به گزارش خبرنگار مهر، حسن ملکی رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داد به بحث تحول در نظام تعلیم و تربیت کشور پرداخت. متن این یادداشت را در ادامه می خوانید:
تحول در نظام تعلیم و تربیت کشور ضرورتی اجتناب ناپذیر است و مفاهمه تحول گرایان ضرورتی بالاتر. چنانچه این فهم متقابل و این باور عمیق شکل نگیرد هر نوع تلاش و هم اندیشیه ای افراد و گروه های تحولی به فاصله ها می افزاید. این ضعف اساسی در درک متقابل تحولی قبل از سطوح پایین در بین مدیران لایه اول مشاهده می شود. بنا به مثلِ فیل داستان مثنوی مولوی هرکس از تحول همان را می خواهد که آن را حس کرده است. به همین دلیل در بیان مطالبات تحولگرایانه بین مدیران فاصله زیادی دیده می شود. یکی از جهت کمبود نیروی انسانی سختی هایی کشیده است تحول را در تأمین نیروی انسانی توانمند و یا در توانمندسازی معلمان و مدیران معرفی می کنند.
آنانی که به طور تکراری در خصوص برنامه های درسی و کتابهای درسی مطالبی شنیده و با سختی هایش سر کرده اند چاره کار تحول را در تحول برنامه درسی تلقی می نمایند. هریک از بخش های دیگر نیز همین وضع را دارند. از جهت مفهومی نیز وضع مشابه وجود دارد. هنوز برای بعضی از مدیران رده نخست به درستی فهم نشده است که ساحتهای تربیت در مجموعه اقدامات تحولی چه جایگاهی دارد. در کجا و چگونه باید به ساحتها پرداخت یا هنوز ابهام جدی بین متولیان اصلی وجوددارد که "چگونه باید سند تحول را اجرا نمود؟ "اصلاً آیا مجاز هستیم از اجرای سند سخن بگوییم؟ اصلاً باید اجرا کنیم یا اینکه کتابچه سند تحول بنیادین را پیش روی خود قرار دهیم و به آن تماشا کنیم؟ گویی چنین فکر می کنند که هر قدر بیشتر به فیزیک سند بنگریم در اجرای سند خبره تر می شویم.
به همین ترتیب، هنوز در فهم دقیق مفاهیم اساسی موجود در اسناد تحولی اشتراک فهم لازم به وجود نیامده است. اینکه "فطرت" به چه معناست و در بین مفاهیم تحولی چه جایگاهی دارد؛ درک مشترک پدید نیامده است. لذا از این نمونه ها می توان به طور متعدد بیان نمود. چرا این مفاهمه علیرغم گذرسالها و سعی ها در عرصه تحول شکل نگرفته و فقدان آنچه لطمه ای به اصل موضوع وارد کرده است؟ به نظر نگارنده به این دلیل مفاهمه برقرار نشده که مقدمه لازم برای آن وجود نداشته است. مفاهمه در هر چیز به اراده جدی و باور به مفاهمه محتاج است. اگر طرفین مفاهمه اراده محکم و قوی برای فهم متقابل نداشته باشند و اصولاً در تحقق این اراده تردید جدی داشته باشند؛ مقدمه مفاهمه ایجاد نشده است. اعتقاد جدی دارم که در خصوص اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش همین ضعف بسیار اساسی رخ داده است. اراده قوی که مقدمه مفاهمه است وجود نداشته و هنوز هم وجود ندارد: ممکن است کسی و کسانی بپرسند پس این همه سروصدای تحولی چیست؟ باید گفت همان سروصداست.اگر سَرها به سرّها تبدیل نشود و صداهای صائب صید نشوند اراده برای تحول پدید نمی آید. هرچیزی به سرّ تبدیل شد "سرّگشا" پیدا می شود. مشکل همین است که هنوز پس از سالها موضوع تحول به سرّ تبدیل نشد تا سرّگشا از راه برسد.
حضرت آقا، رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی ایران در رأس از اسرار تحول و از سیر تحول مطالب زیادی فرموده اند ولی در سطوح پایین آن سرّ به یک موضوع روز ولی بدون "راز" بدل گشته است.
مشکل اجرای سند تحول همین است که همه فکر می کنند که سند را اجرا می کنند. هرکاری که کرده اند در جهت اجرای سند رخ داده است. اگر این طور است پس چرا ثمراتش را نمی بینیم؟ چرا نتایج آن در زندگی دیده نمی شود؟ همین تلقیهای ناصحیح باعث شد فرصتهای زیادی از دست بدهیم و تهدیدهای زیادی را به دست خودمان متوجه اجرای سند کنیم. چرا باید هنوز تلقی این باشد که اگر بسته های تحولی را اجرا کنیم به معنای اجرای سند است؟ یا بعضی چنین بیاندیشند که چنانچه زیرنظام ها را به اجرا در آوردیم در جهت سند حرکت می کنیم. همه آن اقدمات بی تردید آثاری دارد ولی هیچیک از آنها اجرای واقعی سند نیست با کمال تأسف هنوز این حقیقت از جهت نرم افزاری و فکری جانیفتاده است که سند تحول جایگاه مبنایی دارد و اصولاً با مبنا چه مواجه های باید داشته باشیم؟ منطقاً در مسیر تحول چه نسبتی با مبنا باید برقرار کنیم؟ بناها با مبناها چه رابطه و نسبتی باید داشته باشند؟ البته هر کس این نسبت را به طور شایسته متوجه نشود باید الزاماتش را نیز بپذیرد باید متعهد به لوازم آن باشد باید خود را برای یک دگردیسی تحولی آماده کند. خیلی ها حوصله این کارها را ندارند. سهل بینی و سهل اندیشی متأسفانه اختلال اساسی ایجاد کرده است. باعث شده است که ما در نظام تعلیم و تربیت خود ده سال را از دست بدهیم و پایان هر سال نیز گزارش زیبا تهیه و تقدیم کنیم و کار خود را نیز مورد ستایش قرار دهیم؛ مشکل ما در اجرای سند دقیقاً همین جاست. "درست ندیدن و درست عمل نکردن "؛ حال چه باید کرد؟ چشم ها را باید شست، طور دیگر باید نگریست.
بی تعارف بگویم که ما برای رهایی سند تحول از مظلومیت؛ باید نگاه خودمان را به سند از مظلومیت درآوریم. ما با طرز تلقی های ناصحیح به اجرای سند، ظلم کرده ایم. باید ابتدا خودمان را رها کنیم تا سند رها شود معمولاً با سند رهاسازی می کنند ما باید با رهاسازی خود سند را آزاد کنیم. سند تحول اسیر دست طرز تلقیهای غلط ماست. اینجانب آمادگی دارم این را با فریاد بلند بگویم که «خود را آزاد کنید سند آزاد می شود»
نظر شما