۱۳ بهمن ۱۳۹۹، ۹:۲۲

بازخوانی «مهر» از سرودهای «فجر»-۱؛

تولد «خمینی ای‌امام» در جوار «سعدآباد»/ سرودی که بخشی از تاریخ شد

تولد «خمینی ای‌امام» در جوار «سعدآباد»/ سرودی که بخشی از تاریخ شد

سرود خمینی ای امام یکی از ماندگارترین سرودهای مرتبط با ایام پیروزی انقلاب اسلامی ایران است که لحظاتی پس از ورود امام خمینی(ره) به کشورمان در بهمن ۵۷ اجرا شد.

خبرگزاری مهر -گروه هنر-علیرضا سعیدی: ۴۲ سال است که هر زمان به بهمن ماه می‌رسیم، به طرز عجیب و غریبی حس نوستالژیکی در حافظه برو بچه‌های دهه ۶۰ که معدنی از خاطرات نوستالژیک آن دوران با تلخی‌ها و شیرینی‌هایش هستند، زنده می‌شود. گویی به اعتبار دورانی که همه اتفاقات و جریان‌ها رنگ و بویی دیگر داشت همه آنچه به خاطر داریم مانند یک فیلم سینمایی جذاب و خیره کننده در ذهنمان به نمایش در می‌آید. انگار چشمان می‌شود عین تلویزیون‌های سیاه و سفیدی که گرچه فقط با دو شبکه یک و دو و یک کانال رادیویی مواجه بودند، اما خیلی از ما به قدری از آن شرایط خاطره ماندگار داریم که گویی هیچ چیز دیگر در ذهنمان باقی نمانده است. انگار زمستان آن دوران فارغ از روزهای پر برف و بارانی که برایمان داشت، نقش بسته با آذین بندی کلاس‌های مدرسه‌های درب و داغان با سرودهای فوق ماندگارش که حس و حال متفاوتی را برایمان رقم می‌زد.

خوب که به خاطر بیاورید تصاویر جذابی در ذهنتان نقاشی می‌شود، یاد ایامی که مدرسه‌های کسالت بار، با ناظم‌ها و معلم‌های خط کش به دستش فقط به اعتبار چند مناسبت ویژه برای ما قابل تحمل می‌شد. انگار ما مدرسه می‌رفتیم به اعتبار همین اتفاقات که یکی شان دهه فجر بود با انواع و اقسام برنامه‌هایی که از سوی مدیریت مدرسه‌ها در یک پروسه ۱۰ روزه به بهترین و رنگارنگ‌ترین و شیرین‌ترین شکل ممکن تدارک دیده می‌شد.

رویایی ۱۰ روزه که روز یازدهمش همه چیز به کسالت باری قبل بازمی‌گشت. حتی در دوران هشت ساله جنگ که هیجان دهه فجرش شورانگیزتر می‌شد. و قطعاً یکی از دلایل این شورانگیزی برای خیلی از ما همین سرودها و آهنگ‌هایی بود که یا در ایام منتهی به پیروزی انقلاب یا در سال‌های اولیه پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران در خاطره‌سازترین شکل ممکن با هنرمندی بسیاری از بزرگان موسیقی ایران تولید می‌شد و به قدری در ذهن شنیداری مردم باقی می‌ماند که گویی مناسبت‌های مهمی چون دهه فجر فارغ از معانی استراتژیک و درون مایه اجتماعی‌اش که می‌توان ساعت‌ها درباره آن حرف زد، بدون این سرودها و آهنگ‌ها خاطره ساز تر نمی‌شد.

سرودهایی که در مومنانه‌ترین شکل ممکن اجرا شد و تبدیل به موزه‌های همیشه همراهی شد که قطعاً در خیل خاطرات ماندگار مردم این سرزمین فراموش نمی‌شود. شرایطی که غیر از مواردی بسیار استثنا هنوز شاهد تکرار آن در حوزه سرود و آهنگ‌های انقلابی نیستیم و با وجود تلاش‌های خوبی که در این عرصه صورت گرفته اما هنوز نتوانسته جای خالی این نواهای خاطره‌انگیز را پر کند.

در زمینه آسیب شناسی سرود و آهنگ‌های انقلابی مباحث و مصاحبه‌های متعددی طی سال‌های اخیر در رسانه‌ها منتشر شده که واکاوی و جستجو برای ارزیابی درست نقاط مثبت و منفی تولیدات این عرصه مجال دیگری را می‌طلبد. شرایطی که اگر به معنا و مفهوم مطلق کلمه دربرگیرنده انعکاس واقعیت‌های موجود با تکیه بر آموزه‌های علمی و اجتماعی حوزه موسیقی باشد شاید بتوان به نقطه روشنی برای بازگشت به دوران اوج تولید سرودهای انقلابی و اساساً آثار موسیقایی مرتبط با پیروزی انقلاب اسلامی و موارد مشابه رسید. اما آنچه به مناسبت فرارسیدن ایام دهه فجر امسال بهانه‌ای برای رجوع دوباره به این مقوله مهم و موثر اجتماعی شد، کندوکاوی دوباره و البته خاطره ساز برای معرفی برخی سرودها و آثار موسیقایی متناسب با دهه فجر است که گروه هنر خبرگزاری مهر را بر آن داشت تا در روزهای آتی نیم نگاهی دوباره درباره نحوه ساخت و تولید آن داشته باشد.

در اولین گام از سلسله گزارشات «بازخوانی مهر از سرودهای فجر» به سراغ سرود ماندگار «خمینی ای امام» سروده حمید سبزواری و آهنگسازی حمید شاهنگیان رفتیم که روز دوازدهم سال ۱۳۵۷ به محض ورود تاریخی بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (ره) توسط عده‌ای از دانش آموزان نوجوان در فرودگاه مهرآباد تهران در حضور حضرت روح الله اجرا و از همان دوران تاکنون نیز تبدیل به یکی از ماندگارترین آثار مرتبط با ایام پیروزی انقلاب اسلامی شد.

وقتی محمدرضا شریفی‌نیا عضو گروه سرود «خمینی ای امام» بود

حمید شاهنگیان آهنگساز پیشگام موسیقی انقلاب در کتاب «برخیزید» با مصاحبه محمد جواد کربلایی و مرتضی فانی و تحقیق و تدوین روح الله رشیدی ضمن بیان توضیحاتی درباره تشکیل یک گروه سرود بزرگ با هنرمندی نوجوانان انقلابی آن دوران و سرود «خمینی ای اما م» توضیح داده است: مهم‌ترین سرودی که این بچه‌ها خواندند سرود «خمینی ای اما م» بود. اما باید بگویم که نسخه اصلی این سرود مدتی قبل از تشکیل گروه بزرگ برمی‌گشت.

نسخه‌ای که با عنوان «خمینی ای امام» پشت نوارهای سخنرانی امام آمد، کار این جمع هفت هشت نفره بود. این نسخه در آرشیو تلویزیون هم نیست خمینی‌ای امام را اولین بار، خودمان باهمان گروه سرود پنج شش نفره حسینیه خوانده بودیم. آقای سبزواری دو تا شعر به من داد درباره حضرت امام. اسم امام هم در یکی از آن شعرها آمده بود، قرار شد روی این شعرها کار کنیم برای ساخت سرود. من این دو تا شعر را از ایشان گرفتم و با هم تلفیق کردم. بخش‌هایی از یک شعر را روی آن یکی شعر گذاشتم و شد سرود «خمینی ای امام». فکر می‌کنم «ز ما تو را درود، ز ما تو را سلام / خمینی‌ای امام، خمینی‌ای امام» را از یک شعرشان برداشتم و «ای مجاهد، ای مظهر شرف / ای گذشته ز جان در ره هدف» را از شعر دیگرشان. بعد روی این شعر ملودی گذاشته شد.

ملودی اولیه سرود را که ساختم، به آقای صبحدل نشانش دادم، آقای صبحدل بعد از اینکه گوش کرد، گفت: «حمید، چرا فرود می‌آیی؟» منظورش این بود که ترکیب ملودی به جای اینکه صعودی باشد، کمی فرود آمده است. خدا رحمتش کند آقای صبحدل را که من مدیونش هستم. این نکته‌سنجی‌اش یادآوری کند که حس حماسی سرود باید بیشتر باشد. دیدم نکته درستی می‌گوید. گفتم درست می‌گویید. رویش کار می‌کنم. فکر هم نمی‌کنم ملودی اولیه را غیر از آقای صبحدل کسی شنیده باشد.

بعد از این تذکر، تغییری در ملودی دادم تا آن اشکال را رفع کرده باشم. احساسم این بود که این طوری حماسی‌تر و صعودی‌تر شد. نسخه اولیه را گروه چند نفره خودمان اواسط دی ماه ۱۳۵۷ خواند. اعضای این گروه استعداد خواندن داشتند. اصلاً همه شان خواننده بودند. شمسایی خواننده بود، صبحدل خواننده بود، صالحی خواننده بود و محمدرضا شریفی نیا هم تئاتر کارکرده بود و می‌توانست از صدایش خوب استفاده کند. او سرود نمی‌خواند و فقط هر بند شعر را در فواصل خواندن سرود دکلمه می‌کرد. خلاصه همه صاحب تجربه بودند. بعد، چهار نفر دیگر (مرحوم ایلخانی با سه پسرش) هم به این جمع اضافه شدند. به درخواست مرحوم ایلخانی، رفتیم خانه ایشان تا آخرین تمرین‌ها را آنجا انجام دهیم.

تولید یک قطعه انقلابی در همسایگی کاخ سعد آباد

خانه آقای ایلخانی در نزدیکی کاخ سعدآباد بود. قبل از ساعت حکومت نظامی رفتیم آنجا. برای پیشگیری از انتشار صدا در اطراف خانه، درها و پنجره‌ها را کامل بستیم و پرده‌ها را کشیدیم. تا صبح مشغول تمرین و ضبط بودیم. صبح که شد آقای ایلخانی پسرش را فرستاد که نان بگیرد. برگشت و گفت صدایتان تا سر کوچه می‌آید. تازه متوجه شدیم که آن همه استتار و احتیاط، تاثیری نداشته و ما شب تا صبح، درست در همسایگی کاخ سعد آباد داشتیم «خمینی ای امام، خمینی‌ای امام» می‌خواندیم. لطف خدا بود که کسی متوجه صدای ما نشده بود.

نسخه‌ای که با عنوان «خمینی ای امام» پشت نوارهای سخنرانی امام آمد، کار این جمع هفت هشت نفره بود. این نسخه در آرشیو تلویزیون هم نیست. احتمالاً در آرشیو شخصی یا در مرکز اسناد انقلاب اسلامی موجود باشد. ما اوایل بهمن ماه برای استقبال از حضرت امام، این سرود را با بچه‌های بزرگ تمرین کردیم.

همان روزها که داشتیم که با بچه‌ها سرود خمینی‌ای امام را تمرین می‌کردیم، آقای سبزواری شعر دیگری به من داد و گفت: این را هم آماده کنید.» آقای سبزواری باهوش و آینده‌نگر بود. با همان تیزبینی‌اش، حساب کرده بود که اگر امام به کشور بیایند، اولین کاری که می‌کنند زیارت شهداست و اولین جایی هم که می‌روند. بهشت زهرا خواهد بود و ما باید برای آن لحظه کاری کنیم. با این محاسبه و پیش بینی شعر «برخیزید» را نوشته بود که در واقع دیدار امام و شهدا را روایت می‌کرد.

کد خبر 5135206

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha