به گزارش خبرگزاری مهر، متن کامل اظهارات این سه تن به شرح زیر است:
کیان تاجبخش:
سرمایه اجتماعی کتابی بود که من تالیف کردم. این کتاب قبلا توسط دفتر مطالعات سیاسی وزارت کشور به فارسی ترجمه شده بود و کتابی مهم در علوم سیاسی در آمریکا و متعلق به "پاتلان" بود. چند سال بعد من کتاب دیگری درمورد سرمایه اجتماعی نوشتم و این سبب شد که این مقوله سرمایه اجتماعی قابل تدریس بشود، بنابراین من در یکی از کلاسهای دوره دکترای دانشگاه تهران این بحث را طرح و تدریس کردم.
این باعث شد که افراد مختلف از جمله چندتن از شاگردانم همین موضوع سرمایه اجتماعی را به عنوان رساله دوره دکترای خود انتخاب کنند و بعدا مقالاتی علمی خود را راجع به اینگونه مسایل بنویسند. پس از مدتی بعضی از این افراد و شاگردان در دستگاههای دولتی از جمله در وزارت کشور و سازمان شهرداریها صاحب سمت و مسوولیتهای رسمی شدند.
علاوه براین اینها، مقوله و مفهوم سرمایه اجتماعی در داخل مجلات رسمی وزارت کشور که برای تمام شهرداریهای کشور ارسال میشد، برای اولین بار مطرح شد.
بعنوان حکمرانی خوب و سرمایه اجتماعی محلی در واقع این مقوله اشاعه پیدا کرد تا آنجا که متوجه شدم که این بحث در داخل بعضی از شعارهای انتخاباتی هم بتدریج جای گرفت.
هاله اسفندیاری :
یک نکتهای که میتوانم بگویم رابطهای است که در بین دولت و افراد دولت و روسای این بنیادها و مراکز تحقیقاتی دیده میشود، درست مثل یک "در گردان". واقعا مثل این درهایی که به دور خود میچرخند و آدمها از این طرفش وارد و از آن طرف خارج میشوند.
برای مثال،رییس اصلی در بروکینگز در زمان آقای کلینتون معاون وزارت خارجه بود. رییس شورای روابط خارجی آمریکا که واقعا یک نهاد بسیار با اهمیت بود او در دوره اول ریاست جمهوری همین آقای بوش سمت ریاست قسمت برنامهریزی برنامههای وزارتخارجه آمریکا را بعهده داشت.
کیان تاجبخش :
بنیاد سوروس اسم دیگرش موسسه جامعه باز یا "او.اس.آی" بود. این هم از فلسفه آقای "پوپل" برگرفته شده است. جورج سوروس از این فلسفه این برداشت را کرده که همانطوری که آقای پوپل میگوید در واقع هر علم اثبات پذیر باشد، به معنی دیگر هر علم و معرفتی باید قابل ابطال باشد و نسبت به آن باید شک و تردید بوجود بیاید.
رامین جهانبگلو :
خوب از آنجا بود که این بحثی که من مطرح میکردم در مورد "اصلاح خشونت پذیر" در جامعه ایران میآید، تقریبا به نوعی در ذهنیت یا دام این نهادهای آمریکایی افتاد، بطوریکه به آن شکلی نو بخشیدند و کم کم مرا با افراد و نهادهای مختلفی آشنا کردند. در عین اینکه که کار من تمام شد و این را در یک گزارش نهایی من برای آن سازمان نوشته بودم.
آنجا بود که من به این مسایل توجه کردم و این وضع تطبیقی بین جامعه مدنی ایران و جامعه اروپای شرقی و وضعیت فروپاشی با همدیگر اشاراتی به آن شدهبود، آقای پراتنر مرا با نهاد "اودو ویلسون: و خانم هاله اسفندیاری آشنا کرد.
به این ترتیب در حقیقت هاله اسفندیاری و نهاد اودو ویلسون یک نهاد جدیدی شد که جایگزین "انی.ای.دی" شد و میشود گفت آن بحثی را که در انی.ای.دی صورت گرفته بود را به نوعی پی گرفت .
کیان تاجبخش :
هدف دراز مدت بنیاد سوروس برای پیاده کردن آن فلسفه جامعه باز و حرکت کردن آن جامعه یا جامعهای به سمت جامعه باز، این است که بین حاکمیت و ملت شکاف ایجاد بشود و از طریق این شکاف آن قسمتهای جامعه مدنی که برمبنای جامعه باز شکل گرفته و توانمند شده، روی آن حاکمیت به منظور تغییر رفتارش فشار اعمال کند.
این احتمال دارد شکل شتاب زدهای داشته باشد (اگر درجایی مثل گرجستان باشد ) و درجایی دیگر میتواند شکل تدریجی به خود بگیرد و تغییر رفتار- ها شکلی تدریجی و نرم داشته باشد.
برای ایجاد چنین شکافی میگوید، یا دولت مرکزی یا حاکمیت مرکزی باید تضعیف بشود یا آن بخش جامعه مدنی یا بخش عمومی را که همراه با آن حاکمیت نیست، باید توانمند باشد.
سرمایهگذاری بنیاد سوروس بعد از فروپاشی نظام کمونیسم و شوروی این باید باشد که جهان اسلام را هدف قرار دهند و همین امر همان حالت "اتو پیک" را مجددا و استراتژی دراز مدت این بنیاد را نیز نشان میدهد یعنی درواقع تا بحال بیشتر برنامهها و سرمایه گذاریهای بنیاد سوروس در داخل اروپای شرقی ، آسیای مرکزی و جماهیر شوروی سابق قرار داشته است ولی الان بطور محاورهای اگر عنوان کنیم آن بنیاد احساس میکند که کارشان در آنجا اگر تمام نشده باشد الان تمام شده و دارد به سمت کشورهای اسلامی از جمله ترکیه، کشورهای عرب، پاکستان، افغانستان وسایر اینها به پیش میرود .
هاله اسفندیاری :
نماینده بنیاد سوروس با ما تماس گرفت. او از بنیاد فورد شنیده بود که در مرکز ویلسون یک برنامه خاورمیانهای را شروع کرده و اینکه علاقهمند است که درکنار این یک برنامه ایران را هم داشته باشد. این بود که نماینده انتسیتوی جامعه باز که بخشی از بنیاد سوروس است با ما تماس گرفت و آقای "انتونی ریشته" به واشنگتن آمدند و آنجا با رییس برنامه بینالملل و من یک نشستی داشتیم. دراین جلسه بود که در مورد هدف و برنامههایی که در نظر داشتیم برای ایشان توضیحاتی دادیم.
ایشان هم گفتند که علاقهمند هستندکه این بنیاد به برنامه سخنرانیهای ایران کمک مالی بکند.
کیان تاجبخش :
شواردنادزه خودش نقل کرد که خیلی از ناآرامیها و تحولاتی که در گرجستان اتفاق افتاد از طریق حمایتهای نهادهایی بود که از طرف بنیاد سوروس حمایت میشدند و این بر میگردد به آن "بعد دو" و آن اهمیت بعد دو چیست کهآن توانمند ساختن نهادهایی است که با بنیاد سوروس در ارتباط هستند در شرایط خاصی بلافاصله میتوانند مورد حمایت بنیاد سوروس بشوند چه از انتقال پول و استفاده برای رسانه برای اعتراضات خیابانی و برای فعالیتهای مختلف در انتخابات و غیر انتخابانی بتدریج در دو سال گذشته که من قرارداد مشاورهای داشتم در چند جلسه بسته بیشتر با مدیران ارشد من به چند نکاتی شنیدم.
هاله اسفندیاری :
من واقعا نمیدانستم که بنیاد سوروس چه نقش مهمی در مساله فروپاشی شوروی داشته و به هر حال این بنیاد پول زیادی در شوروی خرج کرد.
بنیاد را یک شخصی به نام "جرج سوروس" درست کرد که ایشان مجاری الاصل هستند که بعد از جنگ دوم جهانی به آمریکا آمدند و یک ثروت نسبتا قابل ملاحظهای در آنجا به هم زدند و هدفشان برای کشورهایی که جزو شوروی سابق بودند این بود که یک جامعه باز بوجود بیاورد
وی سپس با شوروی شروع کرد، الان هم در جمهوریهای آسیای میانه خیلی فعال هستند، بخصوص خودشان هم علنا میگویند که موثر بودند یا عامل انقلاب مخملی در گرجستان بودند و به هر حال در اوکراین هم یک فعالیتهای در زمینه انقلاب مخملی داشتند.
کیان تاجبخش :
این باعث میشود که با پیش برد این برنامه، آنچه در ایران اتفاق میافتد و یک مدل دمکراسی غربی دارد با "ان جی او" توانمند ساز و تقویت میکند و چون این یک تعارض شاید در شکلهای اولی برای تصمیمگیری و دور هم نشستن شباهتی با هم داشته باشند ولی نهایتا بر مبنای فلسفه، اصول و سنت چه فرهنگ رسمی چه قوانین رسمی تعارضی بالاخره پیش میآید این میشود که در واقع این شکاف بین حاکمیت و ملت از طریق ان جامعه مدنی محلی نتیجه این کار خواهد بود.
بوش آمده است که بگوید ما میخواهیم دنیا را برای دمکراسی آماده کنیم ولی از دهنش در آمده است که ما میخواهیم دنیا را برای خودمان آماده کنیم بعد بلافاصله گفته است نه منظورم یعنی دمکراسی و هانتیگتون در پاورقی می گوید همان حرف اولی.
هاله اسفندیاری :
الان که نزدیک به پنج ماه است که من در ایران هستم و فرصتی برایم پیش آمد که روی این مسایل که مطرح کردم فکر کنم و صحبتهایی هم دراینباره کردیم واقعا به این نتیجه رسیدم که این افراد و خود من بشویم حلقههای یک زنجیرهای که تشکیل شده از بنیادها، مراکز تحقیقاتی و دانشگاهها که به اسم دمکراسی به اسم توانمندسازی زنان به اسم دیالوگ حتی در ارتباط سعی کنند یک شبکههایی بوجود بیاورند که این شبکهها نهایتا در داخل ایران منجر بشود به بوجود آوردن یک تغییرات خیلی اساسی در درون رژیم ایران یعنی واقعا متزلزل کردن این سیستم.
رامین جهانبگلو :
من الان که بر میگردم به این فعالیت چند سالهام از دوره آمریکا تا ایران میبینیم که فعالیتهایی که داشتم بیشتر در راستای منافع دشمنان ایران قرار گرفته تا در راستای منافع ملت ایران و از کرده خودم خیلی پشیمانم و فکر میکنم که به بهترین وجه باید آن را بتوانم جبران کنم.
نظر شما