۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۴:۱۸

گفتگوی صریح مهر با عوامل «لاله»-۲؛

قهرمان «لاله» از جنس «رمبو» و «قیصر» نیست/فیلم آمریکایی نساخته‌ام

قهرمان «لاله» از جنس «رمبو» و «قیصر» نیست/فیلم آمریکایی نساخته‌ام

اسدالله نیک‌نژاد کارگردان فیلم سینمایی «لاله» بیان کرد که این فیلم متأثر از زیست او در آمریکا نیست و قهرمانی کاملاً ایرانی دارد.

خبرگزاری مهر - گروه هنر- زهرا منصوری: هرچند عمده‌ترین بحث‌های فیلم سینمایی «لاله» به کارگردانی اسدالله نیک نژاد حول محور هزینه‌های ساخت آن می‌چرخد اما این فیلم زوایایی از زندگی یک زن قهرمان ایرانی در رشته رالی را به تصویر می‌کشد. لاله صدیق گرچه برای عموم مردم چهره‌ای کمتر شناخته شده است اما می‌توان او را در فهرست زنان تاثیرگذار این رشته ورزشی به شمار آورد.

لاله صدیق چیزی قریب به ۱۰ سال پیش قرار بود در قالب فیلم «لاله» به مردم شناسانده شود اما جنجال‌های مالی این پروژه مانع از این کار شد تا پروسه تولیدش تا انتهای سال ۹۸ ادامه دار باشد.

«لاله» از جمله فیلم‌های حاضر در ترکیب اکران نوروزی بود که به دلیل خیز موج چهارم کرونا نمایشش ناتمام ماند و حالا با بازگشایی مجدد سینماها به چرخه اکران بازگشته است.

قسمت نخست گفتگوی خبرگزاری مهر با عوامل فیلم «لاله» حول محور مباحث مالی این پروژه بود و در ادامه مشروح قسمت دوم این گفتگو با حضور اسدالله نیک نژاد کارگردان، سارا امیری بازیگر نقش لاله و پیام اینانلو دیگر بازیگر این فیلم را می‌خوانید:

* خانم امیری شما یک دهه قبل قرار بود با اولین نقش‌آفرینی خود در فیلم «لاله» به سینمای ایران معرفی شوید. این فاصله زمانی میان تولید و رونمایی از فیلم به کیفیت ورود شما به عرصه حرفه‌ای بازیگری چقدر ضربه زد؟

سارا امیری: برای من قصه حضور در این فیلم، قصه پیشرفت و ضربه نیست، بلکه قصه صبر و شکیبایی است. کسی که فیلم را می‌بیند، حتماً متوجه این موضوع می‌شود که ۱۰ سال از عمر یک نفر در مقابل هدفی که آن را دنبال می‌کند، هیچ نیست. بدون آنکه بخواهم اغراق کنم، روزها و شب‌ها به خودم می‌گفتم همان‌طور که لاله در داستان فیلم منتظر یک اتفاق بزرگ برای خودش و دیگران است، من هم باید منتظر بمانم. ماجرا ماجرای مبارزه و جنگ با موانع است. همه این تجربه‌ها را در طول این ۱۰ سال برای فیلم «لاله» تجربه کردیم. در تمام این سال‌ها ما مبارزه کردیم، جنگ کردیم، دشمن داشتیم. همه این نشانه‌ها را در خود فیلم هم می‌توان مشاهده کرد.

همان‌طور که لاله در فیلم یاد می‌گیرد به‌رغم رو دست خوردن‌ها صبر کند تا به هدفش برسد، تیم ما در کنار آقای نیک‌نژاد، مثل لاله‌های بسیاری بودیم که سعی کردیم صبر و امید داشته باشیم تا به هدف برسیم. به‌خصوص هنرمندان باسابقه‌تری مانند خانم میترا حجار، خانم نیکی کریمی، آقای سام قریبیان، آقای امیرعلی دانایی که طبیعتاً پیشنهادهای کاری دیگری هم داشتند اما پای‌کار ایستادند. من هم می‌توانستم همان ۱۰ سال پیش که پیشنهادهایی داشتم برای ورود به عرصه بازیگری عجله کنم اما به قیمت نابود شدن این صبر و شکیبایی برایم تمام می‌شد. حکایت «لاله» حکایت صبر برای رسیدن به حق خود است. آقای نیک‌نژاد در این سال‌ها آنقدر امید داشت و امید می‌داد که احساس می‌کردم ناحقی است اگر من مبارزه نکنم و امیدم را از دست بدهم.

خوشحالم که بگویم برای این فیلم با خیلی از بازیگران به مرحله توافق و قرارداد هم رسیدیم، اما در جایی رسیدیم و تفاهم کردیم که اگر با این و یا آن بازیگر ادامه ندهیم، بهتر است. در بین گزینه‌هایی که برای نقش لاله داشتیم، وقتی با خانم امیری مواجه شدم، احساس کردم گزینه درست همین است * آقای نیک‌نژاد برای نقش «لاله» چطور به خانم امیری رسیدید و چرا خود لاله صدیق را برای این نقش استفاده نکردید؟

نیک‌نژاد: انتخاب بازیگر برای این نقش یکی از چالش‌های اصلی من بود. خیلی از فیلم‌سازها به دنبال پیدا کردن چهره‌هایی هستند که یا خوشگل و خوش‌تیپ هستند، یا اسپانسر دارند و با خود پول می‌آورند و یا به دلایل دیگر. این اتفاق در سینمای حرفه‌ای بدین شکل که عرض کردم کمتر رخ می‌دهد اما در سینمای بسته داخل ایران، مدام شاهد آن هستیم. برای نقش لاله هم با خیلی از هنرپیشه‌های سرشناس ایرانی جلسه داشتیم.

به‌عنوان کارگردان معتقدم شاید در نگاه اول یک بازیگر مناسب یک نقش باشد اما بعد از چند روز نشست‌وبرخاست می‌توان متوجه شد که برخی ویژگی‌های نقش مدنظر را این بازیگر نمی‌تواند دربیاورد و یا اجرا کند. حتی خوشحالم که بگویم برای این فیلم با خیلی از بازیگران به مرحله توافق و قرارداد هم رسیدیم، اما در جایی رسیدیم و تفاهم کردیم که اگر با این و یا آن بازیگر ادامه ندهیم، بهتر است. در بین گزینه‌هایی که برای نقش لاله داشتیم، وقتی با خانم امیری مواجه شدم، احساس کردم گزینه درست همین است. چهره بکرشان یک امتیاز بود و بعدها در ادامه احساس کردم ویژگی‌های شخصی ایشان هم با نقش و کاراکتر لاله هماهنگی بسیار دارد. در طول مدتی که از ایشان دعوت می‌شد به دفتر تولید فیلم بیایند و روخوانی بسیار می‌کردیم، در طول این مدت حتی متوجه شدیم که توان و اشتیاق ایشان می‌تواند از پس این نقش سنگین بربیاید. چون می‌دانستم این فرد که قرار است نقش لاله را بازی کند باید روزی دوازده ساعت در مقابل دوربین باشد و با آن لباس‌های رانندگی که کار بسیار طاقت‌فرساست، پس هر هنرپیشه‌ای نمی‌تواند تحمل این کار را داشته باشد، برای بازیگری که نقشی را بازی می‌کند که تا به حال مشابه آن در فیلم دیگری نبوده، تحمل و تحقیق و همکاری بازیگر با تیم تولید کننده بسیار اهمیت دارد. در همان هفته اول مطمئن بودم که بازیگر نقش اصلی لاله خانم سارا امیری خواهد بود.

* ما در فیلم «لاله» قرار است با یک قهرمان مواجه شویم، اما این قهرمان که یک‌تنه به میدان می‌زند و از پس همه موانع هم برمی‌آید. این جنس قهرمان‌سازی خیلی مطابق با قواعد سینمای ایران نیست. در سینمای ایران ما کمتر قهرمان عاری از ضعف داشته‌ایم چراکه مخاطب باید او را باور کند. شاید این قهرمان‌پردازی در سینمای آمریکا جواب دهد، اما برای مخاطب ایرانی فکر می‌کنید چقدر این قهرمان باورپذیر است؟

نیک‌نژاد: قهرمان یک فیلم چه در آمریکا و چه ایران، قهرمان است. «قهرمان» در سینما و در درام فیلم تعریف مشخص دارد. این تعریف در ایران، آمریکا یا آفریقا، تغییری نمی‌کند. از طرفی سؤال شما که می‌پرسید قرار است یک‌تنه به جلو برود، خیر چنین قراری ما نداریم. شما می‌توانید بگویید کاراکتر اصلی یک فیلم باید براساس مبانی فرهنگی کشور خودش رفتار کند. مثلاً قهرمان در یک فیلم هندی می‌تواند به هوا بپرد و روی ساختمان ۱۰ طبقه فرود بیاید. در شرایط عادی این برای ما عجیب است اما برای جامعه هندی این حرکت قهرمانانه و باورپذیر است. در جامعه آمریکا وقتی قهرمانی مثل «رمبو» تصمیم می‌گیرد کاری را انجام دهد، از جانش هم می‌گذرد تا به هدفش برسد، برای همین هم یک‌تنه می‌تواند خیلی از موانع را از پیش روی خود بردارد. ولی ما در فیلم «لاله» چنین قراردادی نداریم، قهرمان فیلم «لاله» خیلی از موانع را نمی‌تواند به‌تنهایی بردارد.

بنده معتقد هستم و سعی کردم در این فیلم بگویم که اگر ما در جامعه خودمان حرکت‌های گروهی داشته باشیم، می‌توانیم برای خود قهرمان بسازیم و حتی، شاهد قهرمانان موفق‌تری خواهیم بود. من باور ندارم در یک فیلم دراما تیک یک قهرمان می‌تواند وارد ساختمانی شود، ۱۰ نفر را لت‌وپار کند، برود و تماشاگر برای او دست بزند. چون آن فرد در سینما فقط فردی بزن‌وبرو هست که فقط خواسته تماشاگر را اصطلاحاً سرگرم کند، ولی در معنای فیلم، او قهرمان دراماتیک نیست. اما در «لاله» ما شاهد چنین کار گروهی‌ای هستیم. یعنی قهرمان فیلم محصول کار جمعی است که خانواده لاله، همکارانش و حتی رقیبانش را شامل می‌شود. پس قهرمان در فیلم «لاله» حاصل تلاش خود و دیگران به خصوص خانواده اوست. برای من این نکته بسیار مهم بود که خانواده چقدر می‌تواند در پرورش یک انسان در جامعه نقش داشته باشد.

فلسفه شخصی‌ام این است که هیچ انسانی در یک جامعه، بدون داشتن خانواده نمی‌تواند محکم گام بردارد و عملی را انجام دهد. اعتمادبه‌نفس شخص زمانی تقویت می‌شود که بدانید خانواده را پشت سر خود دارید. در «لاله» هم می‌بینیم که گرچه خواهر و مادر لاله با تصمیم او موافق نیستند اما در جایی، همه خانواده با هم متحد می‌شوند و درست همان نقطه است که «قهرمان» ما معنا پیدا می‌کند. بدون ریشه هیچ گلی پرورش پیدا نمی‌کند و خانواده حکم این ریشه را دارد.

*روابط، دیالوگ‌ها و به تعبیری روح کلی حاکم بر فیلم «لاله» به نظر می‌رسد تحت تأثیر زیست شما در آمریکا بوده است. در حالی که انتظار ما از مواجهه با چنین فیلمی، تماشای یک فیلم قهرمان‌محور ایرانی است.

نیک‌نژاد: خب شما می‌توانید «قیصر» را داشته باشید و همیشه هم می‌توانید چنین قهرمانی داشته باشید.

قهرمان «لاله» از جنس «رمبو» و «قیصر» نیست/فیلم آمریکایی نساخته‌ام

* «قیصر» قهرمانی متعلق به یک دوره زمانی مشخص است.

نیک‌نژاد: نه اتفاقاً، شما همین امروز هم می‌توانید «قیصر» داشته باشید. همین امروز فیلم‌های روی پرده سینما و سریال‌های تلویزیون را نگاه کنید، هنوز ردپای قیصر را می‌بینید.

* اما قهرمان امروز مخاطب ایرانی متفاوت از دهه‌های گذشته است.

نیک‌نژاد: «قیصر» را به‌عنوان یک فیلم نبینید، این یک فرهنگ است. یک کارگردان موفق کسی است که براساس توانایی‌های خود بتواند در ذهن تماشاگرش حرکتی را ایجاد کند و معتقدم «قیصر» اتفاقاً جزو فیلم‌هایی است که این حرکت و انگیزه را در ذهن تماشاگرش ایجاد می‌کند. از این نظر کارگردانش، فیلم‌ساز موفقی است. در فیلم «لاله» هم قهرمان ما در ذهن تماشاگر ایجاد انگیزه می‌کند، تصمیم و حرکت قهرمان فیلم از خود گذشتگی دارد، از جان خود مایه می‌گذارد و خود را تسلیم راحت‌طلبی نمی‌کند. در حالی که تمام شرایط راحت‌طلبی را دارد ولی با این حال تصمیم می‌گیرد در مقابل فساد و تمامیت‌خواهی رقیبانش بایستد، در مقابل آن‌ها پیروز شود و این اصل درامای فیلم «لاله» است. بنابراین می‌بینید تماشاگر خوشحال و با حس خوبی از سالن بیرون می‌آید، چون در تماشاگر انگیزه ایجاد شده است. شما چگونه متوجه اهداف قهرمان فیلم «لاله» نشدید؟ اجازه بدهید بنده عرض کنم، شما به دلیل گاردی که نسبت به فیلم «لاله» دارید، می‌گویید او ایرانی نیست.

نیک‌نژاد: «قیصر» را به‌عنوان یک فیلم نبینید، این یک فرهنگ است. یک کارگردان موفق کسی است که براساس توانایی‌های خود بتواند در ذهن تماشاگرش حرکتی را ایجاد کند و معتقدم «قیصر» اتفاقاً جزو فیلم‌هایی است که این حرکت و انگیزه را در ذهن تماشاگرش ایجاد می‌کند. از این نظر کارگردانش، فیلم‌ساز موفقی است *من گاردی نسبت به فیلم ندارم اما این پرسش برایم ایجاد شده که چرا قهرمان این فیلم ایرانی نیست، کمااینکه برای مخاطبان دیگری هم می‌تواند چنین پرسشی ایجاد شود.

نیک‌نژاد: هیچ پرسشی بدون انگیزه ذهنی مطرح نمی‌شود و برای من آن انگیزه ذهنی شما بیشتر حائز اهمیت است. من به راحتی می‌توانم در پاسخ به سؤال شما که می‌پرسید چرا این قهرمان ایرانی نیست، این پاسخ را بدهم که فیلم را درست متوجه نشده‌اید، چرا که اساساً این فیلم بر اساس زندگی یک قهرمان ایرانی که نامش لاله صدیق است، ساخته شده و این خانم هم یک ایرانی غیور است.

* اتفاقاً همین دو سال قبل فیلم «روز صفر» به کارگردانی سعید ملکان در جشنواره فیلم فجر حضور داشت که محصول سال ۹۸ و مربوط به یک پرونده روز سیاسی و امنیتی بود اما یکی از مهم‌ترین نقدها به آن فیلم هم همین نکته بود که قهرمان اصلی فیلم، ویژگی‌های ایرانی نداشت. از این زاویه چنین نقدی را نسبت به «لاله» هم وارد می‌دانم و به‌دنبال گارد گرفتن و یا حمله به فیلم شما نیستم.

نیک‌نژاد: خبرگزاری مهر در طول این سال‌ها، بیشترین اخبار منفی را درباره فیلم «لاله» منتشر کرده است، حالا هم سعی نکنید فیلم «لاله» را با فیلم دیگری مقایسه کنید. هر فیلمی در قیاس خود قابل تحلیل و احترام است، ولی مقایسه دو فیلم مقایسه سیب و پرتقال است.

* و البته در همه این سال‌ها در قالب گفتگو با خود شما، همواره مواضعتان درباره فیلم را هم منعکس کرده‌ایم و اینگونه نیست که یکسویه اخبار منفی علیه «لاله» درج کرده باشیم. مثل گفتگویی که خودم با شما داشتم و با تیتر «فیلم من را گروگان گرفته‌اند» در خبرگزاری مهر منتشر شد و بازتاب بسیاری هم داشت.

نیک‌نژاد: بله من همواره با شما گفتگو کرده‌ام و هرگز نگفته‌ام نه و حتی امروز هم برای گفتگو با شما بسیار خوشحال هستم. چراکه اعتقاد دارم کسی که توانایی سؤال پرسیدن دارد و سؤالاتش را با انگیزه مطرح می‌کند، هرچقدر هم سؤالش تلخ باشد، باید به آن جواب داده شود. به همین دلیل همواره پاسخگوی سؤالات شما بوده و هستم. چون برای شغل خبرنگاری احترام زیادی قائلم.

* واقعاً این نکته را قبول ندارید که روابط و دیالوگ‌های فیلم متأثر از زیست شما در آمریکاست؟

نیک‌نژاد: خیر. این فیلم صددرصد داستان و زندگی یک فیلم ایرانی است. اساساً معیارهای یک فیلم آمریکایی در فیلم «لاله» جایی نمی‌توانست داشته باشد، فضای زندگی آن‌ها زمین تا آسمان با فضای زندگی ما در ایران متفاوت است. «لاله» یک فیلم با فرهنگ و معیارهای ایرانی است. شما می‌توانید سوالتان را اینگونه مطرح کنید که تکنیک این فیلم متفاوت از سینمای ایران است. اگر چنین سؤالی بپرسید، آن را تأیید می‌کنم. اتفاقاً هم سؤال هوشمندانه‌ای است، اگر شما سؤال کنید که چگونه این فیلم با وجود همین دوستان و عوامل دست‌اندرکار در سینمای ایران، ساخته شده است که اغلب همین فیلم‌های دو اتاق‌خوابی را در سینمای ایران می‌سازند که دوستان خبرنگار شکایت از نوع ساخت آن‌ها را دارند و اگر بپرسید چگونه در فضای سینمای ایران چنین فیلمی ساخته شده است، آنگاه بنده عرض خواهم کرد که من هم مثل خیلی از دوستان می‌توانستم از فرنگ همکار و تکنیسین بیاورم و فیلم بسازم به نام فیلم ایرانی ولی من نه تنها این کار را نکردم بلکه آمدم و با همین بچه‌های سینمای ایران چنین فیلمی ساختم. دلیلش هم بسیار ساده است، چون باور دارم که ایرانی بسیار هوشمند، باشعور و توانمند است. ایرانی می‌تواند هر آنچه را که انسان در این کره زمین انجام داده است را با کیفیت بهتر انجام دهد. این‌ها شعار نیست. نگاه کنید در تمام زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی، علمی و اقتصادی این واقعیت را می‌توان دید. اگر مدیریت ضعیفی در کشور داریم که نمی‌گذارد جامعه به جایی که شایسته است برسد، نیازمند بحث‌های سیاسی است که خارج از حوصله این گفتگو است. اما در مقیاس «هنر» اصلاً به این واقعیت شک ندارم.

* تأکید دارید که فیلمتان کاملاً براساس فرهنگ ایرانی ساخته شده است؛ چرا زبان فیلم انگلیسی است؟ اگر قرار بر نمایش فرهنگ ایرانی به مخاطب غربی بود، فیلم می‌توانست زبان فارسی داشته و دوبله آن انگلیسی باشد. مضاف‌ّبر اینکه در نسخه فعلی هم کیفیت دوبله می‌توانست با استفاده از دوبلورهای حرفه‌ای به جای بازیگران اصلی، خیلی بهتر باشد که این ضعف به فیلم لطمه زده است.

نیک‌نژاد: سؤال شما در واقع سه سؤال با یک تیر است، یک، اینکه فیلم چرا به زبان انگلیسی ساخته شده به همان توضیحی برمی‌گردد که در ابتدا هم دادم، من دنبال ساخت فیلمی بودم که به‌واسطه آن مخاطب خارج از کشور بتواند به‌واسطه آن با متن زندگی مردم داخل این کشور، ارتباط برقرار بکند. به‌عنوان یک آرتیست باهوش، همواره باید به‌صورتی محصول خود را بسته‌بندی کنید که متناسب ذائقه مخاطب شما باشد. مخاطب من، مخاطب خارج از کشور بود و باید به زبان او حرف می‌زدم.

* یعنی از همان نقطه صفر فقط به‌دنبال مخاطب خارجی بودید؟

نیک‌نژاد: دقیقاً.

* اصلاً مخاطب ایرانی را مدنظر نداشتید؟

نیک‌نژاد: این‌طور نیست که هدفم تماشاگر ایرانی نبوده باشد. قطعاً مخاطب ایرانی برای من که خیلی مهم‌تر است. حتی خوشحال هم هستم که فیلمم این روزها، حتی به‌رغم شرایط کرونایی، در کشور دیده می‌شود حتی با حضور ۱۰ مخاطب در سالن، البته اصلاً از زمان نمایش این فیلم در اکراننوروز خوشحال نیستم و حتی مدیران مسئول هم خوشحال نبودند ولی دیگران دستور می‌دهند و اهداف کارشناسی کنار گذاشته می‌شود. اما در انتخاب زبان انگلیسی، انگیزه دیگری هم داشتم. دوست داشتم پز ایرانی بودن خودمان را هم بدهم، البته شوخی می‌کنم! (می‌خندد) هم‌زمان می‌خواستم هر دختر ایرانی هم که فیلم را می‌بیند، خودش را باور کند و بداند که می‌تواند و به جای راحت‌طلبی می‌شود با سخت‌کوشی آنچه برای خود آرزو می‌کند به دست بیاورید.

یکی از آقایان محترم بازیگر که حاضر نشد برای ضبط سکانس پایانی حضور داشته باشد. اما فیلم‌سازی که ابزار کارش را بلد است، باید طوری عمل کند، که برخی افراد فکر نکنند بدون آن‌ها کار به پایان نمی‌رسد. در این فیلم ثابت شد که حتی اگر ضدقهرمان من به دلیل رفتار غیراخلاقی و غیرحرفه‌ای همزمان سراغ پروژه‌ای دیگر رفت و حاضر به حضور در سکانس پایانی نشد، بازهم کار لطمه ندید معتقدم هر انسانی در هر نقطه‌ای از جهان، ظرفیتی دارد و ما باید به اندازه همان ظرفیت به او اجازه رشد دهیم. بدون ایجاد فضای سالم و فضای رقابت و بهره‌گیری از امکانات کشوری مطمئن باشید می‌توانیم شگفتی به وجود بیاوریم. از تک‌تک بچه‌هایی که تلاش کردند و اساساً بنده روی تلاش صادقانه آن‌ها حساب کرده بودم تا این فیلم با این کیفیت به سرانجام برسد هم شخصاً سپاسگزاری می‌کنم. فراموش نکنیم درباره فیلمی صحبت می‌کنیم که ۷ بازیگر را در فرآیند تولید از دست داد. یکی از بازیگران ما از دنیا رفت. حتی بازیگر ضدقهرمان فیلم من، به قراردادش عمل نکرد و برای ضبط سکانس پایانی حاضر به حضور نشد!

* منظورتان خانم میترا حجار است؟

نیک‌نژاد: نخیر، یکی از آقایان محترم بازیگر که حاضر نشد برای ضبط سکانس پایانی حضور داشته باشد. اما فیلم‌سازی که ابزار کارش را بلد است، باید طوری عمل کند، که برخی افراد فکر نکنند بدون آن‌ها کار به پایان نمی‌رسد. در این فیلم ثابت شد که حتی اگر ضدقهرمان من به دلیل رفتار غیراخلاقی و غیرحرفه‌ای همزمان سراغ پروژه‌ای دیگر رفت و حاضر به حضور در سکانس پایانی نشد، بازهم کار لطمه ندید. طوری فیلم را با قاب‌های بسته‌اش از سکانس‌های قبلی تمام کردم که شما به‌عنوان تماشاگر متوجه این عدم حضور نمی‌شوید. در سکانس پایانی «لاله» شخصیت «احمد» به‌صورت فیزیکی حضور نداشت اما شما حضور او را می‌بینید.

* درباره بحث دوبله هم توضیحتان را کامل می‌کنید.

نیک‌نژاد: شخصاً فکر می‌کنم بحث دوبله، بیشتر مشکل ترجمه است

* دقیقاً. مشکل فیلم همین است که گویی روح حاکم بر جملات ترجمه شده به فارسی با دیالوگ‌های اصلی هم‌خوانی ندارد.

نیک‌نژاد: من اصلاً باور نداشتم که این فیلم باید دوبله شود اما واقعیت این است که ما در بیزینسی فعالیت می‌کنیم که اقتصاد در آن نقش جدی دارد. وقتی سرمایه‌گذار تصمیم می‌گیرد صدای اصلی فیلم را به هر زبان دیگری تبدیل کنید، طبیعتاً فارسی هم یکی از آن زبان‌ها بود. اتفاقاً اعتقادی هم به استفاده از دوبلورهای با صدای معروف هم نداشتم. بازیگران فیلم چهره‌هایی بودند که دوبلورهای‌شان هم باید صدای جدید می‌داشتند. از نظر تکنیک و لیبسینک هم به‌نظرم دوبله فیلم خیلی خوب است. شاید آنچه اذیت‌کننده است، ترجمه متن است. کسی که تهیه‌کنندگی این کار را برعهده داشته بود باید متن را برای ترجمه در اختیار مترجمی قرار می‌داد که تخصصش ترجمه فیلم باشد. متأسفانه این دوستان بسنده کردند به ترجمه‌ای که من خودم روز اول، با فارسی دست‌وپاشکسته‌ام انجام دادم! بارها و بارها هم این نکته را متذکر کردم.

* یعنی این ترجمه، کار خود شما است؟

نیک‌نژاد: ترجمه‌ای است که همان اوایل ارائه دادم که در ارشاد بتوانند فیلم‌نامه را بخوانند.

قهرمان «لاله» از جنس «رمبو» و «قیصر» نیست/فیلم آمریکایی نساخته‌ام

سارا امیری: این نکته را هم من اضافه کنم. خیلی از بازیگران فیلم تسلط کافی را به زبان انگلیسی نداشتند. اتفاقاً بازیگران باسابقه‌تر فیلم هم بودند. در صورتی که این جزئی از تخصص یک بازیگر است که زبان‌های دیگر را هم مسلط باشد. اتفاقی که در طول فیلم می‌افتاد این بود که بازیگران به زبانی غیر از زبان مادری خود نقشی را ایفا می‌کردند. این شرایط مستلزم این بود که بازیگر مقابل تو هم به اندازه تو بر زبان انگلیسی مسلط باشد و ارتباط دو طرفه شکل بگیرد. گاهی می‌شد که احساس می‌کردم بازیگر روبه‌روی من گیج و گم است و دنبال خط بازی‌اش می‌گردد. همه ما با زبان مادری می‌توانستیم خیلی بهتر باشیم اما از اول قرار بر این بود که از نظر تجربی این فیلم با همین زبان ساخته شود و تبدیل به جهش برای ارتباط سینمای ایران با مخاطب غیرایرانی باشد. این یک قدرت‌نمایی برای مخاطبان خارجی‌زبان هم بود که بدانند در سینمای ایران چنین ظرفیتی وجود دارد.

نیک‌نژاد: بهترین بازیگران امروز هالیوود نمی‌توانند دو خط دیالوگ فارسی بگویند. اینکه تأکید می‌کنم روی توانمندی‌های هنرمندان ایرانی، این نکته یکی از همین موارد است. این توانمندی بازیگر ایرانی است که می‌تواند به زبان غیرمادری خود نقش‌آفرینی کند و همین نکات است که می‌گویم باید به آن بها دهیم. از این زاویه من اساساً موافق استفاده از «اسم» ها در کار سینما نیستم.

* اتفاقاً یکی از سؤالاتم درباره ترکیب بازیگران هم همین نکته بود که چرا سراغ چهره‌ها و ستاره‌ها نرفتید؟

نیک‌نژاد: علتش تطابق کاراکترهای من با این چهره‌ها بود. گاهی در ۱۰ فیلم شاهد حضور بازیگری هستید که ریشش همان اندازه است، نوع نگاهش همان است اما دارد ۱۰ نقش مختلف را در ۱۰ فیلم بازی می‌کند، حتی ژاکت تنش هم در تمام آن فیلم‌ها تکرار می‌شود، خودتان ببینید این چقدر غلط است. ۵۰ درصد توانایی یک فیلم‌ساز انتخاب متن خوب و ۵۰ درصد دیگر انتخاب عوامل درست برای جلوی دوربین است. اینکه فلان بازیگر معروف است، قبول اما به این فکر می‌کنیم که چه ربطی به این نقش دارد؟

همین امروز سریال‌های نمایش خانگی را ببینید، یک بازیگر در چند سریال به‌صورت تکراری حضور دارد و همه‌اش هم شبیه هم است و تنها اسمش تغییر می‌کند. چرا نباید نیروهای جوان، پرتوان و بااستعداد وارد میدان شوند. می‌گویید گیشه ندارند؟ حرف من این است که فیلمی که مخاطب ندارد، ضعف درام و ساختار دارد، نه فقر نام سرشناس. بهترین فیلم‌های هالیوود را ببینید، حتی فیلم‌های پرهزینه و بیگ‌پروداکشن، آن‌ها هم هنرپیشه‌های غیرمعروف دارند، چرا که قصه شان مخاطب را جلب می‌کند. وقتی قصه و هیجان یک فیلم کار می‌کند، دیگر اسم هنرپیشه معروف مهم نیست. همین‌جا به حضور خانم نیکی کریمی در فیلم «لاله» هم اشاره کنم. بازیگری که فکر می‌کنم یکی از بهترین بازیگران زن سینمای ایران است.

* در نسخه‌ای که من روی پرده دیدم و نمی‌دانم چقدر مطابق نسخه اولیه مدنظر شماست، خیلی حضور تعیین‌کننده‌ای از نیکی کریمی ندیدم و هر بازیگر دیگری هم می‌توانست این حضور را داشته باشد!

نیک‌نژاد: این‌طور نیست. کاراکتری که در این فیلم از نیکی کریمی می‌بینید، در هیچیک از فیلم‌هایی که تا امروز ایفای نقش کرده است، ندیده‌اید. این نشان‌دهنده یک هنرپیشه بااستعداد است که تایم و زمان حضور در فیلم برایش اهمیت ندارد بلکه کاراکتر و خلق آن برایش حائز اهمیت است. از این نظر حضور اسم معروف در فیلم هم خوب است، اما به شرطی که از پس نقش بربیاید.

* آقای اینانلو شما یکی از بازیگران نقش‌های منفی فیلم «لاله» هستید، فکر می‌کنید فاصله ۱۰ ساله میان تولید و اکران این فیلم تأثیری بر ورود شما به دنیای بازیگری داشته است؟

قهرمان «لاله» از جنس «رمبو» و «قیصر» نیست/فیلم آمریکایی نساخته‌ام

پیام اینانلو: طبیعتاً فاصله افتادن میان تولید و دیده شدن یک فیلم، تأثیرش را بر کار عوامل می‌گذارد. شما در طول تولید، به‌صورت روزانه در حال خلق کاراکتر هستید و بعد که کامل می‌شود، طبیعتاً یک وقفه چند ساله در دیده شدن آن، تأثیرگذار خواهد بود. من اعتماد ویژه‌ای به آقای نیک‌نژاد داشته و دارم چرا که از همان روز دورخوانی فیلم‌نامه متوجه شدم با کارگردان متفاوتی مواجه هستم. برای همین بعد از وقفه‌ای که افتاد وقتی بعد از چندسال تماس گرفتند برای ادامه کار بیایید بلافاصله حاضر شدم.

* اتفاقاً در خبرها آمده بود که حدود ۳۰ درصد از تصویربرداری فیلم در مرحله اول تولید باقی مانده و بعد از چند سال برای تکمیل کار این ۳۰ درصد جلوی دوربین رفته است، اما در نسخه نهایی این تفاوت فضا اصلاً محسوس نیست و این جزو نقاط مثبت کار است.

نیک‌نژاد: من کارگردانم و باید کارم را بلد باشم. اینکه من کارم چند سال متوقف شده، ۷ بازیگرم را از دست دادم، بازیگر یک نقش اصلی تمام فیلم بوده و برای سکانس آخر دیگر نمی‌آید و روضه‌های دیگری از این دست، ربطی به مخاطب ندارد. من یا فیلم‌ساز هستم و کارم را بلدم، یا نه.

اینانلو: بعد از هفت سال که مجدد پای‌کار آمدیم، در همان روز اول چشم آقای نیک‌نژاد آسیب جدی دید و با خودم گفتم خدا باقی کار را به خیر بگذراند. همه تیم بازیگران جوان فیلم آدم‌هایی بی‌ادعا بودیم که همه‌مان اعتماد کامل به آقای نیک‌نژاد داشتیم.

کد خبر 5210557

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha