در حال حاضر بايد بگويم كه شيعيان لبنان يتيم شدهاند. پس از هزار و چهارصد سال فرصتي مناسب به دست آورده بودند كه خود را از زير خاكستر لجن و نكبت و ذلت بيرون بكشند و براي اولين بار، بر عقدههاي خود سيطره پيدا كنند. اما يكباره ميبينيد كه رهبرشان مفقود شده و كشورشان مورد هجوم قرار گرفته است. بدون شك اين توطئه از يك منبع و از يك مصدر سرچشمه گرفته است و بايد بگويم اگر پيروزي انقلاب اسلامي ايران نبود، زندگي بر مردم شيعه لبنان محال ميشد. مردم فقير و محروم و مستضعف لبنان ديگر هيچچيز در زندگي خويش ندارند و فقط چشم به ايران و انقلاب ايران دوختهاند. ميبينيد كه بزرگترين تظاهرات عالم در پشتيباني از انقلاب اسلامي ايران در لبنان صورت ميگيرد، بخصوص در مناطقي كه مردم همه روزه در زير گلولههاي اسرائيل جان ميدهند. يعني كساني كه هر روز زجر و شكنجه استعمار را با همه وجود خود حس ميكنند، ارزش انقلاب ايران را ميدانند. حتي در اين تظاهرات، شدت احساسات به درجهاي ميرسد كه اغلب مردان لباسهاي خود را تكهتكه ميكنند، زنها بر پشتبامها هلهله ميكنند و بر سر تظاهركنندگان برنج پرتاب ميكنند(1). اين احساسات پرشوري است كه اين مردم محروم و بدبخت و مستضعف نسبت به انقلاب ايران دارند و بدون شك بايد بگويم كه در اين دنيا هيچ پشتيباني براي شيعيان لبنان جز ايران وجود ندارد.
![]() |
حاج سيد احمد خميني و دكتر چمران در جنوب لبنان |
هريك از سازمانهاي عربي داخل لبنان به يك كشور عربي متكي است، اما شيعيان لبنان هيچ پشتيباني جز ايران پيدا نميكنند، بنابراين همه چشم اميد آنها بعد از خدا به ايران دوخته شده است. بايد مطلب ديگري را نيز فاش كنم كه شايد خطرناك باشد و آن اينكه سربازان «امل»، اين جوانان از جان گذشته «امل» كه تصميم گرفتهاند تا در برابر اسرائيل بايستند، بجنگند و مرگ شرافتمندانه را بر اين زندگي ترجيح دهند، كساني بودند كه ميخواستند به ايران بيايند و دوش به دوش برادران خويش، عليه طاغوت بجنگند. در آن بيستوچهار ساعت آخري كه مسئله ايران و جنگ و حمله به نيروي هوايي به وقوع پيوسته بود، پانصد نفر از سربازان «امل» آماده شدند و دولت سوريه نيز تقبل كرده بود كه هواپيماهاي جنگي در اختيار آنها بگذارد تا آنها يكسره به ايران بيايند، در داخل تهران يا كنار تهران فرود آيند و بجنگند.اينجا احساس ميكنم كه ملت ما در برابر يكچنين فداكاري و تعيين سرنوشت، مسئوليتي دارد كه هيچگاه نبايد آن را فراموش كند؛ زيرا درحال حاضر پس از خداي بزرگ اميد ديگري براي آنها در سرتاسر گيتي جز ايران وجود ندارد.
تنها رهبري كه پس از سالها و قرنها براي آنها آمده بود، به آنها افتخار داده بود، عظمت بخشيده بود، آنها را متحد كرده بود، در مقابل دشمنان به آنها قدرت بخشيده بود، ربوده شده است. اگر انقلاب اسلامي ايران و پيروزي آن نبود، چه بسا كه اكثريت اين مردم بدبخت از شدت ناراحتي دست به خودكشي ميزدند. شما همه روزه ميبينيد كه جواني از شيعيان جنوب لبنان هواپيمايي را ميربايد و باز برميگرداند. آيا آنها ديوانه هستند؟ نميدانند چه كنند! ميگويند امام موسي را ميخواهند، پدر خود را ميخواهند، يتيم شدهاند، تنها اميد و آرزوي آنها، همچنان كه گفتم به ايران است. اينجاست كه ملتي ديگر و مردمي ديگر، با تمام وجود و از صميم قلب، ارزش و اهميت انقلاب ايران را درك ميكنند، ميفهمند، ميسنجند، بيش از آنچه كه مردم ما بفهمند و حس كنند آنها به پيروزي انقلاب ما اميد بستهاند. شما ميبينيد كه مردم ما به جان هم افتادهاند، نيروهاي خود را تباه ميكنند. اختلافات داخلي سبب ميشود كه به دست دشمن حربه بدهد تا همه ما را و انقلاب ما را بكويند، زيرا اينان ارزش اين انقلاب را آنچنان كه بايد و شايد درك نكردهاند. اماآنها كه زير آتش آتشبارها زندگي ميكنند و همه حيات و هستي خود و تنها پدر خود را نيز اينچنين از دست دادهاند، به خوبي ارزش انقلاب را درك كردهاند و بيش از ما دلشان براي اين انقلاب ميسوزد.همه طايفهها و احزاب لبنان براي خود پشتيباني دارند و از طرف كشوري يا كشورهايي حمايت ميشوند، جز شيعيان لبنان و «امل»، كه تنها متكي به خدا بوده و هستند. ولي اينان با پيروزي انقلاب اسلامي ايران، پس از خداي بزرگ به كشور مسلمان ايران، مركز شيعه و انقلاب اسلامي اميد بستهاند، تا از حمايت و بخصوص پشتيباني معنوي و سياسي آن كمك گيرند، تا بهتر بتوانند در مقابل دشمنان چپ و راست اسلام و اسرائيل جبار بايستند.
پيروزي انقلاب اسلامي ايران و تغيير موازنه قوا
انقلاب اسلامي ايران، با سقوط حكومت طاغوت به پيروزي رسيد، اين پيروزي تعادل قوا را در منطقه به هم زد و راه پيروزي مردم را عليه استعمار هموار كرد. به آنها قدرت و جرأت داد كه با اتكاء به اسلام عليه همه طاغوتها بايستند و بجنگند. معيارهايي ارائه داد كه راه صحيح مبارزه را به همه آموخت. در رابطه با كشورهاي منطقه، بخصوص لبنان و عراق، معيارهاي انقلاب اسلامي ايران اثراتي عميق برجاي گذاشت.
![]() |
شهيد چمران در ميان جوانان لبناني |
پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، در لبنان و بخصوص در شهرهاي مصيبتزده جنوب لبنان، زنها و بچهها، پير و جوان ديوانهوار به خيابانها ريختند و فرياد «زندهباد خميني»، «زندهباد خميني» سرتاسر جنوب لبنان را پر كرد. ميتوانم بگويم هيچكس در هيچ نقطه از دنيا، اينچنين از صميم قلب پيروزي انقلاب اسلامي ايران را آرزو نكرده است. چون اگر انقلاب ايران پيرزو نميشد، براي شيعيان لبنان، بخصوص شيعيان جنوب لبنان،آيندهاي تاريك و وحشتناك پيشبيني ميشد، بدون هيچ روزنه اميد. از يك طرف چپيها، از يك طرف اسرائيل و از طرف ديگر مسيحياني كه دستنشاندگان اسرائيل هستند و تحت رهبري « سعد حداد » يك دستنشانده اسرائيل به جنوب لبنان دستاندازي ميكنند. هيچ راه حلي براي جنوب وجود نداشت، جز آنكه پيروزي انقلاب اسلامي ايران، تمام موازنه قوا را عوض كند و اسرائيل و مسيحيت به جاي خودشان بنشينند و شيعيان نفس راحتي بكشند.
پشتيبان مسيحيت و احزاب مسيحي لبنان دنياي مسيحي غرب است كه از آنها همه گونه حمايت ميكنند و عمق استراتژي سنيها در لبنان كشورهاي عربي مجاور لبنان هستند. در بين تمام اين طوايف شيعيان لبنان بيپناهند، در طول تاريخ تنها كشور شيعه در منطقه، دولت ايران بوده است. همانطور كه ميدانيد شاه سابق همكار و مددكار اسرائيل بود و برضد شيعيان عمل ميكرد. حتي برضد رهبر شيعيان، امام موسي صدر و ديگران توطئه ميكرد. شاه كسي بود كه به كَميلْ شَمعْون، فرمانده «حزب اَحْرارْ» اسلحه و پول ميداد. بنابراين تنها كشور شيعه در دنيا، برضد مصالح شيعيان لبنان عمل ميكرد و شيعيان نهتنها پناهي در عالم نداشتند، بلكه از جانب دولت ايران صدمه ميديدند. اما با پيروزي اين انقلاب مقدس حقيقتي بارز و معجزهآسا براي شيعيان لبنان روشن شد و آنان همپيمان حقيقي و واقعي خويش را پيدا كردند. آنان براي اولينبار، در تاريخ به اين نتيجه رسيدند كه ملتي و مردمي وجود دارند كه با اخلاص و محبت از آنها پشتيباني ميكنند، كه همانا ايرانيان هستند.
نظر شما