۱۲ دی ۱۴۰۰، ۱۵:۵۲

عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت مطرح کرد؛

متفکران معاصر اسلامی فلسفه را به حوزه حیات اجتماعی آوردند

متفکران معاصر اسلامی فلسفه را به حوزه حیات اجتماعی آوردند

رفیعی آتانی گفت:تفکر فلسفی نشان داده که از هر روش دیگری برای فهم نقل و تفکر بهتر است و تفکر فلسفی رقیب درخور توجهی ندارد، متفکران معاصر اسلامی فلسفه را به حوزه حیات اجتماعی آوردند.

به گزارش خبرگزاری مهر، نشست «امتداد اجتماعی در فلسفه اسلامی» با حضور عطاءالله رفیعی آتانی عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت، توسط کانون اندیشه جوان در صفحه اینستاگرام کانون برگزار شد.

وی در ابتدا، به تفسیری اجمالی از فلسفه پرداخت و گفت: فلسفه به بنیادی‌ترین پرسش‌های بشر پاسخ می‌دهد. این پرسش‌ها عمدتا در مورد اصل هستی و اصل تفکر است. به همین دلیل فلسفه به صورت اصولی به دو صورت هستی شناسی و معرفت شناسی تقسیم می‌شود. ماهیت تفکر اولین چیزی است که توجه بشر را جلب می‌کند. این نوع آگاهی‌ها مطلقا پیش از تجربه هستند و بررسی و پاسخ به چنین پرسش‌هایی راهی جز روش عقلی ندارد. منظور از روش عقلی این است که در این فضا لاجرم باید به دانش‌های نخستینی مانند اصل امتناع تناقض تکیه کرد. برخی دانش‌های بنیادین را این گونه معنا می‌کنند که حتی برای رد آنها نیز باید به کمک خود آنها متوسل شد. بنابراین فلسفه علمی است که با استفاده از دانش‌های نخستین و یقینی تولید شده است.

رفیعی آتانی با اشاره به امتداد فلسفه در زندگی اجتماعی، ابراز کرد: امتداد فلسفه به این معنا است که پرسش‌های بنیادین در مورد ابعاد گوناگون زندگی به این دانش سپرده شده و پاسخ آنها را از این روش فکری طلب کرد. برای مثال تفکر در باب حکومت، سیاست و اقتصاد به پرسش‌های اولیه‌ای منجر می‌شود که گویی پیش از آن پرسشی وجود ندارد مانند این سوال که هدف از زندگی اقتصادی چیست. پاسخ به چنین پرسش‌هایی دانشی با قدرت فلسفه را مطالبه می‌کند. مکاتب مختلف فلسفی مانند فلسفه صدرایی، فلسفه سینایی و غیره فرآورده‌هایی در پاسخ به پرسش‌های بنیادین زندگی انسانی در حوزه اجتماعی دارند.

عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت، ادامه داد: اختلاف اساسی بین مکاتب مختلف وجود دارد، به عنوان مثال مارکس قائل به وجود جامعه پرقدرت متمایز از مجموع افراد است و فردگرایان افراطی می‌گویند چیزی به نام جامعه وجود خارجی ندارد و هر چه هست فرد است. پاسخ به این سوال را می‌توان در مکتب فلسفه اسلامی نیز جستجو کرد. امام خمینی(ره) مظهر این نوع تفسیر فلسفی از جهان بود و بر اساس همین تفسیر در مورد حیات خود و دیگران تصمیم می‌گرفت. امام(ره) بر اساس مبانی اساسی عرفانی معتقد بود که چیزی جز خدا وجود ندارد و همه چیز مظهر وجود خدا است و بر همین اساس تدابیر سیاسی و اجتماعی را مدیریت می‌کرد. به جرات می‌توان گفت تداوم اجتماعی فلسفه اسلامی در پاسخ به پرسش‌های اجتماعی در جهان معاصر را می‌توان از سیره نظری و عملی امام خمینی(ره) آموخت.

این محقق با اشاره به چگونگی امتداد اجتماعی فلسفه در کشورهای اسلامی و غربی، عنوان کرد: دکارت که گفته می‌شود پدر دوران جدید غرب است به اینجا رسید که موضوع تفکر باید موضوع تفکر باشد و ریاضیات یقینی‌ترین روش برای تولید دانش است. دانشمندان و متفکران سایر علوم نیز این مسیر را ادامه دادند و علم را اساسا آن چیزی فرض کردند که به روش ریاضی قابل تولید باشد. متاسفانه فلسفه اسلامی در کشورهای اسلامی کمتر مبنای تولید دانش قرار می‌گیرد و این انقطاع مشکل بزرگی است که باید برای آن چاره‌ای اندیشیده شود. مسئله این است که بخشی از جامعه علمی کشورهای اسلامی مقلد است و از خروجی جامعه علمی غربی بدون هیچ دخل و تصرف اساسی استفاده می‌کند. دانش در کشورهای اسلامی باید مبتنی بر یافته‌های فلسفه اسلامی باشد و خروجی فلسفی انسان شناسی در جامعه علمی مبنا قرار بگیرد.

وی یادآور شد: امام خمینی(ره)، رهبر معظم انقلاب و سایر بزرگان فکری معاصر در هر دو حیطه فکری و عملی موفق بودند. به این معنا که هم در حوزه نظریه پردازی و هم در حوزه کنشگری فعال بوده و هستند. کنشگرانی هستند که هم حوزه زندگی فردی خود را رقم زدند هم به عنوان سیاستگذار جامعه را بر اساس دستگاه فلسفی اسلامی رهبری کردند. به عنوان مثال امام توان و هویت برجسته‌ای برای فرد انسانی قائل است و معتقد است فرد می‌تواند عالمی را به هم بزند و بر همین اساس هم عمل می‌کند.

وی در رابطه با نسبت دستاورهای فلسفه و وحی، مطرح کرد: در این خصوص صورت‌هایی وجود دارد؛ یک صورت این است که به جای مطالبه‌گری از فلسفه در خصوص پاسخ به پرسش‌های بنیادین، پاسخ را در آموزه‌های وحی و نقل دنبال کرد چرا که فرآورده‌های وحیانی به نوعی در تداوم بینادهای عقلی شکل گرفته است. در دستگاه فکری و مبانی اسلامی این دو با هم سازگار هستند. البته تجربه مکتب تفکر شیعی معتقد است انسان به خاطر ضعف‌هایی که دارد اگر با دستگاه عقلانی به سراغ نقل نرود، آورده زیادی نخواهد داشت. تفکر فلسفی نشان داده است که ابزار شایسته‌تری از هر متد دیگری برای فهم نقل و تفکر است و می‌توان گفت تفکر فلسفی رقیب درخور توجهی ندارد. متفکران معاصر اسلامی فلسفه را به حوزه حیات اجتماعی آوردند. تدابیر اسلام در مورد زندگی انسان تماما در خصوص حیات اجتماعی انسان است چرا که هیچ عرصه‌ای از زندگی انسان وجود ندارد که اجتماعی نباشد، این آموزه‌ها و مانند این مطالبی است که به همت اندیشمندان و فیلسوفان اسلامی از فلسفه اسلامی برآمده است.

رفیعی آتانی به آسیب شناسی وضعیت فعلی کشور و مشکلات مختلفی که در حوزه‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی وجود دارد، پرداخت و گفت: مثال روشنی که می‌شود در این خصوص بیان کرد این است که مشکلات اقتصادی معمولا به اقتصاددان‌ها سپرده می‌شوند و این انتظار از آنها وجود دارد که راه حلی برای آن بیاندیشند. امروز صاحب نظران اقتصادی بر اساس دانشی که وجود دارد مسائل را بررسی می‌کنند، دانشی که بر چند فرض استوار است؛ از جمله اینکه انسان فرد است و هویت جمعی ندارد، انسان هدفی جز لذت مادی بردن از زندگی ندارد، انسان همه محاسبات لازم را می‌تواند انجام بدهد و همه انسان‌های جهان شبیه به هم هستند. اندیشمندان اقتصادی بر اساس چنین دانشی تئوری اقتصادی تولید کرده، کشورها و جهان را اداره می‌کنند.

عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت افزود: از منظر یک فیلسوف اسلامی واقعیت داشتن چنین انسانی با این ویژگی‌ها محل سوال است. بنابراین باید ریشه مشکلات را در مبانی علمی جستجو کرد. در دستگاه فلسفه اسلامی نه انسان دارای یک هدف است، نه می‌تواند تمام محاسبات لازم را انجام دهد و نه انسان یک فرد است. بنابراین پدیده‌های اقتصادی با این پیش فرض‌ها قابل توضیح دادن نیستند.

این پژوهشگر با بیان اینکه فضای غالب مطالعات اسلامی در علوم اجتماعی در چارچوب فلسفه اسلامی است، اظهار داشت: اندیشمندان تلاش می‌کنند مبانی فلسفی اسلامی را به کار گرفته و در حوزه‌های تحلیل سیاسی، اجتماعی و نظریه پردازی علوم انسانی از آن استفاده کنند. می‌توان گفت این مطالعات از این جهت بسیار امیدبخش و بی رقیب است. به نظر می‌رسد هر اندازه این دستگاه فکری با پرسش‌های جدی و بنیادبرافکن مواجه شود خلاقانه‌تر عمل خواهد کرد. متفکران اسلامی باید از فضای آکادمیک محض بیرون آمده و در فضای حل مسئله قرار بگیرد. البته این به معنای صرف نظر از مبانی یا متد نیست بلکه باید از مبانی و متد خود در فضای حل مسئله استفاده کنند.

این استاد دانشگاه در پایان خاطرنشان کرد: توصیه به علاقه‌مندان به نگاه‌های فلسفی در چارچوب تفکر دینی این است که آثار علامه طباطبایی، امام خمینی(ره)، رهبر معظم انقلاب و متفکران معاصر اسلامی را مطالعه و زندگی کنند. زندگی و سیره نظری و عملی رهبر حکیم انقلاب یک تجربه چهل ساله عملی از این سیستم فکری است. گویی این تفکر خود را در سنت و سیره عملی رهبر انقلاب بروز داده است و این دستگاه کاملی از نظر و عمل است.

کد خبر 5390351

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha