پیام‌نما

وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ‌اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ * * * [مردان و زنان] بی‌همسرتان و غلامان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید؛ اگر تهیدست‌اند، خدا آنان را از فضل خود بی‌نیاز می‌کند؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست. * * اللّه از فضلش بسازدشان توانمند / دانا و بگشاينده مى‌باشد خداوند

۴ بهمن ۱۳۸۲، ۱۵:۱۶

به بهانه آغاز ساخت مجموعه هاي جديد طنز شبانه _( يادداشت )

آشنايي زدايي از مخاطب مهمترين مشكل مجموعه هاي طنز تلويزيوني است

در تلويزيون ما ساخت مجموعه هاي تلويزيوني طنز درست برعكس تمام كشورهاي جهان انجام مي شود. به اين ترتيب كه وقتي شخصيت يا شخصيت هاي خاصي در عرصه طنز خلق مي گردند و به دل و ديده مخاطب راه مي يابند، هنرمندان دست به آشنايي زدايي مي زنند.

كمدين هاي بزرگ دنيا كه درعرصه تلويزيون يا سينما مطرح شده و سپس به عرصه هاي جهاني راه يافته اند، در ابتداي امر اقدام به خلق شخصيتي كرده اند كه از ويژگي هاي منحصر به فردي مانند كم هوشي، ابداع راه حل هاي عجيب، ابراز احساسات غير معقول، رفتارهاي نامتعادل و غير متعارف و ...  برخوردار بوده اند. آرام آرام كه اين شخصيت شكل مي گرفت و از وجوه بيروني بيشتري بهره مند مي شد، اين كاراكتر در فضاها و بسترهاي مختلف و متفاوتي جاي مي گرفت و بر اساس همان ويژگي هاي ثابت به عمل مي پرداخت كه شيرين و جذاب و خنده دار هم بود.
در اين بين كمدين هاي بارز بسياري را مي توان نام برد كه از اين ويژگي استفاده هاي بسيار برده اند و به موفقيت هاي چشمگيري هم دست يافته اند. روان اتكينسون ( خالق مستر بين) از جمله اين كمدين ها است كه اتفاقا" كار خود را از تلويزيون انگلستان آغاز كرد و پس از سالها موفق شد اين شخصيت را به سينما هم وارد كند.
اين شخصيت كمدي ( مستر بين ) در حالي توانست پاي خود را از مرزهاي كشورش نيز فراتر بگذارد و به يك چهره مشهور جهاني تبديل شود كه اساس كمدي هاي اين كاركتر طبق فرهنگ انگليسي شكل مي گرفت و بسياري از كشورها به خصوص آسيايي ها با آن بيگانه بودند، اما نفوذ اين شخصيت چنان است كه اكنون كمتر شخصي در جهان از كنار آن بي تفاوت مي گذرد.
در كشور ما هر چند كه به دلايل مختلف يك كمدين ( به مفهوم واقعي آن) متولد نشد، اما طي چند سال اخير بازيگراني چون مهران مديري، مهران غفوريان، رضا عطاران، مجيد صالحي و داريوش كاردان اقدام به توليد آثاري كردند كه در قالب نمايش هاي آيتمي و بعدتر مجموعه هاي بلند 90 قسمتي در تلويزيون ارايه شد. اما درست وقتي كه يك مجموعه با شخصيت هايي تعريف شده و خاص به خانه هاي طيف وسيعي از مخاطبين راه مي يابد و با آنها ارتباطي صميمي و موثر برقرار مي كند، مجموعه با تغييرات اساسي مواجه مي شود و در عمل شكست مي خورد.
يكي از مجموعه هاي اين چنيني طنز « زير آسمان شهر » بود كه در ابتدا صميمي و شيرين مخاطب خود را پاي تلويزيون نگهداشت و با وجود تعداد كم شخصيت ها و اشكال هايي ساختاري كه داشت، به خوبي بيننده خود را به تماشاي اثر متقاعد كرد.  اين روند درست در زمان توليد سري دوم سريال تا حدود زيادي عوض شد. شخصيت هاي بيشتري وارد داستان شدند، شكل كار تا حدودي تغيير كرد و به همان اندازه مخاطب كمتري جذب كار شد. اما ادامه اين تحولات در سري سوم، كار را به شكست كامل كشاند و با تمام اقدام هايي كه غفوريان صورت داد تا بيننده از دست رفته به اثر توجه كند و حتي به استفاده از شخصيت ها و بازيگران سري هاي قبل دست زد، مخاطب ديگر حاضر به تماشاي اثر نشد و از آن روي گرداند.
توليد كنندگان اين برنامه بايد به اين نكته بديهي توجه مي كردند كه مخاطب به شخصيت هاي آشناي اثر مانند « بهروز خالي بند »، « خشايار مستوفي »، « غلام شيشلول بند » و ... دل بسته بود و به آنها علاقه داشت. تهي كردن سريال از اين كاركترها بدون اينكه جايگزين مناسبي براي آنها خلق شود، به بهانه ايجاد خلاقيت و تغيير فضا كاري بيهوه و حتي مخرب بود.
اين روند به تازگي در مجموعه جديد مهران مديري با عنوان « نقطه چين » هم ديده مي شود. وي با نوشتن قصه اي متفاوت با شخصيت هايي تازه قصد در نوآوري داشته است، بدون اينكه متوجه باشد تماشاگر همچنان از او انتظار ديدن « طغرل » و « داود برره » را دارد. البته مديري خيلي زود و پيش از آنكه تماشاگر او را پس بزند، متوجه عدم استقبال تماشاگر شده است و با وارد كردن بازيگران قبلي در قالب شخصيت هايي جديدتر و خارج كردن شخصيت هاي منفعل ( مانند دو دختر دانشجو) سعي دارد از فراموشي خود جلوگيري كند.
يك نكته مهم را هم نبايد از ياد برد كه مفهوم اين سطور تكرار مكررات و پافشاري بيجا بر يك شكل خاص از طنز يا شخصيت هاي آن نيست، بلكه مساله قابل توجه در نوع برخورد با كاركتر است. يعني خالق شخصيت بهروز خالي بند بايد با دقت خاصي اين كاركتر را در فضايي ديگر به گونه اي تصوير مي كرد كه همچنان شيريني و لطف آن باقي بماند. نه آنكه حضور شخصيت هايي غير قابل توجيه كار را به كسالت بكشاند. همچنين مهران مديري مجبورنيست كه همچنان به ادامه قصه برره اي ها بپردازد ولي بايد برخصوصياتي از شخصيت برره كه عموميت دارد و مورد توجه مخاطب هم قرار گرفته است به شكلي موثر و هنرمندانه تاكيد كند ولي بستر و شرايط متفاوت تري براي حضور آنها در نظر بگيرد.
آشنايي زدايي از مخاطب آفتي است كه حتي كمدين هاي بزرگ جهان هم به آن مبتلا شده اند و آثاري نامطلوب و ناپسند در كارنامه درخشان خود به جا گذاشته اند. 

 

                                                                                                                 مازيار شيباني فر 

کد خبر 54265

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha