرسش که وقف در ایران معاصر، تا چه اندازه توانسته است خود را با این تغییرات سازگار نماید و رسالت پیشین خود را با رویکردی نوین ادامه دهد؟، افزود: برای پاسخ به چنین پرسشی باید ابتدا به آسیب شناسی عملکرد وقف در تاریخ معاصر ایران پرداخت و با بررسی موقوفات انجام شده، بازخورد و کارکرد این موقوفات را تحلیل نمود و روشن ساخت که آیا این موقوفات توانستهاند خود را با اهداف و برنامههای ایران در تمدن نوین اسلامی سازگار نمایند و جایگاه تاریخی خود را به عنوان نهادی تأثیر گذار حفظ کنند یا خیر؟ اگر چنین نیست علت و چرایی آن چیست؟ و چگونه میتوان بر این معضل فائق آمد و این نهاد را در راستای نیازهای تمدن نوین اسلامی ساماندهی کرد؟
نظر شما