به گزارش خبرنگار مهر، عصر امروز در سمینار دین و مدرنیته : آسیب شناسی روشنفکری دینی که در حسینیه ارشاد برگزار شد دکتر سارا شریعتی استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران به بحث از اصلاح دینی به مثابه یک پروژه اجتماعی پرداخت و گفت: در جامعهای که همه عرصههای اجتماعی آن با عرصههای تاریخی و سیاسی پیوند خورده است نباید دین را به امری معرفتی و دور از حیات اجتماعی بدل کرد.
دکتر شریعتی با اشاره به اینکه موضوع بحث از تحول گفتمان روشنفکران دینی قبل و بعد از انقلاب است گفت: این جریان دچار چرخشی از بطن اجتماع به یک نحله بسته شد.
وی سپس چارچوب نظری خود را از اندیشههای دورکیم جامعه شناس فرانسوی اتخاذ کرد و گفت: دورکیم میان باورهای اختیاری و باورهای اجباری دینی تمایز قایل میشود و معتقد است که از قدیم باورهای جمعی دینی الزاماً با باورهای فرضی یکسان نبوده اند و در عین اینکه این دو در کنار هم زیست میکردهاند گاهی توتمهای شخصی با توتمهای جمعی یکسان نبوده است.
وی سپس به اندیشههای یکی از جامعهشناسان سوئیسی که از اندیشه دورکیم بهره میگیرد اشاره کرد و گفت: این جامعهشناس با تمایز قایل شدن میان قطب باورها و قطب تعلقات معتقد است که قطب باورها شامل باورهای شخصی، سیال و متغیر دینی است. در حالی قطب متعلقات شامل باورهای جمعی ، استوار و تغییرناپذیر است.
بر این اساس روشنفکران دینی قبل از انقلاب بیشتر متوجه قطب متعلقات بودهاند. بدین معنا که موضوع مطالعه خود را از حیات زندگی روزمره و متن مردم اتخاذ میکرده اند و کمتر به موضوعات تخصصی شده روی میآوردند.
روشنفکرانی چون: طالقانی، شریعتی، بازرگان و سحابی که از دهه 50 به مفهوم روشنفکری دینی دامن زدند می کوشیدند تا نشان دهند که دینداری با اندیشه سنتی از یک سو و تفکرات غیر دینی از سوی دیگر مخالف است و امکان کارکرد اجتماعی در آن نهفته است.
بر این اساس اصطلاح روشنفکری دینی گونه ای پروژه اجتماعی بود و ایشان نقد دین را پیش شرط هر نقد دیگر ی می دانستند . از این در مضامین ایشان اصطلاحاتی چون، انتظار، عاشورا ، مطهرات در اسلام ، سلام های نماز و غیره مشهور بود. در حالی که نزد روشنفکران بعد از دهه 70 گرایش عمده به سمت مفاهیم نظری و قطب باورها بود و ایشان به مفاهیمی چون سکولاریزاسیون ، عقل و وحی ، هرمنوتیک توجه داشتند و از توجه جدی به متن اجتماع غافل شدند.
حجت الاسلام والمسملمین خسروپناه نیز در این همایش با نقد مفهوم روشنفکری دینی این جریان را جریانی غیر واقعی و غیرمتفکر نامید و گفت: مبانی معرفتی اندیشمندن این جریان فاقد وحدت فکری و انسجام است.
نظر شما