پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۵ شهریور ۱۳۸۶، ۸:۲۴

/گزارش تحلیلی مهر/

راز استعفاهای زنجیره ای دولت بوش

راز استعفاهای زنجیره ای دولت بوش

خبرگزاری مهر - گروه سیاسی: با توجه به "رسالت‌گرا" بودن دولت بوش، استعفاهای زنجیره‌ای در دولت بوش می‌تواند حامل این معنا باشد که جمهوری‌خواهان با یک حرکت حساب شده قصد دارند حساب طیف "نومحافظه کاران" را از خود جدا کنند تا بوش به تنهایی و با عملیاتی "انتحاری‌گونه" آخرین فانتزی‌های سیاسی - نظامی خود را انجام دهد.

زمانی که جرج  بوش پسر درانتخابات پرحاشیه ریاست جمهوری سال 2000، با پشتوانه سیاسی پدر خویش و حمایت همه جانبه جمهوری خواهان، بر"ال گور" نامزد دموکراتها پیروز شد و وارد کاخ سفید گردید، دوره ای بود که بعد از سالها حاکمیت نسبتا موفق دموکراتها، عطش دورافتادگی از قدرت و جنگ طلبی جمهوری خواهان به نقطه اوج خود رسیده بود.

ازاواسط دهه نود میلادی، پیوند تازه ای از"میلیتاریسم واندیشه مذهبی افراطی" و دوری از قدرت، از دل جمهوری خواهان طیف جدیدی به نام "نومحافظه کاران" را ساخته بود که جرج بوش، آنها را در کاخ سفید نمایندگی می کرد.

به گزارش مهر، حمله به افغانستان و عراق و ساقط کردن رژیم صدام،(به بهانه حوادث یازده سپتامبر 2001) دو جنگ عمده ای بود که نومحافظه کاران آن را در اولین سالهای هزاره جدید میلادی، به راه انداختند، سقوط رژیم دیکتاتور صدام به قدری برق آسا و سریع و بدون زحمت انجام شد که کسی باور نمی کرد.

به دنبال این اتفاقات هیجان انگیز، موجی ازغرور و افتخارکاخ سفید را فراگرفت و البته بهت و شوکی خاص خاورمیانه را، عملا ارتش آمریکا برای فتح بغداد، یک "راهپیمایی نظامی" انجام داد تا یک جنگ تمام عیار و خونین.

اما اولین نشانه های پایان ماه عسل نومحافظه کاران کاخ سفید، ازاولین سالگرد جنگ عراق (مارس 2004) آغازشد، گروههای تروریستی حرفه ای مانند "القاعده" خیلی زود در عراق اشغال شده، سکنی گزیدند و با همراهی بعثی های از قدرت برکنار شده، جهنمی واقعی در عراق ساختند.

اولین نشانه های پایان ماه عسل نومحافظه کاران در کاخ سفید، از اولین سالگرد جنگ عراق (مارس 2004) آغاز شد، گروههای تروریستی حرفه ای مانند "القاعده" خیلی زود در عراق اشغال شده، سکنی گزیدند و با همراهی بعثی های از قدرت برکنار شده، جهنمی واقعی در عراق ساختند

دستگیری و محاکمه و نهایتا اعدام صدام و اعضای ارشد حزب بعث هم نتوانست عراق را آرام کند، افزوده شدن وجه "فرقه ای" و مذهبی به درگیری های عراق، اوضاع را وخیم تر کرد و از میانه های سال 2005 بود که عراق کاملا به یک "باتلاق" تبدیل شد، دموکراتها خیلی زود این پاشنه آشیل جمهوری خواهان را شناختند و البته جمهوری خواهان هم خیلی زود وجود این پاشنه آشیل را باور کردند، موج روزافزون افکار عمومی، یک کارزار گسترده ضد جنگ علیه بوش و هیات حاکم کاخ سفید، در سراسر جهان شکل گرفت.

استعفای دونالد رامسفلد از وزارت دفاع آمریکا و رفتن پل ولفوویتز از پنتاگون به بانک جهانی، که دو معمار اصلی جنگ عراق محسوب می شدند؛ آغاز موج گسترده استعفاها در دولت بوش بود، استعفاهایی که با اوج گیری بحران عراق، نسبت مستقیمی داشت، هرچه اوضاع در عراق وخیم تر می شد، استعفاهای دولت بوش هم گسترده تر می شد:

از زمان پیروزی دموکراتها در انتخابات کنگره آمریکا درماه نوامبر2006 ، "دان بارتلت" مشاور کاخ سفید،"راب پورتمن" مدیر بودجه،"هریت مایرز" دادستان کل، "سارا تیلور" مدیر سیاسی، "جی دی کروچ" و "مگان اوسولیوان" معاونان مشاورامنیت ملی کاخ سفید، گیتس هم جای "پورتر گاس" در سازمان سیا را گرفت، "دونالد رامسفلد"، وزیر دفاع نیز به دلیل سیاست های ناموفق در جنگ عراق بلافاصله پس از اعلام نتایج انتخابات استعفا کرد، اسکات مک کللان سخنگوی کاخ سفید اخیرا در پی تغییرات در دولت بوش استعفاء کرد .

این موج استعفاها همچنان تا آخرین سال حضور بوش در کاخ سفید به طرز معناداری ادامه دارد: "کارل روو"، مشاور سیاسی و "مغز متفکر" رئیس جمهور آمریکا، نیز در هفته قبل، از سمت خود کناره گیری کرد و "تونی اسنو" سخنگوی دولت آمریکا نیز اعلام کرده که پیش از پایان دوره ریاست جمهوری بوش از سمت خود استعفا خواهد داد.

اما سئوال اصلی این است که آیا فقط فشارافکار عمومی و شکست درجنگ عراق دلیل اصلی این "استعفاهای زنجیره ای"  است؟ 

به نظر می رسد جمهوری خواهان با یک حرکت حساب شده، قصد دارند حساب "نومحافظه کاران" را از خود جدا کنند، ضمن اینکه با هزینه کردن کامل حیثیت سیاسی و باقی مانده توان جرج بوش در آخرین سال حضور در کاخ سفید، به اهداف خود نیز برسند.

این تاکتیک دوگانه چنین اجرا می شود که همه شخصیت های کلیدی و مقبول جمهوری خواه از تیم بوش جدا می شوند، تا بوش به تنهایی و با عملیاتی "انتحاری گونه" و بدون هزینه کردن از اردو و سرمایه جمهوری خواهان، "آخرین" اقدامات خود را انجام دهد ، بی شک  امروز افکار عمومی جهان و آمریکا، بوش را به عنوان مسئول "بحران عراق" می شناسند و همین قضاوت جمعی باعث می شود که بوش با قبول و پذیرش این اتهام، عملا سیاست های غیرعاقلانه و رادیکال تری را در آخرین سال حضور خود در کاخ سفید، به کار ببندد.

دولت بوش را می توان به یک معنا "رسالت گرا" توصیف کرد، چون برای خود یک رسالت و آرمان مذهبی- سیاسی قائل است، یعنی نباید انتظار یک دولت کلاسیک و معمول را ازآن داشت، مجموع این شرایط باعث می شود که نتوان به معادلات کلاسیک  در مورد "آخرین سال ریاست جمهوری بوش" اعتماد کرد.

در آخرین سال ریاست جمهوری، معمولا روسای جمهور، سیاست آرام و تبلیغاتی را به کار می بندند و از اقدامات شدید و تکان دهنده خودداری کنند، اما همانطور که گفته شد، جمهوری خواهان با خالی کردن تاکتیکی اطراف بوش، عملا دست او را برای این گونه اقدامات-با دادن کمترین هزینه ممکن- باز کرده اند.

این گمانه ها وقتی رنگ جدی تر به خود می گیرد که تغییر لحن معنا دار بوش در مقابل ایران و شروع دور تازه اتهام افکنی به جمهوری اسلامی ایران از یک سو و از سوی دیگر، مسدود کردن کانال دیپلماتیک مذاکرات ایران-آمریکا در مذاکرات بغداد و قرار دادن "سپاه پاسداران " در لیست گروههای تروریستی و بسیج رسانه هایی چون فاکس نیوز و ... به آن اضافه کنیم.

تلاش هماهنگ و معنادار برای معرفی ایران به عنوان کلید ناکامی های غرب در خاورمیانه و به خصوص  صلح اعراب-اسرائیل با این رویکرد انجام می شود، چون لابد نومحافظه کاران می پندارند ایران تنها مانع زایمان تاریخی "خاورمیانه جدید" است!

 روزنامه کریستین ساینس مانیتور روز گذشته(دوم شهریور) با بیان این مطلب در تحلیلى نوشت: در واشنگتن شایعاتى وجود داشته مبنى براینکه جرج بوش رئیس جمهورى آمریکا نمى خواهد دوره ریاست جمهورى خود را بدون آنکه کارى درباره ایران انجام دهد، ترک کند.

بوش برای اقدام احتمالی خود علیه ایران، اگر بخواهد از حداقل زمینه ها و مقدمه سازی ها استفاده کند، نیاز به یک هماهنگی فوری و سریع در سطح سران جهان دارد که البته به نتیجه رسیدن آن، بعید به نظر می رسد، البته همانگونه که گفته می شد این اقدام کاملا می تواند یک طرفه و به تنهایی انجام گیرد

به گزارش مهر، البته نباید فراموش کرد که دو مشکل و مانع عمده و اصلی  بوش برای برخورد با ایران، افکار عمومی داخلی وخارجی آمریکا ومخالفت چین و روسیه و اروپا با برخورد نظامی با ایران است، بر اساس نظرسنجى شبکه سى بى اس و روزنامه نیویورک تایمز در ماه مارس، تنها 10 درصد از مقابله نظامى با ایران حمایت مى کنند و اکثر مردم نگران رابطه آسیب دیده آمریکا با جهان اسلام هستند، اکثر مردم آمریکا نگران هستند که جنگ عراق درحال خراب کردن اعتبار بین المللى آمریکاست؛ آنها نمى خواهند که اوضاع بدتر شود.

بوش برای اقدام احتمالی خود علیه ایران، اگر بخواهد ازحداقل زمینه ها و مقدمه سازی ها استفاده کند، نیاز به یک هماهنگی فوری وسریع درسطح سران جهان دارد وعبور ازکانال زمان بر شورای امنیت دارد، که البته به نتیجه رسیدن آن، بعید به نظر می رسد، البته همانگونه که گفته می شد این اقدام کاملا می تواند یک طرفه انجام گیرد.

با این اوصاف، گزارش البرادعی در سپتامبر 2007 و آرایش سیاسی قدرت های اروپایی و چین و روسیه در برابر تحولات آتی و نحوه تعامل شورای امنیت در موضوع هسته ای ایران، می تواند یک نقطه عطف در تعیین سرنوشت منطقه و آخرین ماههای حضور بوش در کاخ سفید باشد ، از این جهت که گزارش البرادعی کاملا می تواند کفه توازن ظریف موجود را به ضرر بوش و جنگ طلبان پشت پرده کاخ سفید برگرداند یا آنکه مجددا به فانتزی های جنگ طلبانه نومحافظه کاران جانی تازه ببخشد.

کد خبر 541911

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha