به گواه تمامی کارشناسان و اهل فن تیم ملی درجام چهاردهم به لحاظ برخورداری ازخیل ستاره های فوتبال، تجربه بین المللی، شناخت تیمی، کادرفنی و گروه کامل مشاوران، حمایت رسانه ای و مهمتر ازهمه شخصیت تیمی سزاوارحضور درفینال وحتی قهرمانی درمعتبرترین جام فوتبال درآسیا بود ولی بازهم چهره غم انگیز فوتبال برای ما تکرارشد تا وداعی تلخ با جام ملتهای آسیا داشته باشیم.
بازیهای تیم ملی درجام ملتهای آسیا از ابتدا به لحاظ فنی با انتقادات بسیاری همراه بود وهرچند سرگروهی ایران دراین مرحله بسیاری ازنقاط ضعف تیم ملی را پنهان نگه داشت ولی این مشکلات هرگز ازچشم کارشناسان و اهالی فن دورنماند ونخواهد ماند.
تغییرسیستم بازی تیم ملی از 2-5-3 به 1-3-2-4 آنهم بکارگیری بازیکنان درپست های غیر تخصصی بخشی ازمشکلات اساسی تیم ملی در این دوره از مسابقات تلقی می شود. این تغییرناگهانی که با پیروزی های پرگل دربازیهای تدارکاتی مقابل تیم های آماتوری غنا و جامائیکا توجیه کافی برای بکارگیری از آن در اختیار سرمربی تیم ملی قرار داد، باعث شد تیم ملی ازابتدا اقتدار و صلابت لازم را در دورمقدماتی نداشته باشد و یک نیمه تساوی با ازبکستان و90 دقیقه تساوی مقابل چین به خوبی نشان داد که تغییرات انجام شده با ویژگی های فردی و ذهنیت قالب تاکتیکی بازیکنان ما همخوانی ندارد.
تغییرآگاهانه سیستم بازی تیم ملی درآخرین دیداربرابرکره جنوبی وبازگشت به سیستم 2-5-3 به حدی در روند حرکتی تیم ملی محسوس و تاثیرگذاربود که به شکلی چشمگیر باعث هجومی ترشدن بازی تیم ملی شد و این افسوس برجای ماند که چرا تیم ملی از ابتدای بازیها با این شیوه برابرحریفان به میدان نرفت تا با تیمی تکامل یافته و شکل گرفته به مصاف حریف سنتی خود برویم.
ازسوی دیگر سرمربی تیم ملی برخلاف اظهارات خود قبل ازمسابقات که اعتقاد داشت تیمی درتورنمنت جام ملتها موفق می شود که بتواند مسابقات خود را با 22 بازیکن همسطح برگزارکند ، درعمل ازتمامی داشته های خود به نحومطلوب استفاده نکرد و اعتماد بیش ازحد به برخی اسم های بزرگ که هرگزکارایی گذشته خود را نداشتند و تنها ترکیب تیم ملی را کامل می کردند، یک نقطه ضعف بزرگ در کارنامه وی محسوب شد.
قلعه نویی درطول چهاربازی تیم ملی درجام ملتها هر زمان به نیروهای جوانتر و با انگیزه میدان داد، خیلی زود نتیجه این اعتماد را گرفت ولی اوهرگز به این باور نرسید که می تواند به نیروهای جوان تیمش بیشتر درترکیب ثابت بازی بگیرد . کاظمیان، مبعلی، کعبی، شجاعی، صادقی و ... جوانان شایسته ای بودند که کسی شجاعت بکارگرفتن از آنها پیدا نکرد و درمقابل اسمی های گران قیمت در زمین ماندند تا مبادا اردوی تیم ملی متشنج شود!
درست به خاطرهمین نگاه محافظه کارانه، ضعف خط حمله تیم ملی هرگز دیده نشد و مهاجمان تیم ملی درطول420 دقیقه حتی نتوانستند یکباردروازه حریفان خود را بازکنند ولی هرگز به این نقطه ضعف بزرگ درخط حمله تیم ملی توجهی نشد.
حقیقت دل بستن به ستاره های کاغذی زمانی برای قلعه نویی نمود واقعی یافت که ستاره های بزرگ او درزدن ضربات پنالتی از انجام فرمان او طفره رفتند و درحساسترین لحظات از پذیرش بارمسئولیت شانه خالی کردند.
شاید قلعه نویی درست به خاطر روشن شدن همین واقعیت ها بود که دقایقی پس ازشکست مقابل کره جنوبی و وداع تلخ ایران با جام چهاردهم مسئولیت شکست تیم ملی را پذیرفت تا برای اعتماد بیش ازحد به ستاره های بدلی خود درمقابل افکارعمومی تاوان سنگینی بپردازد .
شکست تیم ملی درجام ملتهای آسیا پایان دنیا نیست و هرچند کام فوتبال دوستان ایران سالها بواسطه این شکست، تلخ خواهد ماند ولی با ترسیم چشم اندازهای دست یافتنی و طراحی و برنامه ریزی درازمدت می توان از فوتبال پرمایه ایران انتظار داشت تا گذشته پرافتخارخود را بازیابد و خود را درعرصه های آسیایی و جهانی دوباره مطرح کند . رسیدن به هدف مستلزم نگاه تازه به فوتبال و شکل گیری یک کار با برنامه درفوتبال کشورمان است، جریانی که سالهاست درفوتبال ما یک آرزو تبدیل شده است.
نظر شما