به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «سدیدالسلطنه و مطالعات زنان خلیج فارس» اثر سید قاسم یاحسینی توسط انتشارات هامون نو در ۱۷۰ صفحه در قطع وزیری منتشر شد.
سیدقاسم یاحسینی در این کتاب به تلاشهای مردم شناختی و اجتماعی سدیدالسلطنه در باب زندگی روزمره زنان بوشهری پرداخته است.
نویسنده در بخشی از مقدمه خود بر این کتاب اینچنین نگاشته است: «محمدعلی خان سدیدالسلطنه کبابی مینابی بندرعباسی را باید یکی از پیشگامان مبحث «خلیج فارس پژوهی» در اواخر عهد قاجار و عصر پهلوی اول به شمار آورد که یادداشتها، کتابها و رسالههای فراوانی در این باره نوشت که خوشبختانه بسیاری از آنها چاپ و منتشر شده است. با این همه ابعاد فکری و تلاشهای شگفت آور و خستگی ناپذیر وی در عصر انحطاط فرهنگ و پژوهش در ایران جداً ستودنی است، کوششهایی که حتی تا امروز چندان که باید مورد مطالعه و نقادی و تحلیل جدی قرار نگرفته است. سدیدالسلطنه با ذهن بسیار کنجکاو و نقادی که داشت، مثل یک مردم شناس قرن نوزدهمی از همه محیط اطرافش آشنازدایی کرده و میکوشید با دریدن پرده «حجاب معاصریت» و ستُردن غبار مجاورت، تا آنجا که برایش مقدور بود از تاریخ، جغرافیا، روابط اجتماعی و سیاسی، وضعیت اجتماعی و اقتصادی، فرهنگ، هنر، آئین، زبان و گویش، آداب و رسوم و حتی سبک زندگی و زندگی روزمره محیطی که در آن زندگی میکرد، یادداشت و گزارش تهیه و تنظیم کند و برای آیندگان به یادگار گذارد. همین سعی مشکور باعث شد تا امروزه مورخان، محققان و متخصصان علوم انسانی و اجتماعی ماده خام انبوهی از همه چیز در اختیار داشته باشند. ماده خامی که میتواند دستمایه تألیف و نگارش دهها پایان نامه در رشتههای مختلف علوم انسانی و مباحث میان رشتهای مرتبط با این علوم باشد.»
سیدقاسم یاحسینی در بخشی دیگر از مقدمه مفصل خود بر این کتاب اینچنین درباب چارچوب نظری و تئوریک کتاب نوشته است: «یک نکته کوتاه اما مهم در زمینه مبانی تئوریکی این مقالات را هم باید متذکر شوم: به لحاظ مبانی نظری و فکری پس زمینه ذهنی و فکری من هنگام نگارش این مقالات و یادداشتها، مباحث بین رشتهای و با عنایت به مکاتب فکری و رشتههایی چون «تاریخ از پایین»، «تاریخ خرد»، «تاریخ روزمره»، «مطالعات زنان»، «تاریخنگاری زنان»، «انسانشناسی فرهنگی»، «تاریخ محلی»،» خلیج فارس شناسی» و «جامعه شناسی و تاریخ ادبیات» بوده است. بنابر این به قول خانم ژولیا کریستوا «متن پنهان» من در این مقالات، چنین مباحث و رشتههایی بوده است. در تمام این موارد، سعی کردهام آن مبانی فکری و رشتههای دانشگاهی را به طور عملی و کاربردی در ذهن و نگاه خودم بومی و لوکالیزه کرده و برای یک مطالعه موردی، سوژه رساله حاضر، از آنها سود جویم… بر این باورم که اگر به مطالعات زنان نگاهی بومی و محلی، بلکه شهرستانی، داشته باشیم و با همین نگاه به سراغ میراث فرهنگی و مطبوعاتی خودمان برویم، میتوانیم به دریافتها و مطالب نو و روایت ناشده فراونی برخورد کنیم که برخی از آنها شاید فی نفسه به منزله یک «کشف تاریخی» باشند. فقط باید چشمها را شست و جور دیگری دید…»
نظر شما